eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
157 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
در شعر می گوید: گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود/ گاهي نميشود که نميشود که نميشود». او به یک حقیقت مهم در عالم اشاره می کند و آن اینکه شدن یا نشدن خواسته ها به دست ما نیست. در چنین حالت تسلیم و ناچاری چه باید کرد؟ پاسخ قیصر در پایان این است که «بي عشق سر مکن که دلت پير ميشود». اما این عشق باید بیشتر توضیح داده شود. پاسخ این است که در کف شیر نر خونخواره ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره ای پاسخ این است که رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/ که بر من و تو در اختیار نگشادست پاسخ ع این است که «عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم »: خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیمها گشوده شدن گره ها و نقض اراده ها شناختم (حکمت247 نهج البلاغه). می بینیم که چاره جویی در وضعیت ناچاری دو گونه است و قرآن هم دو پاسخ دارد یک پاسخ برای افراد عصبانی و دیگر پاسخ برای طالبان هدایت. قرآن به افراد عصبانی در این شرایط می گوید: مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ (حج/15): کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد باید طنابی از سقف بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا چاره جویی اش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟! پاسخ قرآن به انسان طالب هدایت این است که فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (انعام/125). هرکس را خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را برای تسلیم شدن گشاده می کند. وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا (آل عمران83) آنچه که در آسمان و زمین است تسلیم اوست؛ با رغبت یا با اکراه! عالم همه تسلیم خداست. تو باید انتخاب کنی: عاشقانه تسلیم می شوی یا به زور تسلیمت کنند؟!
به #احمد_شاملو نقدهای جدی دارم مخصوصاً به خاطر قضاوتهای سطحی که #حافظ را ملحد دانسته است. اما به هر حال او یک شاعر است که اتفاقاً در مورد جایگاه شاعر سخنان مهمی دارد. این تصویر نشان می دهد که وقتی رابطه تخصصی باشد نه ایدئولوژیک، حجاب ها مانع گفتگو نیست. رهبر انقلاب تخصصی‌و حرفه ای به شعر نگاه می کند و این از آرامش حین مطالعه او در این تصویر کاملاً پیداست.
hamzabani.MP3
14.48M
معرفی کتاب «شعر و همزبانی» نوشته دکتر رضا ، به مناسبت روز mehrnews.com/xSTvx
معرفی کتاب «شعر و همزبانی» نوشته دکتر رضا ، به مناسبت روز mehrnews.com/xSTvx
اهل عرفان مانند مرحوم حاج اسماعیل و آیت الله در شرح این بیت حافظ که «نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش» می گویند: منظور و و است. در نظر اولیه، این سخن در همین غزل که «منتظر رحمت می باش» با توصیفات مکرر از این سه ماه که گفته می شود مملو از رحمت و غفران الهی هستند سازگار است. اما باید شواهد بیشتری برای این تأویل عرفانی یافت. معنای اولیه این بیت این است که سه ماه می بخور و بقیه سال از می پرهیز کن و بیش از این زیاده روی نکن. اما اگر معنای می و پارسایی را نزد حافظ بهتر درک کنیم باید گفت معنای کامل این است که سه ماه می بخور و بقیه سال اثرات این می پرستی را از باطن به ظاهر بیاور. چون نزد حافظ منظور از «می» یک جرم که «کم آن ضرر ندارد!» نیست تا سه ماه خوردن آن با یک سال خوردن آن فرق داشته