eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
156 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از مهم ترین نشانه های وضعیت برزخی ما ایرانیان است. مانند که بسیاری از دولتمردان و انقلابیون آن را دور زده اند: فاش گویم و از گفته خود دلشادم دارم و در ایستادم @rezakarimi
از آیات قرآن بر می آید که حرکت خورشید و تغییر شب و روز زمان نماز را تعیین می کنند. اساسا عباداتی مانند نماز و روزه و حج بسیار زمانمند است تاجایی که عبادات بدون رعایت زمان و مواقیت، به ورود نامناسب و دزدانه به خانه تشبیه شده است. حتی در قرآن می بینیم که نماز یک واجب زمانمند است. از برخی آیات دیگر می فهمیم که اوقات شرعی (صبح و شب و ظهر و شام) محل حمد و تسبیح خداست. در گذشته زندگی با اوقات شرعی هماهنگی بیشتری داشت اما در دنیای مدرن زمانبندی ها بر اساس ساعت و‌دقیقه است و بیشتر کمیت ها و اعداد قراردادی ملاک برنامه ریزی هستند. این دوگانگی در زندگی اهل نماز و روزه اختلالاتی به وجود آورده است و آنها مجبورند علاوه بر هماهنگی با قوانین قراردادی بشری، همچنان با گردش خورشید و شب و روز هماهنگ باشند. به طور مثال در بخشی از سال یک مؤمن اهل نماز و روزه کمتر از دیگران می خوابد و بیشتر بیدار می شود! اکنون در ایران به دلیل صرفه جویی انرژی صورت گرفته است ولی به طور اتفاقی این نظر را قابل طرح کرد که آیا می توان زمانبندی زندگی را با اوقات شرعی تغییر داد؟ زمان و زمانه کدام یک بر دیگری اولویت دارند؟ آیا وقتی اوقات شرعی با عادات بشر جدید ناهماهنگ‌است نمی توان به فکر تغییر عادات و درانداختن طرح نو باشیم؟ برخی چون به قواعد مرسوم و‌متداول تسلیم شده اند در مورد اوقات شرعی به دیدگاه های بی سابقه ای که بی اعتنا به خورشید و شب و روز است رسیده اند. اکنون که دولت ساعت نامتعارفی برای شروع کار ادارات اعلام کرده اعتراض جدی نمی شود چون همه نگران مصرف انرژی هستند اما مطمئنا ساعات متغیر زندگی که هماهنگ با دخول لیل و‌نهار در یکدیگر باشد موجب عادت شکنی و ‌واکنش مردم معتاد به زندگی معاصر می شود. چه باید کرد؟ اصالت دادن به اوقات شرعی موجب عسر و حرج مؤمنین است و هماهنگ کردن و‌تطبیق اوقات شرعی با زندگی دنیوی نیازمند تأویل خلاف ظاهر کلمات قرآن است! زمان یا زمانه؟ مسئله این است! اینجاست که نیاز به تمدن دینی بیشتر احساس می شود و انتظار برای سرزمین موعود بیشتر درک می شود. فعلا که نمازی ها تا آخر مرداد حال بهتری دارند چون راحت تر می توانند با طراوت نماز صبح ، نه با چشمان خموده‌خواب کسالت بار بعد از طلوع، به یک‌روز تازه سلام ‌ دهند! مطلب تفصیلی در: http://r1001.blog.ir/1397/04/16
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ‌کس نبود. یکی هست و یکی نیست، غیر از خدا نگرد نیست. در کتب عرفانی نقل است که: کان‌الله و لم یکن معه شیء... والان کما کان. @rezakarimi
