May 11
#استیون_هاوکینگ فیزیکدان مشهور درگذشت.
برخی نوشته اند او خداباور از دنیا رفت و سال گذشته سخنش در مورد خالق جهان را پس گرفت و برخی هم شهرت او را حاصل یک پروژه فریب جهانی می دانند.
یاد او دو #پرسش را در ذهنم می اندازد:
اول نسبت علم جدید با دین
دوم نظریه عقل سالم در بدن سالم
@karimireza1001
https://www.instagram.com/p/BgUJe7_nfv1/
راه نجات کجاست؟
به یک معنا راه نجات وقتی است که سراپا تسلیم باشیم.
غم زدگان گاهی سرگردان می شوند ومی پرسند چرا حال خوبی نداریم؟ چرا شکست می خوریم؟ چرا مصیبت زده هستیم؟ راه نجات چیست؟ آنها خشمگین می شوند و از کوره به در می روند. خدا ماجرای ذالنون علیه السلام (یونس) را برای ما روایت کرده که
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (انبیاء/87): «خشمگین بیرون رفت و گمان کرد ما به او تنگ نمی گیریم . پس در ظلمات نداکرد که جز تو خداییی نیست سبحانک قطعا من از ظالمینم».
یونس چه ظلمی مرتکب شد که گفت من از ظالمینم؟ او قبل از این که به ظلمش اعتراف کند خدا را تسبیح گفت. مگر چه توصیف و تصور غلطی از خدا داشت؟ او از سختی ها به غضب و خشم آمد و گمان کرد که خدا بر او تنگ نمی گیرد.
شاید چون او آماده «در دردستان خدا دگرگون شدن » و سیر در قبض و بسط الهی نبود. درحالی که اقتضای توحید و لااله الا الله گفتن این است که خود را به خدا بسپاریم و در دستان او رها شویم. به محض این که به این حقیقت اعتراف کنیم و خدا را از توصیفات غیرمخلصانه پاک کنیم. آن وقت راه نجات می رسد.
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ : خدا جواب می دهد و از غم می رهاند. اینگونه است که خدا مؤمنین را نجات می دهد (انبیاء/88).
#ذکر_یونسیه اینجاست که از غم آزاد می کند.
*
در یک معنا راه نجات وقتی است که سراپا نیاز شویم. وقتی تا زمان فرج خود را مشغول کنیم دیگر طلب و تشنگی باقی نمانده است!
خدا به نیازمندان کمک می کند نه توانگران. انسان های نادان هستند که می فهمند و دانایان در مقام دانایی خودبه فهمیدن احساس نیاز نمی کنند.
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم / بیا ساقی که جاهل را هنی تر می رسد روزی
انسانهای غم زده دارای عجب هستند که از غم نمی توانند رهایی پیدا کنند. در مقابل، جاهل مسیر روزی را صاف و بدون سنگلاخ می کند تا روزی گواراتر برسد.
شکست خوردگان می پرسند گناه ما چیست؟ و حافظ به آنها می گوید:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل فضل و دانشی همین گناهت بس
برای رسیدن به خواسته هایتان درونتان را پاک کنید و ظرف وجودتان را خالی مقابل خدا قرار بدهید. برای رسیدن فرج صبرتان را مصرف کنید. نه اینکه تا رسیدن گشایش خود را به کاری مشغول کنید تا وقت بگذرد. فرج وقت فنای صبرمی آید (وسائل الشیعه، کتاب جهاد با نفس، باب صبر).
*
گفتم: منتظرم تا با دست موعود همدست شوم. بدون او نمی شود و نمی توانم.
گفت: تا آمدن فرج چه کنیم؟
گفتم: اگر واقعاً منتظر بودی از پرسیدن این سؤال و گرفتن پاسخش بی نیاز می شدی!
ذکر #یا_مقلب_القلوب یکی از بهترین عبارات برای شناخت حقیقت قلب است. در کتب حدیثی این ذکر در #دعای_غریق آمده است: یاالله یارحمن رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
اما ما ایرانی ها در لحظه تحول ملی هم ، با برخی استنادات، این ذکر را در #دعای_تحویل_سال به کار می بریم.
قلب یعنی همان موجودی که مقلب و دگرگون می شود. بهترین قلب این است که بهتر دگرگون و متحول شود و بدترین قلب این است که سخت و قسی و قالب (طبع) زده و غیرقابل انعطاف باشد. قلب بنده بین دو انگشت خداست که آن را مقلب می کند. قلب مریض آن است که تسلیم و پذیرای اراده الهی نباشد. اینجاست که قلب آنقدر قابل توسعه است که خدا هم در آن جا می گیرد! بهترین قلب این است که با ذکر خدا هم لرزان است و هم اطمینان دارد.
