هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
📛 #نبش قبر و انتقال #جنازه به قم 😳😱
من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر #نبش قبر #جنازه یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به #قبرستان وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم #جنازه را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار #امبولانس و با #صحنه بسیار #عجیبی مواجه شدم باورم نمیشد #جنازه ....😱😰
🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇
https://eitaa.com/joinchat/1883635760C6a5de32ff3
📛 #نبش قبر و انتقال #جنازه به قم 😳😱
من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر #نبش قبر #جنازه یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به #قبرستان وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم #جنازه را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار #امبولانس و با #صحنه بسیار #عجیبی مواجه شدم باورم نمیشد #جنازه ....😱😰
🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇
https://eitaa.com/joinchat/1883635760C6a5de32ff3
📛 #نبش قبر و انتقال #جنازه به قم 😳😱
من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر #نبش قبر #جنازه یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به #قبرستان وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم #جنازه را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار #امبولانس و با #صحنه بسیار #عجیبی مواجه شدم باورم نمیشد #جنازه ....😱😰
🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇
https://eitaa.com/joinchat/707723457C2da1429854
📛 #نبش قبر و انتقال #جنازه به قم 😳😱
من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر #نبش قبر #جنازه یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به #قبرستان وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم #جنازه را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار #امبولانس و با #صحنه بسیار #عجیبی مواجه شدم باورم نمیشد #جنازه ....😱😰
🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇
https://eitaa.com/joinchat/707723457C2da1429854