هدایت شده از 🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴 یه خبر ویژه ... 🎉
💌 این خبر مخصوص دانش آموزان و معلمین عزیزه‼️
بنا به درخواست مکرر شما و با پیگیری های ما، بالاخره کانالمونو توی #شاد راه اندازی کردیم 😍
🌸 دختــران چــادری🌸 را در #شاد دنبال و به دوستانتون معرفی کنید 👇👇
📌 https://shad.ir/clad_girls
31.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️مولاجانم❤️
🌱وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان
یعنی منم که زندهام از اشکهایتان...
🌱داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی
ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان...
🌱یک روز عاشقانه تو از راه میرسی
آن روز واجب است بمیرم برایتان...
#نیمه_شعبان
#امام_زمانم
#دختران_چادری
#فرشتگان_سرزمین_من_آبادان
#العجلمولایغریبم
____✨✨✨🍃
🆔@Reyhane_abadan
____✨✨✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنون یَعنی کسی در شَھر خود سِیر میکند
اَمـــٰا دلـَش در کــوچـِههـٰای کــربُبــلآست
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#دلتنگڪربلا ❤️🩹🥀
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅────────────┅╮
🆔 @Reyhane_abadan
╰┅────────────┅╯
عزیزان☺️✋
آخرین پنجشنبه ماه شعبان ما رو هم از دعاهای خیرتون بی نصیب نگذارید.
هر لذتی که ...لذت دیدار تــو ؛نمی شود
🍂تشریح درد نیامدنت میکشد مرا
دیگر بیا که تنهاشدنت میکشد مرا...
🍂دلگیرم از شمردن روز غیاب تو
تاخیر کرده ای،نیامدنت میکشد مرا...
میگفت؛ امام زمان وقتی بخوادت،
وقتی بدونه که داری تلاشت رومیکنی
پازلها رو خیلی خوب کنار هم میچینه
تابری به سمتش حتی شده با یه کتاب.
#امام_زمان
#جمعه
🆔 @Reyhane_abadan
🏴فرشتگان سرزمین من آبادان🇮🇷
🍭#من_میترا_نیستم 🍭
🍎🍓🍒نذر کرده 🍒🍓🍎
#قسمت_سوم🎂
پدر و مادرم هر دو دوست داشتند که من قران یاد بگیرم مکتب خانه در کپرآباد بود معلم ما آقایی اصفهانی بود، که از بد روزگار، شیره ای بود به ما قرآن یاد میداد. پسرها خیلی مسخره اش می کردند خودش هم آدم سبُکی بود
سر کلاس میگفت: ( الم تره....مرغ و کره...) منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانواده هایتان برای یاد دادن قرآن می دهند از خانه هایتان نان و مرغ و هرچه که دستتان می رسد برای من بیاورید!
بعد از مدتی که به مکتبخانه رفتم به سختی مریض شدم در آنجا انقدر حالم بد شد که رفتند و مادرم را خبر کردند او خودش را رساند و من را بغل کرد و برای همیشه از مکتب خانه برد و یاد گرفتن قرآن نیمه تمام ماند
مدتی بعد ما از محله جمشید آباد به محله احمدآباد اثاث کشی کردیم تا ۱۴ سالگی که جعفر (بابای بچه ها) به خواستگاری ام آمد در همان خانه بودم
۱۴ سال و نیم داشتم که مستاجر خانه مادرم جعفر را معرفی کرد و به خواستگاری آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد
آن زمان سن قانونی برای ازدواج ۱۵ سال بود جعفر ۶ ماه منتظر ماند تا من سن قانونی رسیده و توانستیم عقد کنیم خداوکیلی تا روز عقد نه جعفر را دیده بودن و نه میشناختمش او دوبار برای خواستگاری به خانه ما آمد ولی من در اتاقی دیگر بودم
نشستن دختر در مجلس خواستگاری عیب و عار بود. زمان ما عروسی ها اینطوری بود همه ندیده و نشناخته زن و شوهر میشدند.
