#غدیر
روایتی مستند از آنچه در سال دهم هجری قمری در #غدیر_خم گذشت
#مستند_آن_روز_در_غدیر
#قسمت_اول
ده سال از هجرت میگذشت؛ هجرت بزرگ پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم از مکه به مدینه که مبدأ تاریخ هجری قمری بود.
در این ۱۰ سال، رسول خدا گرچه تمام آیین و مناسک حج خانه خدا را برای مسلمانها توضیح داده بود، اما خود حجی بهجا نیاورده بود.
سال دهم فرق داشت. همه اطرافیان پیامبر هم این را فهمیده بودند.
گاه و بیگاه، پیامبر اشاراتی میکرد که مردم بفهمند زمان رحلتش نزدیک است😔.
اما صریحترین نشانه را وقتی به دست مردم داد که میخواست آنها را با خودش در حج همراه کند.
پیکهایی به شهرها و روستاهای دور و نزدیک فرستاد با این پیغام: «پیامبر خدا میخواهند حج بهجا بیاورند. گفتهاند این، آخرین حج عمرشان خواهد بود. تأکید کردهاند هرکس بیمار نیست و توان سفر دارد، حتماً خودش را به کاروان ایشان برساند...
✍#پرستو_علی_عسکر_نجاد
Www.nojavankhamenei.ir
ادامه دارد....
با ما همراه باشید😍
موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت
🔖 #واحد_امور_فرهنگی
🌐 @reyhanevelayat
#مستند_آن_روز_در_غدیر
#قسمت_دوم
حج خداحافظی
در دلها ولوله افتاده بود. «پس حج نیست، که «حجهالوداع» است. حج خداحافظی با خانه خدا پیش از مرگ». مردم به تکاپو افتادند. هرکس از دیگری سبقت میگرفت تا خودش را به پیامبر برساند و آیین حج را با چشمهای خودش از اعمال او یاد بگیرد. پیر و جوان، از شهرهای دور و نزدیک، به کاروان پیامبر ملحق میشدند. روز بیستوپنج ذیالقعده بود که حضرت محمد صلیالله علیه وآله وسلم از مدینه به راه افتاد.
صدوبیست هزار نفر همراهش شدند. آنها هم که مقیم مکه بودند، خودشان را برای رسیدن پیامبر و همراهیاش آماده کرده بودند. میماند نزدیکترین نفر به پیامبر که در کاروانش نبود. علیبنابیطالب علیهالسلام چند وقت قبل به دستور خود پیامبر برای تبلیغ و نشر اسلام به یمن رفته بود.
خبر که به او رسید، با سپاهش از یمن راهی مکه شد. پیش از آنکه پیامبر مناسک حج را آغاز کند، علیبنابیطالب به او ملحق شد.
حج تمام شده بود. مردم مقیم مکه، با پیامبر خداحافظی کردند. بهجز آنها، همهکسانی که همراه پیامبر از مدینه آمده بودند، در کاروان بودند.
هزاران هزار نفر. همه راهی مدینه شدند. از سهراهی «#جحفه» گذشته بودند که رسیدند به «#غدیر_خم».
مردم اینطور مینامیدند؛ چون «#غدیر» آبگیری بود که بعد از سیل بهجا میماند و زود هم خشک میشد.
انتخاب خوبی هم بود این نام.
هوا آنقدر گرم و سوزان بود و زمین آنقدر تفتیده که حاجیان گامها را سبک برمیداشتند تا کمترین تماس را با آن زمین داغ و سوزان داشته باشند.
ادامه دارد....
با ما همراه باشید❤️
موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت
🔖 #واحد_امور_فرهنگی
🌐 @reyhanevelayat