🌹🏴
رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون؛
ماندنی نیست علی(ع) اناالیه راجعون...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 @reyhaneh_khelghat
337-استاد انصاریان.mp3
4.33M
⬅️ #بشنوید|علی خدا را چگونه شناخت؟
#استاد_انصاریان
#رمضان_الکریم
#معرفت
#امیرالمومنین
#شب_قدر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
@reyhaneh_khelghat
◾ #علی علیه السلام را چه کُشت؟!
👈یک وقت میگوییم علی علیه السلام را "که" کُشت و یک وقت میگوییم "چه" کُشت؟
🔹️اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!
البته عبدالرحمن ابن ملجم ، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت ، باید بگوییم "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدّسی"؛ همین هایی که آمده بودند علی را بکشند ، از سر شب تا صبح عبادت می کردند ، واقعاً خیلی تأثّرآور است...
علی به جهالت و نادانی این ها ترحّم میکرد ، تا آخر هم حقوق این ها را از بیت المال میداد و به این ها آزادی فکری میداد.
ابن ابی الحدید میگوید ، اگر میخواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست ، به این نکته توجه کنید که این ها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند ، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: "ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم ، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شب های عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم...!"
📚از کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج ١|نوشته شهید مطهری
#شب_قدر #ماه_رمضان #رمضان
#امام_علي
@reyhaneh_khelghat
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایتی بی نظیر از فضائل #امیرالمومنین (علیه سلام)
@reyhaneh_khelghat
🔹 #توسل_به_امیرالمومنین_علیه_السلام
علامه امینی فرموده بودند :
در بغداد کنفرانسی از علما و شخصیت های برجسته بر پا شده بود و مرا نیز به این مناسبت دعوت کرده بودند، وقتی وارد سالن شدم دیدم همه صندلی ها اشغال شده است و صندلی خالی نیست که بر آن بنشینم.
عبایم را در وسط سالن پهن کرده و روی آن نشستم (گویا تعمّدی در آن بود که به ایشان اهانت شود) در این میان پسربچه ای سراسیمه وارد سالن شد تا مرا دید گفت : هُو هذا (او همین است).
سپس بیرون رفت . من ترسیدم که جریان چیست و ممکن است کاسه ای زیر نیم کاسه باشد. بعد معلوم شد مادر آن بچه غش کرده و قبلاً دعا نویسی که عمامه ای شبیه عمامه علامه امینی داشته دعا نوشته و مادر او خوب شده است، حالا بچه خیال کرده که آن دعا نویس همین آقا است؛ بعد همراه بچه ، شخصی آمد و به من گفت : آقا،شما دعا می نویسی؟ گفتم: آری مینویسم.
آنگاه کاغذی برداشتم و در آغاز آن "بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم" و سپس آیه ای از قرآن را نوشتم و کاغذ را پیچیدم و به او دادم و گفتم : ان شاء الله خوب میشود. بعد که رفت ، گوشه عبایم را به صورت انداختم و به مولی علی علیه السلام متوسل شدم و با گریه عرض کردم : آبروی مرا حفظ کن (در میان این افرادی که حتی اجازه نشستن روی یک صندلی را به من ندادند) یا علی دستم به دامنت!
ناگهان دیدم بچه به داخل سالن پرید و گفت :مادرم خوب شد.
آنگاه مجلسیان به نظر احترام من نگریستند و مرا با سلام و صلوات در بهترین جایگاه آن سالن نشاندند.
این یک نمونه از توسل حقیقی شیفته واقعی علی علیه السلام است که این چنین نتیجه بخش بوده و موجب سر افرازی عالم بزرگ تشیّع در مجلس کذایی گردید.
📚منبع : سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن ج ۴ ص ۱۲۹
@reyhaneh_khelghat
یاحَضرَت ِحَق...
غـــروب اسـت...🌥
بسـاط دلتنگـی پهـن
دلـم روی دستـم مانـده
چوب حراج خورده؛ نمی بری؟!🥀
#غروبِجمعه
#امامزمانم
#اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
#دلتنگتوامحضرتبارانکجایی...
@reyhaneh_khelghat