چند ماه اول بعد از عروسی در یکی از اتاق های خانه مادرم ساکن بودیم. بعد از مدتی جعفر در ایستگاه ۶ آبادان در یک خانه کارگری اتاقی اجاره کرد.
اوایل زندگی ماد شوهرم با ما زندگی میکرد. جعفر کارگر شرکت نفت بود ولی هنوز امتیاز کافی نداشت و باید چند سال کار میکرد تا به ما خانه شرکتی بدهند.
چند سال در اتاقهای اجاره ای زندگی کردیم مهران و مهرداد مهری و مینا و شهلا در خانه اجاره ای به دنیا آمدند. هر وقت حامله می شدم برای زایمان به خانه مادرم در احمدآباد میرفتیم.
آنجا زایشگاه بچههایم بود یک قابله خانگی به نام (جیران) میآمد و بچه را به دنیا می آورد. جیران میانسال بود و مثل مادرم فقط یک دختر داشت. خدا از همان یک دختر سیزده نوه به او داده بود.
بابای مهران حسابی به جیران می رسید و هوای او را داشت بعد از فارغ شدن من به جز پول مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای پارچه به جیران هدیه می داد.
🌧🌈فرزند ششم ✨🌈
سر بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاقه در ایستگاه ۴ فرح آباد، کوچه ده، پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند.
خانه ما نبش خیابان بود همه می دانستیم که قدمِ تو راهی خیر بوده که بعد از سالها از مستاجری و اثاث کشی نجات پیدا کردیم.
از آن به بعد خانه ای مستقل دستمان بود و این آخر خوشبختی و راحتی برای خانواده ۸ نفره ما بود. مدتی بعد از اثاث کشی به خانه جدید، درد زایمان سراغم آمد.
دو روز تمام درد کشیدم. جیران سواد درست و حسابی نداشت و کاری از دستش بر نمی آمد برای اولین بار، بعد از پنج زایمان طبیعی در خانه، من را به مطب خانم دکتر مهری بردند.
آن زمان آبادان بود و یک خانم دکتر مهری مطب او در احمدآباد بود. من تا آن موقع خبر از دکتر و دَوا نداشتم. حامله می شدم و نه ماه تمام شب و روز کار می کردم نه دکتری نه دوایی تا روزی که وقتش میرسید. جیران می آمد و بچه را به دنیا می آورد و می رفت💝
ادامه دارد..
#زینب_کمایی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@Reyhane_abadan
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
اگه مایلید شبای قدر یه کار قشنگ انجام بدیم همراهیمون کنید
۶۰۳۷۹۹۷۱۱۸۴۱۷۳۷۸
لیلا ربیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[✨🤍]
-جمعهی آخر شعبان است!
در این روزهای باقیمانده ، کوتاهی های گذشته ات را جبران کن. مبادا امانتی برگردنت بماند، مبادا در دلت کینه مومنی باقی بماند !
•••
#امام_رضا
#ماه_شعبان
🆔 @Reyhane_abadan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه مرتبه بگو...
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِاللَّه✋🏻💚
#صبح_بخیر 🌤
•
'💔🚶🏻♂'
•
•
- در باقیماندهیِ آن ما را ببخش.. :)
#ماه_شعبان
🆔 @Reyhane_abadan
اطلاعیه 📣📣
ان شاءالله از امروزاولین روز ماه رمضان تا اخر ماه مبارک رمضان جز خوانی قرآن کریم (ویژه خواهران) برگزار می شود.
آدرس: ذوالفقاری ایستگاه4سی متری ذوالفقار 33کوچه مسجد الرسول پلاک 12
ساعت شروع جز خوانی 5 الی 6عصر میباشد 🍀🌺
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید
بنـویـسـند مرا خـادم و گـریـان حسین
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی💚🌤
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
╭┅────────────┅╮
🆔 @Reyhane_abadan
╰┅────────────┅╯
▫️دعای روز دوم ماه رمضانـــ✨
⊹
⊹
▪️#ماه_رمضان
▪️#دعای_روز
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅@Reyhane_abadan