مجید بربری مجید و به سروصورتش میزد و اشک میریخت رفقای سفر در کار د مانده بودند حال ظاهرش را البته می دیدند ولی از رمز و راز آن سر درنمی آوردند همین قدر میدانستند که این مجید آن مجید قبل از سفر نیست از خودشان می پرسیدند؛ «مگه توی این چند روز چی بر مجید گذشته که از این رو به اون رو شده؟!». برخلاف دوستان که ذهنشان پر از سؤال و ابهام بود مجید حال خوشی داشت و از تشرفش به کربلا، احساس سبکی میکرد. زیارتشان که تمام شد و خواستند برگردند، مجید به صمیمی ترین دوستش رو کرد و گفت تو این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کنه راه درست زندگی رو نشونم بده که من چی تو زندگیم میخوام چی نمیخوام. من هدفم فقط آدم شدنه و اگه آدمم کنه دیگه هیچی نمیخوام والسلام موقع برگشت حال و هوای ماشین عوض شده بود کربلا که می رفتند، ماشینشان انگار کارناوال شادی بود و حالا که داشتند برمیگشتند مجید دیگر آن مسافر شوخ و شنگ .نبود آرام شده بود و توی افکار خودش سیر می.کرد. هر چند لحظه اشک توی چشمانش می نشست و او سعی میکرد خودش را پیش دوستان نگه دارد ،مجید راه برگشت را با همین حال خوش پشت سر گذاشت و رسید .خانه مریم و ،افضل برای زائر کربلا سنگ تمام گذاشته بودند با کمک جوان ترها کوچه را چراغانی کرده بودند و از این سر تا آن سرش پارچه زیارت قبول زده بودند. قصاب سر کوچه منتظر بود تا گوسفند را پیش پای مجید قربانی کند ۸۸

19 - مجید بربری . فامیل و آشنا و همسایهها به استقبال آمده بودند. مجید جواب سلام و محبت همه را داد. داخل خانه که رفتند، زن عموی مریم به مجید :گفت رفتی کربلا از امام حسین چی خواستی؟ پسرم مهدی که رفته بود، میگفت از امام خواستم که یه زن خوب قسمتم کنه. زن عمو! من از اباعبدالله یه چیز دیگه خواستم. تو چی خواستی؟ تو هم مثل پسرم مهدی میخوای برای تو هم آستین بالا بزنم برم خواستگاری؟ نه زن عمو من از امام خواستم من رو آدمم کنه عوض بشم زندگیم رو عوض کنم دستم رو بگیره و از این راهی که میرم برم گردونه! ۸۹

چند ساعت مانده به عید سال ۱۳۹۵ مریم حال و حوصله چیدن هفت سین را نداشت. برخلاف هر سال خانه تکانی هم نکرد دلش عجیب هوای مجید را میکرد دلتنگش شده بود دیوارهای خانه پر از عکسهای جورواجور مجید بود. حالا دیگر گرد پیری بر سر و روی مریم و افضل نشسته بود از بیست و یک دی که مجید ،رفت تا حالا که روزهای آخر سال بود انگار این هفتاد و چند روز هفتاد و چند سال طول کشیده بود دوری ،پسر درد انتظار را برایشان سخت کرده بود حتى وقتی لباسهای مجید را آوردند مریم :گفت من لباس نمیخوام وسایلش رو نمیخوام من دلتنگ مجیدم، فقط پسرم رو برگردونید دم به ساعت بهانه مجید را میگرفتند و میگفتند دلمان پوسید! اگه پیکرش برگشته بود میرفتیم سر خاکش دلمان رو بیرون میریختیم

مجید بربری یکی دو هفته قبل دو تا شهید گمنام را در یادمانشان که نزدیک خانۀ افضل و مریم ،بود به خاک سپرده بودند توی همان مراسم شهدا بود که به محمد صادقی مستند ساز صداوسیما معرفی شده بودند آقای صادقی همان جا از والدین مجید قول ،گرفت تا برنامه مستندی برای شهید قربانخانی تولید کنند نزدیک سال تحویل بود که یک روز همکاران صداوسیما با دوربین و تجهیزات ضبط تلویزیونی به خانه شان آمدند اولین عیدی بود که افراد خانواده میخواستند سال را بدون مجید تحویل کنند و این فوق طاقتشان بود جای خالی مجید باعث شده بود تا داییها هم به آنجا بیایند و در این موقعیت کنار مریم و افضل باشند برای تهیه مستند قرار شد پدر و مادر مجید و داییها حسن و مهرشاد جلوی دوربین صحبت کنند محمد صادقی لنز دوربین را تنظیم کرد و از مریم خواست تا روبه روی دوربین بنشیند و از اولین روزهای زندگی ،مجید تا روزهای آخری که در کنارشان بود بگوید مریم روسری و چادرش را درست کرد و شروع به صحبت کرد پسرم در یافت آباد معروف بود به مجید .بربری حالا حتماً از خودتان میپرسید چرا مجید بربری؟ راستش داییهای پدرش همه شان نانوایی داشتند و پسرداییاش هم الآن در همین شغل در یافت آباد کار می.کند وقتی بزرگ شد و دستش توی جیب خودش میرفت دم نانوایی می ایستاد و برای کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از پول خودش نان می خرید و به آنها می.داد بعضی وقتها هم حالا به مناسبت ۹۲

