eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
152 دنبال‌کننده
141 عکس
50 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
چه بخوانیم؟ 27 اردیبهشت97.MP3
18.25M
بحثی در باب کتابخوانی و سیرمطالعاتی 27 اردیبهشت1397–کتابخانه امیرکبیر http://r1001.blog.ir/post/202
با سلام و احترام گروه المیزان به طور همزمان در دو نرم افزار ایتا و سروش به فعالیت ادامه می دهد تا ان شاء الله در زمان مناسب یک نرم افزار برای ادامه فعالیت واحد انتخاب شود لینک ایتا http://eitaa.com/joinchat/3941138434G8c528cd68c لینک سروش https://sapp.ir/joingroup/jNLuRBzdrJ3OgWkewoV58vTl
در بهار قرآن، تفسیر و تدبر را فراموش نکنیم
چندی پیش در کرمانشاه برگزار شد و در چند رقابت عضو هیئت داوران بودم. قضاوت سخت است و چندان به این کار علاقه ای ندارم! اما تجربه خوبی بود برای شناخت تعدادی از دانشجویان خوش فکر و نیز برای تأمل در ماهیت یک کار فرهنگی. این مناظرات تمرین اندیشه و استدلال هستند و از این جهت می بایست بارورتر شوند. ساختار علمی مناظرات سبب شده تا نتایج مباحث برای مدیران و فعالان فرهنگی کاربردی و مفید باشد. اما برخی حساسیت ها سبب شده تا آیین نامه برگزاری برخی محدودیت ها را اعمال کند. گروه های مناظره کننده موضوعات را از بین فهرست مشخص انتخاب می کنند. این موضوعات جزو مسائل جامعه هستند اما برخی شور مناظره را کمرنگ می کنند. علاوه بر این، ساختار مناظره هم طوری است که هیجان مناظرات معمول را کمتر دارد مثلا خیلی تماشاگر به سالن برگزاری دعوت نمی شود و برای نقد و به چالش کشیدن طرف مقابل در جدول امتیازبندی تصریح نشده است و ملاکهای داوری بیشتر بر اخلاق و پژوهش و استحکام استدلال تأکید دارند و نیز تماشاگران حق رأی ندارند و داوران هم فقط سکوت می کنند و امتیاز ثبت می کنند! یک مناظره کننده کسی است که بتواند در مقابل چشم مخالفان و هوادارانشان حرف خود را تبیین کند.اکنون دو معیار کلی علمی بودن یا رقابتی بودن دو مسئله هستند که یکی نباید فدای دیگری شود. قبول دارم که اجرای همه این پیشنهادات سخت و حاشیه ساز است. اما به هر حال مدیران جسور و عاقل بین آزاداندیشی و نظریه پردازی با مناظره باید بیشتر تفکیک کنند. https://www.instagram.com/p/BjF4ZyBFaDx/
انیمیشن یک ویژگی عجیب دارد و آن بلایی است که سر قواعد طبیعت می آورد. مسئله فقط پرش های عجیب و ضربات باورنکردنی و سرعتهای خارق العاده نیست. این انیمیشن مفهوم قدرت را بالاتر از نحو‌معمول به ذهن تماشاگر القا می کند. قدرت در اینجا سرعت، پرواز یا تخریب نیست بلکه واقعیت به نحو خاص و شیرین دستکاری می شود. جری برای فرار سوراخ دیوار را در چشم به هم زدنی جابجا می کند و تام را به هر شکلی تغییر حالت می دهد و روابط علت و‌معلول کاملا به میل اوست. گویی که پشت کامپیوتر نشسته و با نرم افزارها مدام طراحی جدیدی در عالم انجام می دهد با این تفاوت که بسیار سریع تر از کامپیوتر عمل می کند!  نظریه   که را به شدیدترین حالت تجلی بخشید. تام و‌جری قویترین امپراطور سینماست که طعم شیطانی تغییر خلقت را برای تماشاگر شیرین جلوه می دهد و برای ما مهم‌نیست که وقتی گرگ بالاخره () را در هم‌ درید، پس چرا بالاخره گربه موش را نمی گیرد! شیطان گفت : قطعا فرمانشان میدم پس قطعا خلقت را تغییر می دهند
یادت باشه فردا نگی که حواسم نبود یا نگی که تقصیر بابام بود! چون خودش مستقیما حرفش رو بهت گفت! *** سوره اعراف آیات ۱۷۲و١٧٣
