#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٨٥ #آداب_الصلوه "ادامه بحث آداب قرائت" امام خميني در بحث امور باطني قران به داستان حضرت ابراهيم اشاره مي كنند كه فرمود: فلما جن عليه راء كوكبا .... به افول ستاره ها و خورشيد توجه مي دهد و نتيجه مي گيرد كه ستاره و خورشيد خدا نيست امام با اشاره به تفسير باطني آيه مي فرمايند: ليل در اين جا ليل انانيت است يعني اگر در خود بمانيم ، وجودمان تاريك مي شود و حتي در شب هم ستارگان وجود ما درخششي نخواهد داشت (كنايه از صفات نيكي كه به آن متخلق هستيم) و در شب منيت خودمان براي خود درخشش خواهيم داشت سپس متوجه مي شويم كه اني لا احب الافلين يعني وقتي مي بينيم وجودمان هيچ اثري ندارد مي فهميم كه جزء افول كنندگان هستيم . زماني كه فقط خود را مي بينيم احساس فرعونيت مي كنيم و اگر مبارزه با انانيت داشته باشيم نور موسويت در ما جلوه مي كند و زمانيكه به موجودي خود قناعت كرديم ديگر از موسوي بودن خارح مي شويم چون موسي بدنبال بالاتر از خود كه حضرت خضر است ، مي رود. بنابراين قران مواعظش را در قالب داستان و گاهي در قالب حكمت فرموده و به ميزاني كه انسان از زندان نفس خارج شود ، متوجه معنا و باطن مفاهيم خواهد شد. ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٨٦ #آداب_الصلوه "ادامه بحث آداب قرائت" قران مي فرمايد: اگر كسي از خانه نفس خارج شد و به طرف خدا و رسول هجرت كرد و در بين راه كشته شد خدا خود پاداش او را مي دهد و اجر او را به كس ديگري واگذار نمي كند. امام خميني مي فرمايند: اگر در خانه نفس زنداني باشيم ، معناي قران را نفساني و تفسير به نفس مي كنيم بعنوان مثال اگر همين آيه فوق را نفساني معنا نكنيم خواهيم گفت : در واقع اجر اهل هجرت خود خدا مي شود و مي توانيم آنرا بر حديث قرب نوافل منطبق نماييم كه فرمود: اگر كسي فرائض و نوافل را انجام دهد خدا گوش و چشم ... او مي شود (فرائض و واجبات انسان را در جاده قرار مي دهد و نوافل و مستحبات سرعت او را افزايش مي دهد) اجر او خود خدا مي شود يعني چشم او خدايي مي شود و فقط يك مكان مشخصي را نمي بيند بلكه به كل عالَم احاطه خواهد داشت و اگر گوش او خدايي شود نجواي دل افراد را مي شنود كه ان الله سميع عليم قران مي فرمايد قد افلح من زكيها به اندازه ايكه رشد كنيم به مقصد مي رسيم خداي سبحان در اين جا انسان را به تزكيه دعوت مي كند هر چقدر ميزان دفن افراد در عالم ماده بيشتر باشد به همان ميزان خود را از رحمت حق نا اميد تر احساس مي كنند در واقع از آيات به تناسب وجودي افراد ، برداشتهاي مختلف مي شود. ادامه دارد استاد بروجردي كلاس شرح آداب الصلوه

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٨٧ #آداب_الصلوه "ادامه بحث آداب قرائت" در مقصد چهارم، قران حالات كفار و منافقين و معاندين را و نحوه عذابهاي قوم لوط و ثمود و عاد را مطرح مي فرمايد . ما بايد از اين عذابها عبرت بگيريم و احساس كنيم شايد ما هم جزء همين افراد باشيم و خداي نكرده كلام وحي را از طريق فساد جنسي و يا فساد اخلاقي يا گرانفروشي و يا .... به باد استهزاء بگيريم البته ممكن است عذابهاي قوم لوط براي امت پيامبر ص نباشد و يا تبديل به سنگ نشوند و يا ظاهرشان مسخ نگردد و نحوه عذابها متفاوت باشد اما همين قساوت قلبي كه دچار مي شويم از نوع همين عذابها و بدتر هم هست . در واقع سوء ادب ما نسبت به پيامبر صورت گرفته كه عذاب مي شويم ولي از نوع قرن بيست و يكمي و با قرائت جديد. امام علي عليه السلام فرمودند: چطور ابليس شش هزار سال عبادت مي كند و بخاطر منيت از بهشت رانده مي شود اما شما مردم كه مرتب انا ، انا مي گوييد ،مي خواهيد مورد توجه حق قرار گيريد و حوائج شما برآورده شود و عقوبت نشويد؟؟ ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٨٨ #آداب_الصلوه در مقصد پنجم اين نكته را متذكر مي شويم كه قران بدنبال ظاهر شريعت نيز هست يعني ظاهر بايد همرنگ باطن باشد و پاك بودن دل به اينست كه به تمام ظواهر شرعيه عمل كنيم مقصد ششم قران، معاد است توجه به اين نكته كه ثواب و عقابي هست و عمل از بين نمي رود و وصال و فراق و شهود و رضوان من الله اكبر كه بالاترين مقام بهشت است ، برقرار مي باشد و بايد عبرت بگيريم قران در سوره زمر آيه ٧ مي فرمايد: اگر مي خواهيد شما را بپسندند بايد شاكر باشيد و از نعمتها بخوبي استفاده كنيد و اگر از هر نعمتي سوء مصرف داشتيد كفران نعمت كرده ايد و پسند مولي را از بين برده ايد. براي بعضيها بزرگترين عذاب اينست كه در قيامت پرده و حجابي بين او و مولي برقرار باشد . اين عذاب خواص است كه به آنها بگويند: "نبينيد" اما عذاب عوام اينست كه به آنها بگويند: "بسوزيد" ادامه دارد استاد بروجردی

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٨٩ #آداب_الصلوه "ادامه بحث آداب قرائت" در مقصد هفتم خداي سبحان نحوه استدلال را به ما آموزش مي دهد كه چگونه با كفار و مشركين برخورد كنيم و اقامه دليل و حجت نماييم. بطور مثال قران براي رد معبودهاي متعدد دلايلي مي آورد كه گاهي عوام متوجه مي شوند و گاهي دلايل براي خواص مطلوب است . قران دليلي كه براي عوام مي آورد عبارتست از اينكه : اگر در آسمان و زمين معبودهاي زيادي باشد زمين و آسمان فاسد مي شود ( مثلا خداي آسمان مي گويد باران ببارد و خداي زمين اراده مي كند كه زمين خشك باشد و در اين تعارض، فساد ايجاد مي گردد.) اما در مسائل معرفتي مي دانيم كه اختلاف بين زمين وجود و آسمان وجود ما است زمين وجود مي گويد به طرف عالم ماده و هواي نفس حركت كن و آسمان وجود مي گويد بالا بيا و بدنبال بارش و نزولات معرفتي باش ! پس بين اين دو خداي وجود ما اختلاف و فساد پيش مي آيد و ما بايد پس از تأمل و دقت متوجه شويم كه زمين وجودمان را بسوي وحدت سوق دهيم تا طمأنينه بر كل وجود حاكم شود. و يا نقل شده كه آيات سوره حديد و يا سوره توحيد شناسنامه خداي سبحان است حال آيا ما شناسنامه را دست طفل مي دهيم؟! اما خداي سبحان روزي ده بار شناسنامه خودش را به دست ما مي دهد در واقع تنبّهي است كه متوجه شويم چقدر خدا كريم است و چقدر مخلوقش را قبول دارد و ما هر بار بي اعتنا از آن بي نياز مطلق مي گذريم و حاضر نيستيم اسم خود را در شناسنامه خداوند ثبت كنيم . عروس حضرت قران نقاب آنگه براندازد كه دارالملك ايمان را مجرد بيند از غوغا ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٠ #آداب_الصلوه "توحيد ذات و صفات و افعال" امام خميني مي فرمايند : قران شفاي جميع دردهاست و انسان را موحد مي كند. امام در ادامه و در تبيين بحث مي فرمايند: توحيد بر سه قسم است: توحيد ذات توحيد صفات توحيد افعال توحيد ذاتي عبارتست از اينكه در عالم يكي بيش نيست و آن خداي سبحان است هوالاول و الآخر و كثرتي كه در عالم مشاهده مي شود جلوه آن يكي است و در عالم هيچ شيء وجود استقلالي ندارد الله نورالسموات والارض نور موجِد و عامل اشياء است نه فقط نمايش دهنده اشياء و در زماني كه نور حق نمي تابيد هيچ موجودي هم در عالم وجود نداشت . نكته قابل ذكر اينست كه اگر ما هم چيزي را بوجود مي آوريم يا مثلا ايجاد نطق يا لطف مي كنيم ، خداي سبحان ما را به اين امر واداشته است و ايجاد اين امور توسط ما وابسته به حق است و بصورت استقلالي نيست . قران مي فرمايد: هوالذي في السماء اله و في الارض اله.... خداي سبحان خدايي است كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست نه اينكه ملائكه خداي ديگري داشته باشندو يا موجودات زميني خداي ديگري وفقط افراد هستند كه خود را به خدا نزديك مي كنند و متعالي و آسماني مي شوند و با در چاله هاي عالم ماده فرو مي روند و دوري و استبعاد از خدا را ، مي پسندند. قران مي فرمايد چند خدايي و پذيرش چند مسبب، منجر به فساد مي شود . اينما تولو فثم وجه الله هر كجا رويگرداني آنجا وجه خداست و در عالم يكي بيش نيست و آن يك ذات در همه جا مشغول تابش است و خداي سبحان با موجودات معيت قيومي دارد و قوام همه به اوست و هست هر يك از ما سايه هست اوست هو معكم اينما كنتم او با شماست هر جا كه شما باشيد. ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩١ #آداب_الصلوه "توحيد صفات" امام خميني در ارتباط با توحيد صفات به آيات سوره مباركه حشر اشاره مي فرمايند: هو العزيز الحكيم هوالله الخالق الباري..... اسم عزيز و حكيم و خالق و سلام و مهيمن ..... بيانگر صفات حق است. وقتي خدا را مثلا با اسم رئوف مي شناسيم همان خداي رئوف ، قهار هم هست و يا اگر اسم عليم را مي شناسيم متوجه مي شويم كه بقيه صفات هم پشت پرده اسم عليم هست يعني وقتي انسان جاهل بدنبال معرفت اسم عليم خداي سبحان است ، اسم قادر و حي و شافي و رئوف و رازق.... را هم مي شناسد گر چه اولين اسمي كه مي بيند، عليم بودن است . پس ما قائل به توحيد صفات هستيم يعني همه صفات يكي است و نمي توانيم بعضي صفات را بپذيريم و بعضي را نپذيريم. تمام هزار و يك اسمي كه در دعاي جوشن نام برده شده در اسم الله جمع است و اسم الله يك جا همه اين صفات را به ما هبه مي كند. بطور مثال اگر انسان خشمگين مي شود ديگر رحمتي در او سراغ نخواهيم داشت اما در مورد خداي سبحان خشم او عين رحمت است . "توحيد افعال" توحيد افعال يعني هر فعل حسني كه از فاعل سر مي زند ، فعل خداست قران مي فرمايد: و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي اي پيامبر ص تو تير نيافكندي آن زمان كه تير افكندي، بلكه خدا افكنده تير بود پيامبري كه يد الله است انداختن تير را به واسطه خطاب خداوند به خودش نسبت نمي دهد . ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٢ #آداب_الصلوه "طريق استفاده از قران" امام خميني مي فرمايند: قاري بايد نسبت به قران نظر تعلمي داشته باشد گويا خداي سبحان معلم شده و او شاگردي حضرت حق را پذيرفته و علي الدوام برايش فتح باب مي شود.پس صرفا در اينجا نظر تعلمي و آموختن مد نظر است .(البته منظور صرف و نحو و تجزيه و تركيب نيست ) معمولا افراد با نظر تعلمي با قران برخورد نمي كنند و براي ثواب آن را قرائت مي نمايند نه براي اينكه كلاس درسي باشد لذا قران را مي خوانند اما از بطن و فهم آن غائب هستند. و در نهايت قاري آموزش نكات بديعيه و فصاحت قران و معاني بديع آن را ياد مي گيرند و بالاتر اينكه شأن نزول قران را متوجه مي شوند و يا قرائتهاي مختلف را آموزش مي گيرند ، امام مي فرمايند قاري بايد موارد فوق را ياد بگيرد ولي براي او حجاب نشود و در آن گير نكند ، بايد بدنبال پرده برداري از آيات باشد. از كيفيت سلوك و موانع آن مطلع گردد و مقصد و مقصود خداي سبحان از نزول آيات را بداند. بعنوان مثال در داستان ابليس و آدم رموز مختلفي است كه ممكن است هر عيب ابليس شامل حال ما هم بشود و يا حضرت آدم كه همه در مقابلش سجده كردند بدليل تعلم اسماء راز ديگري در سجده مخلوقات به آدم نبوده است . ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٣ #آداب_الصلوه امام خميني مي فرمايند: كار قران اينست كه افراد را به سعادت دعوت كند و اگر مفسري راهكارهاي سعادت را مطرح ننمايد، مفسر نيست امام در ادامه مي فرمايد: آن كسي كه كتاب را فرستاده خودش بهتر مي داند كه چه گفته و مقصد او از ارسال كتب چيست : هدي المتقين قران براي هدايت متقين است هدي للناس قران براي هدايت مردم است لقد يسرنا القران للذكر قران بسياري از مسائل را يادآوري مي كند. لعلكم يتفكرون قران را فرستاديم تا فكر كنند ليدبروا آياته قران براي توجه به باطن مفاهيم است ليتذكروا اولوالالباب قران براي تذكر به صاحبان عقل است . عليهذا قران آمده كه شما مردم را راه بيندازد و مخلوق را بسوي خالق سوق دهد پس بايد تفاسيري نوشته شود كه شرح مقاصد خداي سبحان در آن مطرح شود. فرستنده قران سكاكي نيست (يكي از علماي بلاغت و فصاحت) و فرستنده قران سيبويه نيست كه كارش صرف و نحو باشد يا فرستنده قران ابن خلكان نيست كه براي شما تاريخ نگاري كند بلكه نويسنده قران كسي است كه باطن عالم را مي داند و شما را بسوي آن راهنمايي مي كند . ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٥ #آداب_الصلوه "موانع بين كلام حق و انسان" ١- خودبيني وقتي انسان احساس مي كند احتياج به آموختن ندارد و خود را مستغني مي بيند و اولين مانع سر راه او سبز مي شود. اين شاهكار شيطان است كه موجودي انسان را كافي جلوه مي دهد در حاليكه در اسلام فارغ التحصيلي وجود ندارد. شيطان يك كمال موهوم و خيالي براي ما جلوه مي دهد و همين امر باعث مي شود كمتر به قران رجوع كنيم مثلا به اهل تجويد مي گويد : علم تجويد كافي است و فراگيري علوم ِديگر ِِقراني لازم نيست و يا به اصحاب ادبيات مي گويد: ظاهر و ادبيات قران كافي است و سراغ مغز قران نرويد و به گروه ديگر مي گويد دانستن شأن نزولها كافي است و احتياج به بقيه علوم قراني نداريد و يا حتي فلاسفه و حكما را هم در الفاظ و ظواهر و حجابهاي فلسفي غرق مي كند و البته اكتفا به همين مقدار آغاز حجاب براي انسان است و در هر حجابي باقي بمانند از سير و سلوك الي الله جا مانده اند در حاليكه نبايد در هيچ كمالي توقف كرد حتي حضرت موسي كه كليم الله بود و خدا او را براي خودش ساخته بود ، به مجرد برخورد با خضر و برتر يافتن او ، اجازه گرفت كه از طريق خضر به كمال بيشتري برسد . و يا حضرت ابراهيم مي گويد : به من نشان بده كه چگونه مرده زنده مي كني مي خواهم قلبم مطمئن شود در واقع ابراهيم به مرحله ايمان قناعت نكرد و خواست به مرحله طمأنينه برسد . و يا خداي سبحان به پيامبر اسلام ص مي فرمايد مرتبا بگو رب زدني علما خدايا موجودي و علم مرا زياد كن! بنابراين انسان بايد هميشه رفع موانع كند و هرگز احساس سيري در علوم و كمالات ننمايد. ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٦ #آداب_الصلوه " موانع بين كلام حق و انسان" ٢-آراء و عقايد باطله مانع بعدي عقايد باطله است كه بر دو قسم مي باشد: الف) سوء استفاده شخص و عدم آمادگي پذيرش حق ب) عقايد فاسد با تبعيت از ديگران و القائات آنان اين دو مورد بين ما و استفاده صحيح از قران، حجاب ايجاد مي كند و ما را وادار مي نمايد كه فقط به پوسته و ظاهر قران دقت كنيم و از كُنه آن بي خبر باشيم. مثلا در مورد آيات لقاء الله و معرفه الله ، گروهي باب تحقيق را مسدود كرده اند و فكر مي كنند معرفه الله آشنايي با ذات حق است و چون آشنايي با ذات حق محال است پس معرفه الله هم محال است و بايد بابش بسته شود و اگر كسي دم از معرفت و لقاء بزند، زنديق و كافر است . حتي بعضي اوقات معتقدند انسانهايي كه اهل معرفه الله هستند عامي و بيسواد مي باشند. اما ما به اينها جواب مي دهيم كه پيامبر ص از امتش گله مي كند كه خداي من ! قوم من قران را رها كردند . گله پيامبر از نخواندن قران نيست بلكه از عدم آشنايي با باطن قران است . قران ريسماني است كه خداي سبحان افكند تا خلق با تمسك به آن ، بالا رود و به ميزاني كه با اين ريسمان بالا نرفتند ، قران را مهجور كرده اند گرچه بظاهر از ريسمان تعريف و تمجيد هم بكنند. ادامه دارد استاد بروجردي

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ١٩٨ #آداب_الصلوه "موانع بين كلام حق و انسان" ٣-حجاب بعدي اينست كه فكر كنيم فقط مفسرين از قران چيزي مي فهمند و ساير مردم متوجه نمي شوند. امام خميني در مورد تفسير به رأي مي فرمايند: ممنوعيت تفسير به راي مربوط به آيات الاحكام قران است كه بحث تخصصي مي باشد. مثلا بين مِن و الي در وضو بين شيعه و اهل سنت اختلاف است . اما در مسائل اخلاقي و... مي توانيم استفاده هاي مختلف كنيم و در يك فضاي روحي سالم در قران غور كنيم و درك خوبي از معاني قران داشته باشيم بنابراين بايد باب ارتباط و استفاده از قران براي همه ما باز باشد . به ميزاني كه از رذايل اخلاقي پاك شويم مي توانيم با قران ارتباط برقرار كنيم لا يمسه الا المطهرون امام مي فرمايند : كسي كه از آيه مباركه الحمدلله رب العالمين برداشتش چنين است : تمام جمالها از آن خداست پس هر كسي از هر جميلي تعريف كند، چون نمايش جمال خداست ، تعريف خدا را كرده است زيرا زيبايي ها و جمال ِ فلان و فلاني استقلالي نيست . آيا در اينجا تفسير به راي شده است ؟ هرگز ما فقط در مورد تفسير به راي آيات الاحكام ممنوعيت داريم . و رواياتي كه ما را از استفاده از باطن قران منع مي كند ، منظور احكام تعبدي قران است مثل اينكه روايات مي فرمايند: از طريق عقل نمي توانيم به قران دست يابيم منظور روايت اينست كه عقل نمي فهمد چرا نماز مغرب سه ركعت است ؟ ادامه دارد استاد بروجردي