بعضی از منتقدین معنویتهای جدید و عرفانهای نوظهور در مواجهه با نظریات سهل انگارانه ای مثل #قانون_جذب آرزومحوری را نفی میکنند. در مواجهه مشابه در نقد تئوری اسلام رحمانی بر لزوم برائت و دشمن شناسی تأکید میکنند.
اما باید دقت کرد که اساساً علت رواج نظریات جایگزین و بدیل، وجود مناسبت و سنخیت بین مبانی آنهاست پس مواجهه صحیح فقط در نفی و ضدیت مطلق نیست بلکه باید متاع دزدیده شده را بازپس گرفته و مفاهیم را به اصل خود بازگردانیم. فراموش نکنیم که در خلقت باطل محض ماندنی نیست و مانند کف روی آب، باطل با اتصال به حق خود را زنده میگذارد و راه مبارزه صحیح این نیست که آب و کف روی آن را به یک مسیر از خود برانیم.
در قانون جذب حقایقی مثل رحمت واسعه، حسن ظن به خدا و تقدم امل بر عمل به نام دیگری تبلیغ و بهره برداری شدند. در اسلام رحمانی «یا من سبقت رحمته غضبه» به صورت ناقص به کار گرفته شده است. حتی فی المثل در کیمیاگر پائولو کوئلیو نقش «خود» و خودباشی در مثنوی را تصرف کرده است.
باید اموالمان را از بیگانه پس بگیریم اما بعضی بخشی از اسلام را به جنگ بخشی دیگر برده اند در حالی که همه این مبانی از یک خانواده اند.
اکنون تلاشهایی برای معرفی حقایق ناب و جذاب دینی در حال انجام است و مثلاً مؤسسه #به_سوی_بینهایت با برگزاری دوره #دین_فطری قدرت حسنظن به خدا را تبیین میکند و بر اساس متون دینی نتیجه میگیرد که «اگر یقین داری که خداوند بی نهایت به تو می دهد قطعا می دهد».
چیزی که در این میان بیشتر به تصریح نیاز دارد، مواجهه صحیح با معنویت های جدید است.
@rezakarimi