کتاب عهد الست به گفته نویسنده اش، نصر الله پورجوادی، سرگذشت یک آیه از قرآن مجید است که بنابر آن همه افراد انسان در ازل در عالم ذر با خدا عهد بسته اند که تا فقط بنده او باشند. عنوان این کتاب هم وام دار همین آیه قران است: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلىَ . این کتاب به اذعان نویسنده در واقع تفسیر قرآن است اما نه تفسیر سنتی و قدیمی بلکه تفسیری به روش جدید که در آن تاریخ اندیشه بررسی می شود. بررسی برخی روایات اهل سنت و شیعه در تفسیر عالم ذر و عهد الهی، دیدگاه صوفیان و عارفان مانند پیروان ابن عربی و شبستری و غزالی و... و شاعران اهل عرفان همچون مولوی و حافظ و عطار و دیگران بررسی شده است. در این تفسیر از دیدگاه مهم مفسرانی مانند علامه طباطبایی خبری نیست در حالی که از تفسیر سورآبادی و تفاسیر روایی بحث به میان می آید. سبک مدرن نویسنده در بررسی تاریخ اندیشه هم ناقص است و هم سبب شده است تا از ورود به جزئیات و اصل کلمات و جمله بندی آیه الست خودداری کند و طبعا از نتیجه گیری پرهیز داشته است هر چند در برخی موارد قضاوت خود را دخالت می دهد مثلا آنجا که مولوی هست شدن را با بلی گفتن معادل می گیرد (هر دمی از وی همی آید الست/ جوهر و اعراض می گردند هست) برداشتی که از وجود بخشی عهد الست دارد را غیرمعقول می داند که از تفسیر عقل گرایانه اشخاصی ماند ابوحامد غزالی از عهد الست پدید آمده است (ص252) و آن را عرفان بافی (ص253) می نامد. در کل، پژوهش مهم دکتر پورجوادی سبب شده تا به نتایج مهمی در تاریخ اندیشه برسد. از جمله اینکه مسئله عهد الست در هیچ یک از منابع یهودی و مسیحی نیامده است و کاملا یک مسئله اسلامی است (عهد الست ، ص16) و یا اینکه مسئله عهدالست در منابع پارسی از منابع ادبی عربی غنی تر است (عهد الست ، ص22). http://r1001.blog.ir/1397/03/05-1
با مرگ امثال ناصر ملک مطیعی چه باید کرد؟ وقتی تبلیغ نوستالژی شدت می گیرد فقط دهه شصت عزیز نمی شود دهه چهل و پنجاه هم عزیز می شود. اکنون تنها پاسخ جریان انقلاب در فضای تبلیغاتی سنگین برای بازیگران قبل از انقلاب این است که بگوید جریان افراطی و معترض به انقلاب مانند مخملباف و میرحسین موسوی هنرمندان قبل از انقلاب را خانه نشین کرد نه ما! پس ادامه این خانه نشینی هم را کجا باید دید؟! این پاسخها از سر ناتوانی است. اصل موضوع این است که این بازیگران نباید اینقدر محبوب باشند. اینها افراد کم اعتقادی هستند که وقتی فرصت برایشان فراهم بود از ابتذال فرار نکردند و اکنون البته باید توبه آنها را پذیرفت و مانند گذشته با آنها رفتار نکرد و شایسته بود مانند بسیاری دیگر که اجازه فعالیت پیدا کردند به سینما راه پیدا می کردند و با محدود شدن به محبوبیت آنها اضافه نمی شد. اما نباید آنها را قهرمان و اسطوره و نماد مردانگی! نامید. مردانگی ارزش بالاتری است که باید الگوهای مناسب خود را بیابد. در حالی که نسل امروز شیفته قهرمان های پوشالی است. اکنون برای اقامه حد وسط مسیر دشوار شده است. چه باید کرد که شخصیتهای سیاه و سفید ما رنگی نشوند و در حد خود باقی بمانند؟ قهرمان های واقعی کجا هستند؟
جنایت تهران سوغات غرب جهان است. اگر بخواهیم این حادثه را ریشه یابی کنیم در درجه اول گسترش فرهنگ غربی همراه با آزادی و فرهنگ رسانه ای است که متهم است و بعد از آن باید پرچم دو مسئله دیگر یعنی ضعف آگاهی و آموزش (که با تیتر مشهور شده) و ضعف در پرونده های مشابه قبلی را بلند کنیم. اگر بخواهیم دنبال مقصر در فضای فرهنگی کشور باشیم باید مدیران فرهنگی که تسلیم فرهنگ آزاد مدرنیته هستند را متهم کنیم. شاید تصادفی نباشد که خبر این جنایت روزی پخش شد که کارشناس بیماری های جنسی که در غرب زندگی کرده در برنامه گفت: از هر دو آمریکایی یک نفر به بیماری (ویروس تماس های جنسی) مبتلاست. ما هم در حال ابتلا به این ویروس هستیم چون فرهنگ ما هم در حال ابتلاست.