اذا ذکرالله وجلت قلوبهم
الا بذکرالله تطمئن القلوب
این دو صفت متضاد در مورد قلب ممکن است چون کار قلب این است که مدام تپش داشته و مقلب شود و آرامش آن هم در عین این تپش است.
خدایا ما جز قلب هایی در دستان تو هیچیم. تو خودت نگهدار آنها باش.
@rezakarimi
#ماجرای_نیمروز داستان سال آتش و خون است؛ سال نفوذی ها؛ داستان بحران سال ۶۰ ودفاع تلویحی از سال ۶۷.
در مورد منافقین و سازمان مجاهدین خلق در سالهای اخیر فیلمهایی ساخته شده اند: سیانور، امکانمینا... سریال های پروانه و ارمغان تاریکی... و ماجرای نیمروز.
این فیلمبا ساختار سرد جنگ سرد ولی با جذابیت از منظر مأموران امنیتی، مشکلات حفظ کشور در بحران را در ابعاد مختلف نمایش می دهد.
این یک فیلم امنیتی ومعمایی است و طبعا در لایهی اول این یک درام پلیسی است که حتی اگر فرض کنیم مخاطب ما هیچ اطلاعی از تاریخ معاصر ایران ندارد، می تواند داستان را دنبال کند و به هیجان بیاید و با آن سرگرم شود.
مانند صحنه های لبخند خشکیده در مواجهه پسر با دختر همکلاسی در خانهتیمی، ترور خواهر توسط خواهر و کشف ناگهان ایست بازرسی ساختگی.
اما معما و کشف رازها در لایه های عمیق تری همکاربرد دارد:
شک بهدیگران، نفوذ ونفاق از مفاهیم قابل بحث در چنین سینمایی هستند. نفاق از کلمات کلیدی در قرآن است و به قول قرآن در مؤمنین دودستگی ایجاد می کند. چون تشخیص سخت است. این وضعیت یک تراژدی و برادرکشی است شبیه خاطره حاتمی کیا از کرمانشاه در عملیات مرصاد که بهدلیل شباهت دوست و دشمن، مورد سوءظن قرار گرفت.
در اینمیان، قصه علاقه مأمور امنیتی به همکلاسی سابق و فعال سازمانی فعلی هم با یک پایان غیرمترقبه، تلنگر خوبی به مخاطب می زند. این تلنگر تقابل عشق با تکلیف و اعتقاد و سرانجام تراژیک آن را به تصویر می کشد؛ آنجا که وقتی می گوید «درد دارم» معلوم نیست درد گلوله است یا درد شکست عشق!
سرانجام هم در درگیری پایانی، یک کودک زنده در میان اجساد خانه تیمی پیدا می شود و در حالی که در آغوش یک مأمور است یکی می گوید: پسر رجوی!
«یک گروه» (پاسداران انقلاب) قهرمانان ماجرای نیمروز هستند و درست به همین علت است که به نظرم بازیگر نقش اول این فیلم معلوم نیست و همه پاسداران انقلاب نقش اول فیلم هستند.
این گروه در مواجهه با نفاق یک اندیشه ندارند برخی عملیاتی و ضربتی، برخی با شک و سوءظن و برخی قائل به مواجهه فرهنگی هستند.
بعضی تغییرات در واقعیت داستان را جز تحریف نمیتوان نام گذاشت مانند آنجا که فرزند رجوی در آغوش لاجوردی نشان داده نمیشود! رهبر انقلاب هم با اینکه فیلم را عالی توصیف کرد، این را هم گفت که: انشاالله یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید. ایشان از آن شخصیتهایی است که شایسته است برایشان کار انجام بشود. در این فیلم اسمش بود اما لاجوردی کسی است که از قبل از انقلاب ما به او میگفتیم "مرد پولادین".
این فیلم در مورد ماهیت نفوذ و نفاق سال ۶۰ تحلیل مفصلی ارائه نمی دهد و به بیان سریع ومختصر بسنده می کند شاید چون #محمد_حسین_مهدویان می خواهد بیان و زبان اثر سینمایی باقی بماند.
انتقاد از سیاستهای دوگانه غرب حین تماشای خبر تلویزیون درباره تبریک فرانسوا میتران به انتخاب رجایی یکی از این اشارات است و نیز مقایسه بین ضرورت اهمیت جنگ سرد وجنگ نظامی. تحلیل سریع و مختصر سازمان مجاهدین خلق از تحلیلهای قابل توجه است؛ آنجا که برای گشت زنی به دنبال خانه تیمی هستند و #یک_سؤال_مهم از عامل شناسایی می پرسند: از (خیابان) #پاسداران راه داره یا (خیابان) شریعتی؟ و پاسخ می دهد از #شریعتی (منبع فکری بسیاری مجاهدین ایدئولوژیک) راه نداره!