باشد! منظور از « بنوش و منتظر رحمت خدا می‌باش» هم این نیست که میگساری گناهی باشد که انسان را محتاج رحمت الهی بگرداند. بلکه می سبب می شود انسان نقش خودپرستی را بر آب زند و جز خود را نبیند و آنگاه محتاج و منتظر رحمت الهی باشد. همچنین، منظور از پارسایی در اینجا زهد ریایی نیست که در تقابل با رندی است بلکه وقتی حافظ در پایان این غزل می گوید:«معاشر رندان پارسا می‌باش» منظورش پارسایی است که با رندی سازگار است بلکه از «عشق و می» ناشی می شود. در طریقت حافظ شریعت و مقام ظاهر دو معنا دارد یکی در تقابل با طریقت است و دیگری ادامه و وامدار طریقت است. یکی زهد است و دیگری پارسایی. پارسایی باید طوری تعریف شود که با رندی سازگار باشد و آن ظهور و بروز آن جلوه از رند است که ظاهر را نگه می دارد و از طریقت به شریعت می رسد. معمولاً شارحان مراقبات رجبیه به مقایسه این سه ماه با هم می پردازند ولی حافظ و عرفایی دیگر، علاوه بر این مقایسه، به مقایسه این سه ماه با بقیه سال توجه می کنند. اگر یک سال را به چهار سفر سه ماهه تقسیم کنیم یک سفر سه ماهه از آن «می پرستی» است و می توان اسفار اربعه را در سال تعریف کرد و نگذاشت که همه سال فقط در سفر اول صرف شود. بلکه عرفان کامل آن است که سالک فقط در مقام مستی نماند و دوباره به پارسایی برگردد. این همان مقام رندان پارساست. @rezakarimi
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
اهل عرفان مانند مرحوم حاج اسماعیل و آیت الله در شرح این بیت حافظ که «نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش» می گویند: منظور و و است. در نظر اولیه، این سخن در همین غزل که «منتظر رحمت می باش» با توصیفات مکرر از این سه ماه که گفته می شود مملو از رحمت و غفران الهی هستند سازگار است. اما باید شواهد بیشتری برای این تأویل عرفانی یافت. معنای اولیه این بیت این است که سه ماه می بخور و بقیه سال از می پرهیز کن و بیش از این زیاده روی نکن. اما اگر معنای می و پارسایی را نزد حافظ بهتر درک کنیم باید گفت معنای کامل این است که سه ماه می بخور و بقیه سال اثرات این می پرستی را از باطن به ظاهر بیاور. چون نزد حافظ منظور از «می» یک جرم که «کم آن ضرر ندارد!» نیست تا سه ماه خوردن آن با یک سال خوردن آن فرق داشته باشد! منظور از « بنوش و منتظر رحمت خدا می‌باش» هم این نیست که میگساری گناهی باشد که انسان را محتاج رحمت الهی بگرداند. بلکه می سبب می شود انسان نقش خودپرستی را بر آب زند و جز خود را نبیند و آنگاه محتاج و منتظر رحمت الهی باشد. همچنین، منظور از پارسایی در اینجا زهد ریایی نیست که در تقابل با رندی است بلکه وقتی حافظ در پایان این غزل می گوید:«معاشر رندان پارسا می‌باش» منظورش پارسایی است که با رندی سازگار است بلکه از «عشق و می» ناشی می شود. در طریقت حافظ شریعت و مقام ظاهر دو معنا دارد یکی در تقابل با طریقت است و دیگری ادامه و وامدار طریقت است. یکی زهد است و دیگری پارسایی. پارسایی باید طوری تعریف شود که با رندی سازگار باشد و آن ظهور و بروز آن جلوه از رند است که ظاهر را نگه می دارد و از طریقت به شریعت می رسد. معمولاً شارحان مراقبات رجبیه به مقایسه این سه ماه با هم می پردازند ولی حافظ و عرفایی دیگر، علاوه بر این مقایسه، به مقایسه این سه ماه با بقیه سال توجه می کنند. اگر یک سال را به چهار سفر سه ماهه تقسیم کنیم یک سفر سه ماهه از آن «می پرستی» است و می توان اسفار اربعه را در سال تعریف کرد و نگذاشت که همه سال فقط در سفر اول صرف شود. بلکه عرفان کامل آن است که سالک فقط در مقام مستی نماند و دوباره به پارسایی برگردد. این همان مقام رندان پارساست. @rezakarimi
