4_6005664864624725703.mp3
6.51M
زمینه و شور حضرت عباس
4_6005664864624725722.mp3
5.27M
زمزمه و واحد حضرت عباس
هدیه به حضرت عباس. به حضرت ام البنین به حضرت امیر المومنین. صلوات
زمینه و شور و واحد زمزمه حضرت عباس
تورفتی و بعد تو خیمه ها شد محشره کبری
دخترم مشک توی دست منتظره بیایی سقا
نزاری برادرم من و تو تنها 2
ای ماهه قبیله ام ای خورشیده کامله زینب
نزار کم شه سایه ی تو از سر محمله زینب
تو بری امون امون از دله زینب
پاشو عباس. پاشو عباس. پاشو عباسه رشیدم
بد جوری غمه تو توی دله من نشسته عباس
حیفه چشمای تورو تیر سه شعبه بسته عباس
حیفه فرقتو عمو د شکسته عباس 2
رفتی از دست چه کنم علمدارم ای قرص ماهم
تن تو جمع می کنم از سر راه پشت و پناهم
ای که بودی یه تنه کله سپاهم2
پاشو عباس. پاشو عباس. پاشو عباسه رشیدم
با قد ه خم کناره تکه های تنت می شینم
رد خونه تنه تو از روی زین ریخته می بینم
داغ. تو سنگینی می کنه رو سینم 2
می شنوی داره میاد صدای گریه ی سکینه
به خدا دق می کنه اگه تورو اینجور ببینه
به خودش میگه بازم تورو میبینه2
پاشو عباس. پاشو عباس. پاشو عباس رشیدم
نگاه کن دارن من و هو می کنن این لشگر ه پست
از همه بیشتر داره می خنده این حرمله ی مست
توی خیمه خواهرم منتظرت هست 2
با صورت افتادی و شکسته شد این کمره من
به جای ام بنین اومد کنارت مادره من
رحمی کن به این دو چشمای تره من2
افتادم به یاد زهرا که دیدم شکاف پهلوت
افتادم به یاده حیدر که دیدم زخمه رو ابروت
از تنت جدا شده هر دوتا بازوت 2
پاشو عباس. پاشو عباس. پاشو عباسه رشیدم
رضا نصابی
هدیه به امام حسن صلوات
شور یا زمینه شب پنجم
روضه ی عبدالله روضه ی گوداله
روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله
روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز
می ریم به قتگاه این شب و هرساله
شب پنجم شب سوز و اهه
شب پنجم شبه قتگاهه
می خونیم از یتیم مجتبی
شب پنجم شب عبداللهه
وای من وای من ای حسین
صدا می زد عمه رها کن این دستم
عمو حسین من زخمی و بد حاله
تحملم دیگه به سر اومد عمه
حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله
نداره تاب سخن می بینی
نداره رمق به تن می بینی
نوک نیزه شو سنانه نامرد
می کنه توی دهن می بینی
وای من وای من ای حسین
هر کی داره سهمی می بره از این تن
دورو بره جسمش ببین چه جنجاله
ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته
ببین عمو مو که زخمی و بی حاله
نیز شو رو ی پرش می زاره
جلو چشم مادرش می زاره
ببین این شمر خدا نشناس و
چکمه شو رو پیکرش می زاره
#شب_پنجم_محرم
رضانصابی
هدیه به امام حسن صلوات
شور و زمینه لطمه زنی حضرت قاسم
افتادی بر خاک و ز خون تری قاسم
زخمیه تیرو تیغ و تبری قاسم
با این جای زخمه عمیقه در پهلوت
تو تصویری زنده از مادری قاسم
پیرنت پاره شده می بینم
دهنت پاره شده می بینم
زیر تیغ و تبر و سر نیزه
بدنت پاره شده می بینم
وای من وای من ای حسین
روی تن پاکت نعل ها گذاشتن پا
نمونده از جسمه تو اثری قاسم
طشتی ندارم تا برات بیارم من
تو هم مثل بابات خون جگری قاسم
چجوری جسم تورا بردارم
دوباره باید عبا بردارم
این تن غرق به خون و باید
از رو خاک جدا جدا بردارم
وای من وای من ای حسین
روی تنت کردن هروله و دیدم
روی سرت ریختن چند نفری قاسم
لحظه ی اخر تو به روی دامانم
جون میدی و جونم رو می بری قاسم
پر وبال تو رو صیاد چیده
تن تو دور و برت پاچیده
بمیرم که نعل مرکب قاسم
بد جوری صورتت و بوسیده
#شب_ششم_محرم
رضا نصابی
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور یا زمینه و زمزمه حضرت علی اصغر
صحبت اب می شه گریم می گیره من
حرف رباب می شه گریم می گیره من
شیر خواره می بینم تو بغله مادر
اروم تاخواب می شه گریم می گیره من
شدم از غصه ی تو پیر اصغر
با گلوی تو چه کرد تیر اصغر
یه جوری گلوتو پاره کرده
انگاری که خرده شمشیر اصغر
لالایی اصغر من لالایی
مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که
وقته جواب می شه گریم می گیره من
دست خودم نیست که هر جایی حرفی از
جام شراب می شه گریم می گیره من
نیزه داره لاابالیه مست
سرتو دیدم گرفت توی دست
کنار سر عمو عباست
سر تو به نوک نیزه می بست
لالایی اصغر من لالایی
مادری از بچش که بی خبر باشه
پر اضطراب می شه گریم می گیره من
ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست
حالم خراب می شه گریم می گیره من
حرمله به حال من می خنده
شدم از مادرتو شرمنده
دست و پا می زنی و می بینم
سرتو تنها به پوستی بنده
لالایی اصغر من لالایی
#شب_هفتم_محرم
رضا نصابی