خلاصه مبحث اسماء الله در قرآن و حدیث (با نگاهی به تفسیر المیزان و تسنیم) http://estentagh.blog.ir/post/80
در شعر می گوید: گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود/ گاهي نميشود که نميشود که نميشود». او به یک حقیقت مهم در عالم اشاره می کند و آن اینکه شدن یا نشدن خواسته ها به دست ما نیست. در چنین حالت تسلیم و ناچاری چه باید کرد؟ پاسخ قیصر در پایان این است که «بي عشق سر مکن که دلت پير ميشود». اما این عشق باید بیشتر توضیح داده شود. پاسخ این است که در کف شیر نر خونخواره ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره ای پاسخ این است که رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/ که بر من و تو در اختیار نگشادست پاسخ ع این است که «عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم »: خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیمها گشوده شدن گره ها و نقض اراده ها شناختم (حکمت247 نهج البلاغه). می بینیم که چاره جویی در وضعیت ناچاری دو گونه است و قرآن هم دو پاسخ دارد یک پاسخ برای افراد عصبانی و دیگر پاسخ برای طالبان هدایت. قرآن به افراد عصبانی در این شرایط می گوید: مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ (حج/15): کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد باید طنابی از سقف بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا چاره جویی اش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟! پاسخ قرآن به انسان طالب هدایت این است که فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (انعام/125). هرکس را خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را برای تسلیم شدن گشاده می کند. وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا (آل عمران83) آنچه که در آسمان و زمین است تسلیم اوست؛ با رغبت یا با اکراه! عالم همه تسلیم خداست. تو باید انتخاب کنی: عاشقانه تسلیم می شوی یا به زور تسلیمت کنند؟!
آن کس که قصه هزارویک شب می گفت، از آن یک شب چه می دانست؟ چه کسی گفت یک شب هزار شب نمی شود؟ چه کسی گفت یک شبه ره صدساله نمیشود رفت؟ چه کسی گفت همه حرفها را نمیشود یکجا گفت؟ چه کسی گفت همه چیز را همگان دانند؟ او که اینها را گفت فرق کشش و کوشش را نمیدانست *** لیله‌القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکه و‌الروح فیها باذن ربهم من کل امر
هدایت شده از Karimi
1.9M
درباره سوره قدر http://estentagh.blog.ir/post/81
در حاشیه ماه عسل امروز: حکما گفته اند وقتی فضیلت از اعتدال خارج می شود به رذیلت تبدیل می شود. مصادیق دیگری برای افراط در شجاعت قابل شناسایی است: گستاخی، اوباش گری، لاتی و... در برخورد با این صفات بهترین راه حل بازگرداندن آنها به اصل خویش یعنی شجاعت است. به نظرم تحول و توبه این افرادی از همین طریق رخ داده است. کاری که با کرد. کاری که دفاع مقدس با کرد. پ ن: در برنامه امروز یکی از موتوریها گفت واقعی ساخته ولی ما در اتوبوس از اخراجیها بدتر بودیم! یک تفاوت دیگر دو روایت، نقش امثال شهید چمران است که جای کار در فیلم ده نمکی داشت.
مسئله فلسطین از دو‌جنبه قابل تحلیل است: از جنبه انسانی و حقوق بشری و از جنبه قرآنی. از جنبه انسانی یک کشور غاصب وجود دارد که حقوق انسانها را نادیده می گیرد و کودکان و غیرنظامیان را می کشد و به جای انتقام از عامل واقعه مشهور به هولوکاست از مسلمانان انتقام می گیرد. از این جنبه البته مدعیان حقوق بشر بیکار نماندند و اتهام تروریسم و گریز از صلح را وارد می کنند. از جنبه قرآنی مسئله یهود و بیت المقدس مهم است. یک مسلمان باید برای این مسئله توجیه قرآنی داشته باشد. از تعبیر «من المسجد الحرام الی المسجدالاقصی» بر می آید که قدس یک مقصد و‌هدف است که خدا برای بنده و‌رسولش برگزید. از طرف دیگر صراحت قرآن در بیان دشمنی یهود با اهل ایمان و اینکه «دشمن ترین مردم نسبت به اهل ایمان یهود و مشرکینند» نباید ما را از اتهام یهودستیزی بترساند.  البته همه بنی‌اسرائیل و یهودیان اصیل(به تعبیر قرآن الذين هادوا) دشمن‌ نیستند اما شواهد متعددی وجود دارد که نشان می دهد مدرنیته و یهود در هم آمیخته شده اند. دنیاطلبی، مرگ گریزی، برتری جویی، غیب گریزی، خدای دست بسته... همه ویژگی های مشترک یهود و مدرنیته هستند. مسئله قدس ریشه دار تر از دعوای دو نظام سیاسی است...