مجید بربری یکی دو هفته قبل دو تا شهید گمنام را در یادمانشان که نزدیک خانۀ افضل و مریم ،بود به خاک سپرده بودند توی همان مراسم شهدا بود که به محمد صادقی مستند ساز صداوسیما معرفی شده بودند آقای صادقی همان جا از والدین مجید قول ،گرفت تا برنامه مستندی برای شهید قربانخانی تولید کنند نزدیک سال تحویل بود که یک روز همکاران صداوسیما با دوربین و تجهیزات ضبط تلویزیونی به خانه شان آمدند اولین عیدی بود که افراد خانواده میخواستند سال را بدون مجید تحویل کنند و این فوق طاقتشان بود جای خالی مجید باعث شده بود تا داییها هم به آنجا بیایند و در این موقعیت کنار مریم و افضل باشند برای تهیه مستند قرار شد پدر و مادر مجید و داییها حسن و مهرشاد جلوی دوربین صحبت کنند محمد صادقی لنز دوربین را تنظیم کرد و از مریم خواست تا روبه روی دوربین بنشیند و از اولین روزهای زندگی ،مجید تا روزهای آخری که در کنارشان بود بگوید مریم روسری و چادرش را درست کرد و شروع به صحبت کرد پسرم در یافت آباد معروف بود به مجید .بربری حالا حتماً از خودتان میپرسید چرا مجید بربری؟ راستش داییهای پدرش همه شان نانوایی داشتند و پسرداییاش هم الآن در همین شغل در یافت آباد کار می.کند وقتی بزرگ شد و دستش توی جیب خودش میرفت دم نانوایی می ایستاد و برای کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از پول خودش نان می خرید و به آنها می.داد بعضی وقتها هم حالا به مناسبت ۹۲

بوقت حاج قاسم این هفته بوی سید حسن نصرالله می‌دهد.... #انا_علی_العهد #سید_حسن_نصرالله #سید_مقاومت

✅ ️صحنه‌هایی از تحویل اجساد ۴ اسیر اسرائیلی به نیروهای صلیب سرخ توسط گردان‌های قسام در چارچوب مرحله نخست توافق طوفان الاقصی برای تبادل اسرا حماس در اقدامی معنادار پیکرهای چهار اسیر صهیونیست را در تابوت هابی قفل شده و با کلیدهایی که با قفل های مزبور انطباق نداشت به نمایندگان صلیب سرخ در غزه تحویل داد. قسام با اعلام کشته شدن این چهار اسیر صهیونیست در جریان حملات ارتش اسرائیل به غزه افزود اسرائیلی ها که خود اقدام به قتل اسرای صهیونیست کرده اند اکنون باید برای رسیدن به پیکر اسرایشان با دستان خودشان تابوت را بشکنند تا بتوانند به اجساد دست پیدا کنند. 👈 حقیقتا در کار رسانه‌ای کمر اسرائیل رو شکستند ... خیلی عالیه

﴿ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴾ پـــروردگـــارا ؛ با توسل به اسم اعـــظـمت می گشاییم دفتر امروزمان را ان شـــاءالـلـه که در پایان روز مُهر تایید بـنـدگــی زینت بخش دفترم باشــد یک روز دیگـر و فرصت دیگر براے زندگے، خداے مهربانم تو را سپاس، بخاطر روزے دیگر و آغازے نو صبحتان به زیبایی الطاف الهی ✍️ به زیبایی خواهم نوشت : الهے بہ امـیــد تــــو آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) اولین سلام صبـ🌤️ــحگاهے تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحــب الــزمــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ســـــلام بر شما منتظران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان اللهم الرزقنا زیارت کربلا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

🕌 در لحظات استجابت دعا🕌 🕌 هنگام اذان به افق دلهای بی قرار 🕌 🌻براے فرج مولاے غریبمون دعا ڪنیم 🌸⃟اًّلًّلًّهًّمًّ عًّجًّلًّ لًّوًّلًّیًّکًّ اًّلًّفًّرًّجًّ🌸⃟ 🌸⃟اًّلًّلًّهًّمًّ عًّجًّلًّ لًّوًّلًّیًّکًّ اًّلًّفًّرًّجًّ🌸⃟ 🌸⃟اًّلًّلًّهًّمًّ عًّجًّلًّ لًّوًّلًّیًّکًّ اًّلًّفًّرًّجًّ🌸⃟ 🌹دعابرای بیماران فراموش نشود آشنا و غریبه و بیماران سفارش شده چه بیمارستان چه در منزل ۷ مرتبه حمد شفا به همراه صلوات بر حضرت محمد مصطفی و خاندان پاک مطهرش 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹 اللهم شف کل مریض یا ربِ الحسین بحق الحسین همه ی بیماران را شفا بده آمین یا ربّ

بسم الله الرحمن الرحیم اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً اللهم عجل لولیک الفرج🤲 یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ🌷

زمزمه میکنیم ...دعای فرج را به امید ظهور...... تمام حیاتمان نذر ظهورت یااباصالح المهدی ادرکنی.... ࿐჻ᭂ⸙🍁🖤🍁⸙჻ᭂ࿐ 《بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم》 اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين........ 🍁------▪️-----🍂 🍂-------▪️---🍁 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وفرجنابه 🤲 🍂-▪️-🍁🖤🍁-▪️-🍂 دعای عصر غیبت 🤲 یاالله ویارحمان ویارحیم یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک 🤲