eitaa logo
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
446 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
624 ویدیو
8 فایل
اینجا یک دورهمیه برای ما دخترای نوجوون 😊 برای ما ریحانه‌ های خدا 🌸 ما قراره کنار همدیگه کلی اتفاقای خوب رو رقم بزنیم 😎 کنارمون بمون🌱 لینک ناشناسمون😉👇🏻 https://gkite.ir/es/9484795 📩 ارتباط با ما: @Asgari_M
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 به داشته‌هایت فکر کن نه نداشته‌هایت! 🔺ما سرشار از نعمت‌های خداییم، اگر ببینیم و به آنها پشت نکنیم... ✨@reyhanatozeynab
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
اینجا آمریکا نیست! انگلیس هم نیست! اصلا خارج از کشور نیست😁 اینجا همین اهواز خودمونه😍 آبشار پل رنگین کمان طولانی‌ترین و زیباترین آبشار مصنوعی خاورمیانه✨ 🌸@reyhanatozeynab🌸
آیه‌ی حال خوب کن:))) ✨@Reyhanatozeynab
سلام گل دخترا عیدتون مبارک😍🌸 توی این عید قشنگ و بزرگ، از خدا ظهور امام زمانمون رو طلب کنیم🌹 @reyhanatozeynab
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام، صبحِ عیدتون بخیر😊 از امروز دیگه ماه مهمونی خدا تموم شد😢 و ما از این به بعد خیلی بیشتر باید مراقب رفتار و کارهامون باشیم! ⭕️ چون نباید توشه‌هایی که توی ماه و مخصوصا جمع کرده بودیم رو از دست بدیم! برای همین باید هر روز بیشتر از قبل حواسمون به خودمون باشه☝️ و چقدر خوبه که خودمون رو دست یکی بسپاریم تا مراقبمون باشه! این جوری دیگه نگران هیچی نیستیم😃 کی بهتر از امام زمان⁉️ اگر هر روز بدونی که با امام زمان قول و قرار داری دیگه کمتر میش میاد تا مرتکب اشتباه بشی... بیا از همین فردا بعد از نماز صبح، چله‌ی دعای رو شروع کنیم تا با هم با پدرمون عهد ببندیم و قول بدیم که همیشه پای کارش هستیم و هم خودمون فراموش نکنیم که داریم برای چی تلاش میکنیم👌 پس از فردا صبح به مدت چهل روز سر حاضر شو😍 @reyhanatozeynab
21.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب خب گل‌دخترا ما تو هر جایی به یادتون هستیم حتی تو نماز عیدفطر، به اقامه‌ی "رهبرمون"😍 @reyhanatozeynab
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این شما و این یه دسر ساده و خوش مزه😋 یه دختر باید از هر انگشتش هنر بباره😁😉 @reyhanatozeynab
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
چند تا پذیرش داشتم از چند تا دانشگاه معتبر😍 مهمترینش انسم پاریس. یه ساعتی بود که رسیده بودم پاریس. جلوی در انسم بودم؛ یه بنای خیلی قدیمی و زیبا و اصیل.👌 رفتم تو چند دقیقه بعد با راهنمایی برگه ای که توش بخش پذیرش و نگهبانی داده بودن دستم، رسیدم به دفتر استادی که مدیریت تز رو قبول کرده بود؛ یه خانوم خیلی خیلی یخ و سرد.🙄 در زدم و خیلی مودب رفتم تو و با یک لبخند سلام کردم.😊 استاد با یه نگاهم به خود سر تا پام را برانداز کرد و بعد از یک مکث کوتاه جواب سلامم رو داد از من خواست بنشینم. شاید ده ثانیه به سکوت گذشت. منتظر بودم ازم سوال کنه؛ اگرچه همه چیزو میدونست که قبولم کرده بود. رزومه و سوابق تحصیلی من دستشون بود.🙃 خیلی خوشحال، منتظر گفت‌وگو بودم😍 که خانم دکتر در حالی که با دست به سر تا پای من و حجاب اشاره می‌کرد گفت: تو و همینجوری میخوای بیای توی دانشگاه⁉️ انتظار همه جور حرفی رو داشتم به جز این یکی رو!😐 اما... خب، نیازی به از قبل فکر کردن نبود. جوابش خیلی واضح بود. گفتم: البته! تلفن را برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه. آقایی که قیافش اصلا شبیه فرانسویا نبود😒 دستش رو آورد جلو که دست بده. دستام روی هم گذاشتن و عذرخواهی کردم و توضیح دادم که من مسلمانم و نمیتونم با شما دست بدم‌. آقاهه یه نگاهی به خانم استاد کرد و با هم از اتاق رفتن بیرون؛ اما به مدت فقط چند ثانیه. استاد اومد تو. اینکه بخواد چیزی درباره من بدونه گفت: فکر نمی کنم بتونیم با هم کار کنیم، به خصوص که تو هم میخوای اینجوری بیای دانشگاه...غیر ممکنه....اونم توی انسم!😶 بلند شدم.خیلی سخت بود؛ ولی دوباره بهش لبخند زدم و گفتم: ترجیح میدم عقایدم را حفظ کنم تا مدرک دکتری انسم را داشته باشم. ✍🏻 نیلوفر شادمهری 📚 خاطرات سفیر @reyhanatozeynab