یک اثر  شاعرانه و عارفانه در مورد دفاع مقدس است. این ویژگی هایی است که کافیست تا فیلم دوست داشتنی باشد. ‌نام مناسب دیگر این فیلم است؛ مردی  که در جنگ پیکر شهدا را به خاک می سپارد، علی رغم ضعف شدید بینایی از کودکی بصیرت هایی داشته و از عاقبت عملیات و شهدا با خبر است اما دیگران او را مجنون می دانند و حتی به او حمله می کنند. سالها بعد از جنگ او گل ها را در خاک پرورش می دهد. همسر یکی از دوستان شهیدش هم با خاک هنرمندانه سفالگری می کند. وقتی این دو به هم می رسند گفتگو در مورد خاک اوج می گیرد و از داستان ( حضرت ع) حرف می زنند. در طول فیلم خبر تفحص پیکر شهدای درخاک را می شنویم و پایان فیلم هم در کنار دریاچه ماهی پا در آب و‌خاک فرو می رود... فیلم جزئیات بیشتری دارد و به طور کلی اثر نخست تحسین برانگیز است. https://www.instagram.com/p/Bk_wZz5Fqpf/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=102gw9m0pk5f0
«دستگیری از ساره» و «دستگیری مائده» در مدت کوتاهی پس از اینکه دختری وقیح مقابل پرچم عزای امام روی پله های مسجد شروع به رقصیدن کرد، رقاصه دیگری که از آفت های فضای مجازی و اینستاگرام است به قدیسه تبدیل شده است ولی چقدر اعتراض به این دو اتفاق نابرابر بود! و البته این قبح شکنی از علائم آخرالزمان است! این دختر البته فاسدترین فرد جامعه نیست و دشمن شماره یک محسوب نمی شود. در اینجا قصد قضاوت در مورد عملکرد رسانه ای سیما و قوه قضائیه هم ندارم. از کسانی هم که به این تماشا آلوده بودند توقعی نداریم. اما از کسانی که افکار دیگران را به دست گرفته اند و نویسنده و دین شناس هستند توقع افراط و تفریط نداریم. اکنون این آقایان علما داستان برخورد پیامبر با زنِ خواننده که مسلمان نبود را نقل می کنند که با اینکه مسلمان نبود و سابقه آوازه خوانی در مکه داشت، در مدینه پیامبر به او پناه داد. در کتاب الحیاه ، که به زعم من تفسیر عصری حدیث است، نقل شده‌که «ﺳﺎﺭه» ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ وقتی فهمید او هنوز قصد مسلمان شدن ندارد پرسید: – ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪه ﺍﯼ؟ – ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪه ﺍﻡ، ﺁﻣﺪه ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامه ای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی ام را بگذرانم. – ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯه ﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟ – ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯه ﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمی آید، فراموش خاص و عام شده ام، به سختی زندگی می کنم. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. مؤلف در ادامه می نویسد: «عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ! ﯾﮑﯽ ﺍینﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ! ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟» (ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ ۲۳۲). اما واقعیت این است که اگر سندیت و صحت اصل ماجرای درخواست «ساره» از پیامبر (ص) را که در کتاب مجمع البیان آمده بپذیریم، می بینیم که این داستان در شأن نزول آیه اول سوره ممتحنه آمده است، اما بند نخست نتیجه گیری نگارنده متن یعنی «کمک پیامبر در زمان خوانندگی اش» از این داستان برنمی آید. جمله «شما همیشه برای ما پناه و پشتیبان بودید» توصیفی عمومی از صفات کریمانه و جوانمردانه پیامبر(ص) در مقابل بی پناهان مکه است و اشاره به هیچ مصداقی، از جمله خود «ساره» ندارد! اکنون پیامبرمهربانی به کسی که از او درخواست کند پاسخ می دهد و به یک خواننده سابق که اکنون مضطر شده است کمک می کند. پیامبر اضطرار ساره را با جمله « ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟» آشکار می کند پس او مانند مائده در اوج فعالیت هنری! دستگیر نشده که دستگیری از آن خطا باشد. بگذریم از اینکه ادامه داستان را نگفته که با اینکه ساره مشمول محبّتهای پیامبر بود، ولی با گرفتن مبلغی جاسوسی بر ضدّ اسلام را به عهده گرفت، و حاضر شد نامه وی را که حاکی از آمادگی مسلمانان برای فتح مکّه بود به قریش برساند. اینجا بود که این آیه نازل شد که به دشمن محبت نکنید... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ... (ممتحنه/1). اساساً وقتی خدا گفته نگاه ها را کم کنید و زینت ها را آشکار نکنید و کاری نکنید تا از زینت شما با خبر شوند (نور۳۱)... ، چرا باید رقص در این شرایط را جزو هنرهای هفتگانه بدانیم؟! پس نمی بایست با ندیده گرفتن بخشی از دستورات اسلامی، فقط به یک بخش دیگر اهمیت بدهیم. و نباید رفتار پیامبر را طوری تفسیر کنیم که دستور خدا در قرآن را ملاک عمل خود قرار نداده است. نویسندگان و سخنرانانی که برای مائده دل می سوزانند این آیه را بخوانند و یادشان باشد که اسلام را پاره پاره نکنند. فساد اخلاقی را به خاطر فساد اقتصادی وارونه جلوه ندهید! کاش مؤلفین با دقت بیشتری بذری را در کتابشان برجانمی گذاشتند که این روزها اینگونه میوه بدهد! آقایان اسلام شناس! کاش می گفتید:«در کنار این فساد اخلاقی، فساد اقتصادی را فراموش نکنید و مثل سالهای قبل که مفسدین اقتصادی را اعدام کردید و به زندان انداختید بازهم مبارزه را ادامه دهید!» اما افسوس که جوگیر شدید اینها را نگفتید و با احساسات برخورد کردید! و هوا را مه آلود کردید! ٢٠تير١٣٩٧
ghalb210497.MP3
27.76M
جنگ و قلب چه رابطه ای با هم دارند؟ جلسه 21 تیر1397 http://estentagh.blog.ir/post/83
کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار به درخواست جمعی از برادران صالح برای تألیف کتابی جامع و برای رفع نزاع میان شیعه و صوفیه نوشته شده است. مهم ترین منبع استناد سید حیدر ابن عربی است ولی بسیار به آیات و روایات حتی کتب اهل سنت استناد می کند. از ویژگی های این ‌کتاب بیان مثال برای ساده کردن حقایق است و‌حتی مدعی است برخی مثال ها را جز من نگفته است. گاهی هم داستان های عرفانی گفته می شود http://r1001.blog.ir/1397/04/24
وقتی رئیس جمهور گفت: «ما بر آمریکا پیروز می‌شویم؛ چون خدا با ما است» یکی از روشنفکران گفت: «من نمی‌دانم چرا خدا باید طرف ما باشد و ما چه برتری‌های اخلاقی و انسانی داریم که پیروزی ما را در هر چالشی بر ذمۀ خدا می‌گذارد و چه کرده‌ایم که این همه از خدا طلب‌کاریم و پاداش می‌‌طلبیم». برای تأمل در این مسئله دو پرسش مهم است آیا اساساًنمی توان برای پیروزی پرچم خدا را به دست گرفت؟ آیا نمی توان گفت: خدا با ماست؛ ان‌الله معنا؟ پرسش دوم این است که خدا با کیست و ملاک معیت الهی چیست؟ در قرآن اشاره به سنتی است که می توانیم آن را استفتاح نامگذاری کنیم و می فهمیم هرکس به فکر فتح است و دشمنان اسلام هم خدایی دارند! اما خدا با آنها و با ما چه می کند؟ http://r1001.blog.ir/1397/04/26