مگر نه اینکه در تقدیر یک سال رقم می خورد؟ پس سال جدید تکویناْ اکنون شروع شده است:
مستند درباره استفاده سیاست از روانشناسی است. این اثر تحلیلی و قابل تأملی است که به سفارش بی بی سی توسط ساخته شده است. در قسمت اول و دوم با محوریت روانشناسی از  تأثیر روانشناسی پیروان و دشمنان فرویدی ها در قرن بیستم می گوید. در ابتدا می بینیم که خواهرزاده فروید چگونه با اعتقاد به من ناخودآگاه و تأثیرات غیرعقلانی وجود انسان، به کنترل ناخودگاه مردم دست زد و موجب شکستن سد مقاومت مردم و گسترش مصرف گرایی و توسعه اهداف دولت آمریکا شد. به طور مثال می بینیم که با چه ترفندهایی قبح سیگارکشیدن زنان شکسته می شود. روانکاوی در سیاست تا جایی پیش رفت که برنیز به عنوان همراه رییس جمهور آمریکا در انظار ظاهر شد. این ها را هم ادامه داد. ولی در ادامه عدم موفقیت روانکاوی فرویدی در حل مشکلات روانی انسانها منجربه تقویت مخالفان شد که در قسمت سوم می بینیم آزادسازی نیروهای جنسی و تمایلات درونی به جای کنترل ناخودآگاه در جامعه آمریکایی به صورت جنبش رواج پیدا می کند. در قسمت چهارم سیاستمداران محافظه کاری مانند تاچر و ریگان و در ادامه کلینتون و بلر تلاش می کنند حتی به قیمت نفی برخی ارزشهای حزبی فردگرایی را رواج داده و با روان درمانی طبق احساسات و ارضاءشخصی و فردی مردم و فارغ از گرایشات طبقاتی و ایدئولوژیک تبلیغات و ‌تجارت کنند. اما گویا مشکل سیاستهای مصرف گرایانه کوتاه و‌ شناور بودن است... این مستند با نمایش سنگ یادبود فروید به پایان می رسد.
دعای وداع با ماه رمضان سلام های سوزناکی دارد. اما برای کسی که در طلب معرفت در است باید ربط بین اول و آخر را کشف کند. این دعا با خداشناسی مهمی شروع می شود و به چند آیه مهم می رسد و بعد از آن است که سخن از ماه رمضان است. آیا توصیفات قبل از وداع فقط کلمات مقدماتی برای آماده کردن دلهاست یا اینکه معنای خداحافظی را بیشتر توضیح می دهد؟ خلاصه بخشهای دعا این است که بنیان افعال الهی بر تفضل است و دعا و توبه و حمد راه های ارتباط با چنین خدایی است و ماه رمضان بهترین زمان برای تجربه کردن چنین رابطه پرسودی است. این زمان گران خداحافظی تلخی دارد؛ چه برای کسانی که فیض بردند و دیگر نمی برند و چه برای کسانی که فیض و بهره نبردند.
در ماه رمضان خیلی به چشم می آید. چون روزه عملی است که ماهیتی سلبی دارد نه ایجابی. از این جهت حسن این ویژگی روزه این است که ریا در آن نیست و از شدت اخلاص آن خداوند گفته «روزه مال من است و خودم جزای آن هستم». ولی  روزه داران هرچقدر زیاد باشند با کمترین روزه خواری فراموش می شوند و به عبارتی آنها در این جنگ رسانه ای به شدت مظلوم هستند! شاید اینجاست که غیرت الهی به کمک مؤمن می آید و روزه خوار را به شدت تعزیر می کند. تنها جایی که پرده کنار می رود و می فهمیم روزه داران چقدر بودند(به جز دل تاریکی های لیله القدر) در روشنای است. آنجا که نه در چارچوبها و زیر سقف، که زیر آسمان و در مقابل چشمان، آشکارا می گوییم: هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً وَشَرَفا وَ کرامة وَمَزِیْداً در فاصله طلوع آفتاب تا اذان ظهر کمتر نمازی توصیه شده است. اما نماز عید باید در آشکارترین و پررفت و آمدترین زمان اقامه شود. این نمایش رسانه ای با ظهور امام مسلمین واجب می شود. آن وقت مؤمنین کاملا از مظلومیت خارج می شوند.