خدا ودیگرهیچ
سخنرانی در مراسم روز حافظ - کتابخانه امیرکبیر کرمانشاه کسی که حافظ را بدون قرآن بخواند او را ناقص
در واکنش به برخی اظهارات عليه سخنرانی روز : حافظ صریحا و مکررا و تمام قد خود را وابسته به قرآن می داند پس چرا وقتی حافظ را قرآنی تفسیر می کنیم عده ای آشفته می شوند وانکار واضحات می کنند و نام این تفسیر را مصادره به مطلوب می گذارند؟! عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت حافظ این در این بیت بین عشق و قرآن خوانی پیوند برقرار می کند اما عده ای معتقدند عشق در قران نیامده است! این بیت در عین حال که قرائت واحدی از حافظ (حافظ قرآنی) را بیان می کند در عین حال قرائت های متکثر(چهارده روایت) را هم در این قرائت واحد قابل جمع می کند. زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند در این بیت هم کلمه کلیدی اندیشه و شعر حفظ یعنی رندی به شکل قرانی بیان می شود و او می گوید اگر رندی فهمیده نمی شود علت این نفهمی گریز از قران است. یعنی کلید فهم رندی قرآن است! صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم در این بیت حافظ همه چیزش را از قرآن می داند؛ او می گوید: هرچه کردم... نه صرفا یک موضع موقتی و مصلحتی است و نه فقط تبرک و یک اشاره جزئی. حافظ تمام قد قرآنی است! ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکمی با نکات قرآنی حافظ خود را مدعی تفسیر قرآن با حکمت می داند و بالاتر از همه رفته است. ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری این بیت به قرینه دیگر ابیات حافظ سخنش این است که اگر شعر حافظ خوش ترین شعر است علتش وجود قرآن در سینه اوست پس اگر قرآن نبود حافظ به این بزرگی که الان هست نبود. با این شواهد غیر قابل انکار، اگر کسی تفسیر خود را از حافظ با تفسیری از که قرآن فهمیده در تضاد می بیند مشکل از از درک محدود اوست نه از سینه قرآنی و نکات قرآنی و قرآن خوانی حافظ. قرآن دریایی عمیق و چندلایه است و حافظ هم مثل او عمیق و چندلایه است. انسانهای سطحی را راهی به این دریای عمیق نیست. نمی توان قرآنی بودن حافظ را انکار کرد ولی اگر کسی فکر می کند که عشق و آزادی که در شعر حافظ هست در قرآن نیست و می‌پندارد قرآن فقط از قتل و کشتن سخن گفته ولی حافظ پرچمدار این حقیقت «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» است، چنین کسی خود را اسیر تناقضی سردرگم کننده کرده است: یا حافظ بیخود ادعای قرآن کرده است یا این اشارات صریح و مکرر و تمام قد او به قرآن تحریف و جعلیات است یا اینکه باید در فهم خود از قرآن شک کند و بداند حافظ از او قرآن را بهتر فهمیده است. قرآن سرشار از عشق و ازادی است ولی چه کسی گفته تعریف قرآنی و حافظ‌وار از این کلمات باید مطابق ذهن تنگ و سلیقه خاص افراد باشد؟ مدارا با دشمنان در قران بسیار است نمونه‌اش قانون افتخاربرانگیز جدال احسن است ولی کسی که نمی شود با او مدارا کرد را چگونه می توان تحمل کرد؟ کسانی که سفره هفت سین با حافظ و بدون قرآن پهن کرده اند فقط به علت قرائت تکفیری از قران ، که این هم محکوم و مطرود است، به این رفتار تناقض آمیزدست نزده اند بلکه علاوه بر این قرائت غرب زده از قرآن است که حافظ قرآنی را تحمل نمی کند و از آن می گریزد. به قول حافظ : دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند! @rezakarimi