تکبر دو‌ نوع است: تکبر دینی و غیر دینی. در تکبر غیردینی متکبر به صفات و نژاد و مقام خود فخر می کند. اما گاهی افراد دیندار طوری در مورد دین دیگران احساس تکلیف می کنند که خود را فراموش کرده گویا فرزندان خدا هستند و خدا با آنها عقد اخوت بسته است. این هم‌ تکبر از نوع دینی است. در کتابم نتیجه گرفته ام که با انحصارگرایی و تکبر دینی در قرآن مبارزه شده است. چرا که در قرآن همه به تعالی دعوت شدند و نه مسلمان و نه اهل‌کتاب هیچ یک ذاتا ارباب نیستند. تنها توهمات اهل‌کتاب نیست که بی اثر دانسته شده بلکه توهمات (امانی) مسلمانان هم از سوی قرآن نفی شده است. از این جهت مسلمان و غیرمسلمان یکسان شمرده شده‌اند. اساسا مؤمنین نباید به ایمان خود فخر کنند بلکه اهل ایمان باید دوباره ایمان بیاورند. (برای توضیح بیشتر به کتاب نظریه وحدت متعالی دین مراجعه کنید). این نظر با اعتقاد به پلورالیزم و‌ کثرت گرایی متفاوت است. بلکه ملاک و معیار حق وجود دارد ولی اهل حق اگر به حق عمل نکنند خداوند قومی دیگر می آورد. در حکومت دینی تکبر دینی بیشتر ظهور می کند
قرنها از آن روز می گذرد که پیام رسید: از آنها نترسید و از من بترسید. هنوز هم نباید از دشمن ترسید به شرطی که از خدا بترسیم. آنها که بدون خداترسی دشمن کشی راه می اندازند و آنها که با وجود یاری خدا از دشمن می ترسند، هر دو گروه هنوز آن روز را درک نکرده اند. ٌ اَلْيَوْمَ يَئِسَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنُِ (مائده۳)
رهبر انقلاب در سفر خود در26 مهر1390 در دیدار نخبگان کرمانشاه فرمودند: «افسوس و دریغ که چهره‌ی حقیقی علمی و هنری و ادبی کرمانشاه، آنچنان که باید، شناخته شده نیست!». این نکته در این رابطه گفته شده است که کرمانشاه جامع ارزشهای مختلف است ولی شناخته نشده باقی مانده است.  اتفاق جالب این است که توصیف ایشان و یک سخنران دیگر در آن جلسه به تیتر اصلی و موضوع تبلیغات تبدیل شد! «يكى از آقايان فرمودند كه استان سينه‌ى ستبر ايران است - كه چه تعبير زيبا و پرمغزى است - ميخواهم عرض بكنم كه علاوه‌ى بر اين، چهره‌ى زيباى ايران هم هست؛ علم و هنر و ادب و تلاش انقلابى و ورزش و روحيه‌هاى پهلوانى و همه چيز بحمدالله با هم در اين استان جمع شده است». منظور از «چهره زیبا» وصف جامعیت است. یعنی ارزشهای ایران در کرمانشاه جمع شده است. وصف سینه ستبر جنبه حماسی و‌پهلوانی را نشان می دهد اما وصف چهره زیبا از سیرت زیرین و شناخته نشده آن می گوید. این تعبیر را می توان در کنار یک‌تعبیر قدیمی قرار داد: کرمانشاه است. وقتی با یک مصاحبه می کردم گفت این تعبیر فقط نزد عامه به کار نمی رفته بلکه خواص و پژوهشگران هم به آن ‌اعتقاد ‌داشته اند و منظور از آن کثرت جریانهای عرفانی و تصوف و بلکه تنوع مذهبی، قومی و زبانی‌در آن است. اینجاست که می خواهم بگویم تصاویری مانند طاق بستان و رقص کردی و کتیبه بیستون همه حقیقت کرمانشاه را نشان نمی دهند بلکه گمراه کننده هستند. بلکه باید از دل تاریکی های تاریخ یک بار دیگر کرمانشاه را تعریف کرد. به زودی مصاحبه در مورد کرمانشاه را منتشر می کنیم. ان شاءالله
درباره رمان به سپیدی یک رؤیا http://r1001.blog.ir/1395/05/17-1