باید که برید از غم و اندوه زمانه
باید که به آرامش آغوش تو پیوست..
#رضا_ابوذری
#لحظهها
@rezaaboozari
۱۹ دی ۱۴۰۱
قلب، خاک خوبی دارد؛
در برابر هر دانه که در آن بنشانی
هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرهای نفرت کاشتی،
خروارها نفرت درو خواهی کرد
و اگر دانهای از محبت نشاندی،
خرمنها برخواهی داشت.
🖋 نادر ابراهیمی
📚 ابن مشغله
#لحظهها
@rezaaboozari
۲۰ دی ۱۴۰۱
اگرچه خسته از آماجِ تیرِ زخم زبانی
نبینمت که از این غم، گرفتهای! نگرانی!
به آبهای گل آلودِ کینه کار ندارم
به رغم حیلهی مردابها تو در جریانی
همان که از دل تاریخِ رنج، یکتنه رد شد
تنِ تناورِ تنهای من، هنوز همانی!
خدا نیاورد آن روز را، زمین بهاری!
ببینمت که گرفتارِ دستِ باد خزانی
چقدر چین و چروک زمان نشسته به جانت
ولی هرآنچه که میبینمت هنوز جوانی
عجب قصیدهی نابی شدهست نام بلندت
همیشه و همه جا مثل شعر، ورد زبانی
#رضا_ابوذری
#ایران_من
#غزل
@rezaaboozari
۲۰ دی ۱۴۰۱
پیش از تو وجود ما عدم بود فقط
اندوه و ملال و رنج و غم بود فقط
ما بی تو همه طفل صغیری بودیم
گهوارهی دستان تو کم بود فقط..
#رضا_ابوذری
#مادر
#رباعی
@rezaaboozari
۲۲ دی ۱۴۰۱
delam be boye.mp3
3.13M
📝 دلم به بوی تو آغشته است..
🎶 شمس لنگرودی
🌘 #شبانه
@rezaaboozari
۲۳ دی ۱۴۰۱
گناهم چیست غیر از عشق ورزیدن؟
چه میخواهم به جز مهر و وفا دیدن؟
صدای من به گوشش میرسد اما
خودش را میزند دنیا به نشنیدن!
چه طنزی تلخ تر از اینکه در شادی
فراموشم شده آداب خندیدن
جوابم را چنان دادند که دیگر
گذشتم تا ابد از خیرِ پرسیدن!
مرا زخمی به زانو در نیاورده
خودم دیگر ندارم نای جنگیدن
گمانم نعمتی بالاتر از این نیست؛
نفهمیدن! نفهمیدن! نفهمیدن!
#رضا_ابوذری
#شبانه
#غزل
@rezaaboozari
۲۶ دی ۱۴۰۱
ابوذر که تا دیروز دنبال پای ملخی میدوید و به خاطر هیچ زندگی میکرد و جان میداد، هنگامی که عظمت خود را شناخت که هستی به خاطر او پا گرفته و فرشتهها به خاطر او سجده میکنند، دیگر حتی بهشت او را تکان نمیدهد و جز رضوان و دستور حق او را راه نمیاندازد.
ما تا یک کاه هستیم با یک نسیم با یک فوت از دهان کودکی زیر و رو میشویم و خوشحال میشویم و خشم میگیریم و میترسیم و امید میبندیم.
با یک سلام باد میکنیم و با یک بیتوجهی پلاسیده میشویم و دق میآوریم..
🖋 علی صفائی حائری
📚 مسئولیت و سازندگی
#لحظهها
@rezaaboozari
۲۷ دی ۱۴۰۱
تو را به قصد تقرّب، به نام دین زدهاند
تمام روضه همین است، با یقین زدهاند
تو را زدند همان پیرمردهایی که
به نام سجده فقط مُهر بر جبین زدهاند
به نامههای فراوانشان امیدی نیست
جماعتی که فقط تیر از کمین زدهاند
عجیب نیست که حالا زمین زدند تو را
از این قبیله که روی تو را زمین زدهاند
ببین امانت روحالامین به یغما رفت
که دستبرد به گنجینهی امین زدهاند
بگو تقاص ستمگر صدا نخواهد داشت
همیشه چوب خداوند را چنین زدهاند
#رضا_ابوذری
#شب_جمعه
#عزیزم_حسین_علیهالسلام
#غزل
@rezaaboozari
۲۹ دی ۱۴۰۱
4_5909143020904648376.mp3
9.18M
🎶 بیکلام
بعضی باشند که سلام دهند و
از سلام ایشان بوی مُشک آید.
📚 فیه ما فیه
🖋 مولوی
#شبانه
@rezaaboozari
۳ بهمن ۱۴۰۱
دور از تو ببین از تک و تا افتاده
این سایه که زیر دست و پا افتاده
ای کاش بلافاصله میرفت از بین
این فاصلهای که بین ما افتاده..
#رضا_ابوذری
#رباعی
@rezaaboozari
۴ بهمن ۱۴۰۱
ابوسعید ابوالخیر در راه بود.
گفت هرجا که نظر میکنم،
بر زمین همه گوهر ریخته و
بر در و دیوار همه زر آویخته..
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند!
گفتند کو؟ کجاست؟
گفت همهجاست!
هرجا که میتوان خدمتی کرد یا هرجا که میتوان به راحتی دلی به دست آورد..
آنجا که غمگینی هست و
آنجا که مسکینی هست
آنجا که یاری طالبِ محبت است و
آنجا که رفیقی محتاج مروت..
#لحظهها
@rezaaboozari
۵ بهمن ۱۴۰۱
تار میدیدم جهان را پیش از این
خسته بودم از دو دنیا پیش از این
آنچنان فرقی برای من نداشت
جنگل و صحرا و دریا پیش از این
قسمت من دوستت دارم نبود
در خیال و خواب حتی پیش از این
تا چنین غرق تماشایت شوم
غرق بودم در تمنا پیش از این
گرچه حالا نیز دستم خالی است
بیش از اینها بود اما پیش از این
بعد از این شاید به دست آرم تو را
عشق! ای بیگانه با ما پیش از این
#رضا_ابوذری
#شبانه
#غزل
@rezaaboozari
۸ بهمن ۱۴۰۱