eitaa logo
کلبهٔ شعر
1.4هزار دنبال‌کننده
338 عکس
64 ویدیو
0 فایل
محفل شعری کوچک اما با صفا (فعال) آخر شب شعر گذاشته میشه که صبح زیباتون با شعری زیبا آغاز بشه ❤🌹 در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست 😍 ارسال شعر های پیشنهادی👇تبادل @kolbehy_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج آخر قدمي راست بنه اي همه جا کج @rezadarvishnezhad
‏در این فکرم که در پایانِ این تکرارِ پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد، زندگی زیباست… @rezadarvishnezhad
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید وَرنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟! @rezadarvishnezhad
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی خبرانند کان را که خبر شد خبری باز نیامد.. @rezadarvishnezhad
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور @rezadarvishnezhad
هَر چه دَر فَهمِ تو آید آن بوَد مَفهوم تو... @rezadarvishnezhad
خنده را معنی سر مستی مکن آنکه میخندد غمش بی انتهاست @rezadarvishnezhad
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را @rezadarvishnezhad
زخم تبرت مانده، ولی جای شکایت شادم که نگه داشته ام از تو نشانه! @rezadarvishnezhad
در دیاری که در او نیست کسی یا کسی کاش یا رب که نیوفتد به کسی کار کسی @rezadarvishnezhad
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است @rezadarvishnezhad
آنکه آسوده‌ی خواب است به بازوی رقیب بالشِ نم‌زده از اشک چه می‌داند چیست؟ @rezadarvishnezhad
🌸 سبزه در دست تو و چشم من اما نگران که گره را به هوای چه کسی خواهی زد !؟ @rezadarvishnezhad
طریق عشق جانا بی بلا نیست زمانی بی بلا بودن روا نیست @rezadarvishnezhad
🌱گلایه کردن از دنیا هنر نیست 🌱خدا از حال آدم بی خبر نیست 🌱به حکمت بسته او درهای رحمت 🌱که می داند درختش بی ثمر نیست 🌱دلا از ثروت اندوزی حذر کن 🌱که خوشبختی به مال و سیم و زر نیست 🌱قناعت پیشه کن تقوا بیاموز 🌱که حرص و آزِمندی بی خطر نیست 🌱نشستن گوشه دنجی به طاعت 🌱به از سیر و سیاحت یا سفر نیست 🌱به شعرم گوشه ی چشمی نظر کن 🌱اگر چه شعر من پر بار و سر نیست 🌱ندارم میل چندانی به هر کس 🌱که بیتی از غزل هایم زبر نیست @rezadarvishnezhad
گو همه شهر به جنگم به در آیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست @rezadarvishnezhad
خوب کردی که رخ از ایینه پنهان کردی هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست @rezadarvishnezhad
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست @rezadarvishnezhad
❣چه زیباميشداين دنيا اگرشاه وگدا کم بود ❣اگربرزخم هرقلبي همان اندازه مرهم بود ❣چه زيباميشداين دنيا اگردستےبگيرددست ❣اگرقدرےمحبت را به ناف زندگانےبست ❣چه زيباميشداين دنيا کمےهم باوفاباشیم @rezadarvishnezhad
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل‎فشانی می‎کند ما به داغ عشقبازی‎ها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک‎پرانی می‎کند نای ما خاموش ولی این زهره‎ی شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی می‎کند گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی می‎کند سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می‎کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی می‎کند بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‎رسد با من خزانی می‎کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می‎کند با ما نهانی می‎کند می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‎کند @rezadarvishnezhad
ناز پروردِ تَنَعُّم نَبَرَد راه به دوست عاشقی شیوهٔ رندانِ بَلاکش باشد @rezadarvishnezhad
من آنِ توام مرا به من باز مده . . . @rezadarvishnezhad
استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ... ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ!!! ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ که واقعاً معرکه است : ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ. @rezadarvishnezhad
چمدان دستِ تو و ترس به چشمان من است این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است @rezadarvishnezhad