eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
156 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
الله الصمد یعنی «خدا و دیگر هیچ» اگر این جمله برای شما مهم است پس شما هم‌ دعوتید
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر شما در مورد این که را توصیف می کند، چیست؟ گفتگوی یک خداباور ضعیف و خسته با یک خداناباور غنی و اخلاق مدار تحلیل سینمای : http://r1001.blog.ir/1397/09/12 @rezakarimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استفاده هوشمندانه از تلاقی دو خیابان در تهران برای بیان نظر فیلمساز در خصوص تبار فکری
گزارشی از یک : در المیزان مباحث مهمی در باب امامت وجود دارد این مباحث هم ذیل آیات و هم در قالب گفتارهای مستقل مطرح شده اند. اما در مورد مهدویت هیچ گفتار مستقلی وجود ندارد! و در جایی تنها روایات آخرالزمان را جمع نموده است. علامه مجلسی در كتاب تاريخ الإمام الثاني عشر با عنوان باب الآيات المأوّلة بقيام القائم عليه السلام صریحا اعلام می دارد که آیات مهدویت به صورت تأویلی و از طریق نصوص روایی برای ما مشخص شده اند. وی در این باب حدود 70 روایت برای بیان 50آیه را جمع نموده است . اگر سه آیه شاخص (آیه استخلاف، آیه اظهار دین، آیه وارثین) در باب مهدویت را در نظر بگیریم. با بررسی نظرات مفسرین شیعه و سنی می توان گفت آیات مهدویت دارای دو شأن ظاهری و باطنی (تنزیلی و تأویلی) در مقام تبیین و اثبات مهدویت هستند. آیه استخلاف دارای شواهد ظاهری و تنزیلی براثبات مهدویت است. آیه اظهار دین می تواند از نظر ظاهر و تنزیل بر مهدویت دلالت کند ولی آیه وارثین شأن باطنی تأویلی در این موضوع دارد. در مقام جمع بندی می توان گفت که مسئله مهدویت یک مسئله باطنی و تأویلی در نزد مفسرین و حدثین است ولی ظرفیتهای آن برای استدلال از ظواهر آیات وجود دارد چنانچه که علامه طباطبایی و صاحب بیان السعاده این راه را آغاز کرده اند. توضیح بیشتر پژوهش: http://estentagh.blog.ir/post/94
almizan021297.MP3
23.44M
سوره توحید لایه ای ظاهری دارد که عوام را سیراب می کند و می توانند از خواص آن بهره ببرند ولی در لایه باطنی اقوام متعمقون را هدف گرفته است. فایل صوتی جلسه - 2اسفند1397 http://estentagh.blog.ir/post/95
استعدادها همیشه با فراخوان و مسابقه کشف نمی شوند. مسابقه مربوط به استعداد بالفعل است پس استعداد بالقوه را چه کنیم؟ بسیاری استعدادها در طی زمان و در گردش روزگار خود را می شناسند و بعضی نه در چند دقیقه که در چند روز هم معرفی نمی شوند.  اساسا برای بعضی از استعدادیابی ها شرایط خاص لازم است؛ بعضی شاگردها را استاد در هنگام تعلیم کشف می کند بعضی هم تا نمیرند شناخته نمی شوند! بعضی را هم خدا نمیگذارد به شهرت برسند گوهرها را باید گوهرشناس معرفی کند.  در مسابقه استعدادیابی استعدادهای هیجان برانگیز اجازه حضور دارند. اما مگر همه توانایی ها هیجان برانگیزند؟ صبر از بزرگترین‌توانایی ها و مهمترین عوامل پیروزی است ولی روی سکو چه صبری تماشاگر و‌رسانه را به هیجان می آورد؟ حقیقت این است که کلمات در جای خود نیستند! با بزرگانی که مظهر اراده الهی هستند ظهور می کند نه با نمایش استعدادیابی!
چکیده سوره یونس در تفسیر المیزان+ پانوشتها.pdf
652.9K
در تفسیر سوره یونس 64 نکته به عنوان چکیده و 22 پانوشت به عنوان توضیح و تکمیل برخی مباحث مطرح شد. http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
نقد خاطرات سفیر.MP3
7.12M
فایل صوتی جلسه - 9اسفند97 این کتاب خاطرات غیردرسی از دوران تحصیل یک دختر ایرانی در فرانسه است که بر اثر اعتقادات خود با دانشگاه، جامعه و هم دانشگاهی ها مواجهه و مباحثه هایی اعتقادی دارد. مسائل مورد چالش در کتاب: حجاب، خوراک، رابطه با حیوانات، اعتقادات اسلامی و شیعی است. از این جهت مواجهه اسلام و غرب چند بعدی است هر چند ابعاد سیاسی و حتی بالاتر از همه بعد فکری را هم می توان به این تقابل افزود. http://r1001.blog.ir/1397/12/09
رازها را به که بگوییم؟ در اسلام رازپوشی و کتمان الاسرار جزو مهمترین مسائل است و در شیعه جزو واجبات. با راز سه کار می توان کرد: 1.کتمان و پوشاندن 2.افشا (اذاعه) 3. ودیعت و امانت دادن به محرم و اهل راز کار اول موجب حفظ موفقیت است و کار دوم شکست و تأسف می آورد و کار سوم عامل چاره جویی در مشکلات و تقویت ارتباطات صحیح است. در احادیث متعددی می خوانیم که راز را به هر کس نباید گفت حتی به دوست: دوستت را از راز خود آگاه مكن، مگر بر رازى كه اگر دشمن از آن آگاه شود نتواند به تو زيانى رساند ؛ زيرا دوست نيز ممكن است روزى دشمن شود . پس دوستی مجوز و معیار رازگویی نیست! ولی با این وصف چگونه به تنهایی بار رازهای بزرگ را به دوش بکشیم؟ مرز بین افشا و امانت دادن راز گاه بسیار باریک می شود و مهم این است که محرم را چگونه باید تشخیص داد؟ محرم کسی است که به حریم انسان راه پیدا می کند. چنین کسی یا ولی انسان است یا انسان ولی اوست. صرف دوستی و صمیمیت ولایت نمی آورد. ولیّ کسی است که از جانب خدا حق ولایت پیدا کرده است. پس این جمله که رازت را به بهترین دوستت نگو نباید بد فهمیده شود. راز را می توان به ولیّ امانت داد. اما باید از خدا بخواهیم که هرگز تحت ولایت بیگانه نرویم. از امام علی ع نقل است که فرموده است: «سرّ تو به منزله خون توست که فقط باید در رگ هاى تو جارى باشد». اما ولی کسی است که بین من و او رابطه اتحادی برقرار می شود و او از من به خودم نزدیک تر است. همچنین از ایشان روایت شده است که: «سرّ تو اسیر توست اگر آن را افشا کنى تو اسیر او مى شوى». این سخن هم در هر حالت درست است و وقتی با یار راز می گوییم بر مملوکیت خود نسبت به او تأکید می کنیم و وقتی راز خود را مولی علیه خود می گوییم خود و او را شریک یک حقیقت دیده ایم. خدا می گوید به جای افشای امور باید «امر» را به رسول و اولی الامر ارجاع داد. وَ إِذٰا جٰاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اَلْأَمْنِ أَوِ اَلْخَوْفِ أَذٰاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اَلرَّسُولِ وَ إِلىٰ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ (نساء٨٣). نکته مهم این است که این امر لازم نیست از جنس ترس باشد بلکه اگر در آن امنیت هم باشد باز هم به جای اذاعه باید آن را به رسول و اولی الامر ارجاع بدهیم. رازها فقط غمها و ضعفها نیستند بلکه شادی ها و قوتها هم نباید افشا شوند. اصولا باید پرگو و افشاگر نباشیم مگر اینکه از نزد ولیّ برگشته و اذن او را داشته باشیم. رازها را به که بگوییم؟ رازت را به هیچ کس نگو مگر اینکه از افشای آن نترسی و یا اینکه به نزدیکتر از خودت بگویی؛ به اولی الامر و به اولیاء الله. و المؤمنون بعضهم اولیاء بعض. و آه از آن ساعتی که خود ولی الله کسی را برای رازهایش نیابد و با چاه درددل کند!
گاهی در مواجهه با منتقدان چنان عرصه تنگ می شود که می خواهیم بعضی از آیات قرآن را سانسور کنیم. خدایا همانطور که پیامبرت را یاری کردی ما را هم یاری کن تا مبلغ و رساننده همه پیامهایت باشیم و قرآن را به خاطر گفته های بیگانه پاره پاره نکنیم. فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ... أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهَ (هود۱۲و۱۳)
امروزه (اولین شب جمعه در ماه رجب) را شب آرزوها می نامند. آیا این عنوان صحیح است؟ در ترجمه که مطمئناً سهو و تسامح وجود دارد چرا که رغبت دقیقاً به معنای آرزو نیست. در ترجمه مضمون هم دقت کافی به کار نرفته است. تغییر در ترجمه لیله الرغائب متناسب با تلقی بشر معاصر از خواست و آرزو است. رغبت به معنی تمایل و کشش است و هر کششی لزوماً همراه با خواست مشخص نیست. در نگرش توحیدی ربط و نسبت با وجود مقدم بر خواست او است. لیله الرغایب شب یاد دوست است و اگر بخت و وقت مدد برساند، آرزوها به سامان خواهند شد. تعبیر صحیح «بخت یار» شدن این است که بنده شرط بندگی به جا بیارود تا بنده پرور شود: گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت /گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید در همین راستا ماجرای رفتن موسای نبی به امید یافتن آتش قابل تأمل است. در بیابان او به خانواده اش گفت بمانید که من آتشی را دیده ام و احساس کرده ام، شاید شعله ای برای شما از آن بیاورم تا گرم شوید و یا بر اثر آتش راهنمایی بیابم. امید او به آتش نه با قطعیت که توأم با گفتن «شاید» بود. نتیجه این امید «شایدگونه» این شد که نه گرم شدن و نه راهنمایی بلکه ندای نبوت سر رسید. اینگونه است که امام معصوم فرمود: به آنچه امیدنداری از آنچه امیدداری امیدوار تر باش موسی برای آتش رفت و نبی مرسل برگشت! متعلق امید رحمت خداوند لایتناهی است: یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ (بقره/218) و رحمت خدا واسعه است و می بایست آمال ما نیز نامتعین باشد. در بیان سنتی ما متعلق امید بیشتر اسامی و افعال نکره بوده تا معرفه. مثلاً حافظ گفته است«دارم امید عاطفتی از جناب دوست» و یا «بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست» و یا «دل به امید صدایی که مگر در تو رسد». عدم تعین به این علت است که  که خداوند هر روز در یک شأن است  و  هر روز امید بنده خدا به روزی دیگر است و ما روز خدا نداریم بلکه روزهای خدا داریم: : قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّه (جاثیه/14). «زیستن در لحظه اکنون» علاوه بر اینکه موجب کوتاه آرزویی است، در عین حال موجب تازگی و نوبه نو شدن است. اینجاست که می گوییم امید قدرتی بس عظیم دارد آنگاه که ذیل قدرت الهی تنظیم شود. متن کامل در: http://r1001.blog.ir/1394/04/04