اطرافیان من انسانهای متفاوت و حتی متضادی هستند ولی با همه آنها ارتباط دارم و به نوعی دوست آنها محسوب می شوم. اگر فاصله ای میان من و دیگران رخ داده باشد ناشی از فاصله گرفتن دیگری بوده است و یا ناشی از اصرار بر تنش ها و مخالفتها. به یاد داستانی از داستان راستان شهید مطهری با نام «دو همكار» افتادم: هشام بن الحكم و عبد اللّه بن یزید اباضی.  این دو نفر ضرب المثل دو شریک خوب بودند که به شركت یكدیگر یك مغازه ی خرازی داشتند، و تا زنده بودند میان آنها اختلاف و مشاجره ای رخ نداد.  چیزی كه موجب شد بیشتر موجب اعجاب خاص و عام گردد، این بود كه این دو نفر از لحاظ عقیده ی مذهبی در دو قطب كاملا مخالف قرار داشتند، زیرا هشام از علما و متكلمین سرشناس شیعه ی امامیه و یاران و اصحاب خاص امام جعفر صادق علیه السلام بود، ولی عبد اللّه بن یزید از علمای اباضیه (یكی از فرق ششگانه ی خوارج) بود. آنجا كه پای دفاع از عقیده و مذهب بود، این دو نفر در دو جبهه ی كاملا مخالف قرار داشتند، ولی آنها توانسته بودند تعصب مذهبی را در سایر شؤون زندگی دخالت ندهند و با كمال متانت كار شركت و تجارت و كسب و معامله را به پایان برسانند. عجیبتر اینكه بسیار اتفاق می افتاد كه شیعیان و شاگردان هشام به همان مغازه می آمدند و هشام اصول و مسائل تشیع را به آنها می آموخت و عبد اللّه از شنیدن سخنانی برخلاف عقیده ی مذهبی خود ناراحتی نشان نمی داد. نیز اباضیه می آمدند و در جلو چشم هشام تعلیمات مذهبی خودشان را كه غالبا علیه مذهب تشیع بود فرا می گرفتند و هشام ناراحتی نشان نمی داد. یك روز عبد اللّه به هشام گفت: «من و تو با یكدیگر دوست صمیمی و همكاریم.تو مرا خوب می شناسی. من میل دارم كه مرا به دامادی خودت بپذیری و دخترت فاطمه را به من تزویج كنی». هشام در جواب عبد اللّه فقط یك جمله گفت و آن اینكه: «فاطمه مؤمنه است». عبد اللّه به شنیدن این جواب سكوت كرد و دیگر سخنی نگفت. این حادثه نیز نتوانست در دوستی آنها خللی ایجاد كند. همكاری آنها باز هم ادامه یافت. تنها مرگ بود كه توانست بین این دو دوست جدایی بیندازد و آنها را از هم دور سازد! همانطور که توضیح خواهم داد نمی خواهم دیگران من را پلورالیست بدانند. اما حکایت من هم شبیه به هشام بن الحکم شده است.  در شهر محل زندگی ام سه مذهب رسمی (شیعه ، سنی و طایفه اهل حق) وجود دارد و آدمهای هر سه دسته با من تماس مستقیم دارند. از طرفی دایره دوستانم هم بسیار متفاوت است از مخالف سیاسی و عقیدتی تا موافقی که مدام برداشتهای مخالف از هم داریم! حفظ ادامه دوستی ها سبب اعجاب و گاهی سبب اعتراض دیگران شده است. بارها دوست از دوست دیگر نزد من شکایت می کند و از دوستی من با آن دوست گلایه دارد... و در این تقاطع همچنان مانده ام. شاید خودم هم ندانم که چرا بر سر تقاطع هستم.  که قبلا می دیدم شخصیتم  همچنان در حال «شدن» است و همچنان این وضع ادامه دارد. بعدا در نظریه   به تقریر متفاوتی در موضوع رابطه بین اسلام و ادیان نزدیک شدم. این نظریه در موضوع رابطه بین مسلمانان و غیر مسلمانان هم قابل تبیین است. با وجود رابطه، همچنان اهل مخالفت نظری و عملی هستم و به معروف و منکر اعتقاد داشته و مطابق شرایط به آنها امر و نهی می کنم. جالب است که برخی من را «صلح کل» می دانند و برخی از شخصیت «محکم و سخت» ام گله می کنند. چه کنم که آنقدر آدمهای اطرافم متفاوتند؟ شاید دوران معاصر اینگونه باشد که انسانها تفاوتهای خود را بسیار بیشتر از گذشته بروز می دهند . من به «آدم ها» دچار شده ام. آدمها هر کدام «طور»ی هستند. این اراده الهی است :وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً (نوح/14). *** اکنون در دنیای مدرن تقسیم بندی مؤمن و کافر تضعیف شده است. اما در این نظریه این تقسیم به قوت خودش باقیست. در اینجا ایمان و اسلام با توسعه معنایی از انحصار خارج می شود و راه ایمان مماثل برای غیرمسلمانان باز می شود؛ به این معنی که هرکس بر اساس آنچه خدا به داده آزموده می شود و همه یک شکل ندارند و مناهج و شرایع متفاوتند. دغدغه «دیگران» داشتن زیباست اما به هر حال اصل تقسیم ایمان و کفر پاک کردنی نیست. اکنون می توان با کسی رابطه برقرار کرد که ایمان ما را ندارد اما در میان معتقداتش راهی برای اشتراک قابل ردیابی است به شرطی که او هم بخواهد و سازگار باشد.  پس رابطه با غیرمؤمن چند شرط دارد: ۱.مؤمن وسعت وجود و توانایی یافتن خدا در این رابطه را داشته باشد نه اینکه خود رنگ ببازد. ۲.وجود اشتراکات (کلمه سواء) بین طرفین به حدی باشد که امکان گفتگو (بالفعل کردن اشتراکات) ممکن باشد. ۳. خواست و طلب غیرمؤمن برای تعالی به سوی اشتراکات وجود داشته باشد. پس رابطه با غیرمؤمن بازهم با هدف ایمان است نه بی طرفانه و آزاد.
در جام جهانی قبلی وقتی باختیم در خیابان ها شادی کردیم! چه برسد به حالا که گل نزده بردیم!! ای کاش پیروزی های واقعی و گل های زده تاریخ را به یاد بیاوریم و شکر کنیم.
؟ جامع چند خصلت است اول از همه اینکه فهیم است و به ادراک مراتب بالای علم رسیده است دوم اینکه در علوم مختلف شناخت دارد و حتی به شناخت ادیان و دنیای غرب علاقه نشان می داد و سوم اینکه به فهم این مراتب بالا نه فقط با بیان حکمی و عرفانی بلکه با زبان قرآن رسیده است. بسیاری واجد صفت یک یا دو صفت از این صفات هستند. برخی بزرگان اهل تأویل قرآن بوده اند و برخی افکار خود را با ظاهر قرانی عرضه می کردند. اما قرآن متنی است که برای عوام و خواص سخن دارد اما برخی قرآن را برای خواص می خواهند و برخی برای عوام. چگونه می شود که بین این دو جمع کنیم؟ هر چقدر زبان یک عالم قرانی تر شود و در توضیح قرآن قرآنی عمل کند به این هدف نزدیک می شود. در تفسیر المیزان گرچه بیان روان و ساده دیده نمی شود اما کمتر سخنان فلسفی تأویلی که بدون شواهد و استدلال و زبان قرانی باشد می بینیم. او اندیشه اش را به قرآن عرضه می کند. برای همین است که سخنان پرده درانه و شطحیات در کلام او وجود ندارد چون او مؤدب به ادب قرآنی در مواجهه با مردم است. در کتاب اسرارالایات مقداری قرآن و عرفان را به هم نزدیک می کند اما هرگز مانند علامه طباطبایی به زبان قرآنی آراسته نمی شود. به عنوان مثال علامه طباطبایی همانند عرفاء به مقام بلند امام واقف است پس مانند اخباریون و ظاهرگرایان در بند توصیفات اولیه از امام نیست اما به جای تعابیری همچون صادر نخستین و انسان کامل، کلام قرآنی را تفسیر می کند. این اصطلاح شفافیت و راهنمایی بیشتری برای شناختن دیگر شئون امامت را پیش پای طالب حقیقت می گذارد‌.
صفحه فرهنگ و اندیشه شماره 24ام نشریه