eitaa logo
رضا قاسم‌پور
109 دنبال‌کننده
675 عکس
21 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 شیرزنِ سه‌کاره....🌺🍃 ✍ روزی روزگاری از مسیر خیریه هم‌نمک تهران پیگیر مساعدت‌های مالی،مشاوره‌ای و معنوی برای خانواده‌های آسیب‌پذیر، اولیای بدسرپرست و بی‌سرپرست برخی از مدارس حاشیه‌ای کرج بودیم. یادش بخیر 🌀در جستجوی زندگی در مدرسه‌ای که مسئولیتش بر دوشم بود دانش‌آموز پریشان احوالی داشتیم که مادرش سرپرست خانوار و همکار خدماتی‌مان در یکی از مدارس بود. به خاطر غیبت‌ها و اوضاع وخیم درسی دانش‌آموز به حکم وظیفه تماسی با اولیای دانش‌آموز گرفتیم و برای بررسی موضوع مدرسه دعوتش کردیم.گفتند: فقط جمعه صبح امکان حضور دارند. هر روز تا ۱۱ شب سرکارند، دلیلش را پرسیدیم قضیه را پیچاند. از پسرش محل کار مادر را جویا شده و فردای دیروز با معاونم بطور ناشناس به مدرسه محل کار مراجعه و از مدیر جویای احوالات اولیای مورد نظر شدیم. اطلاعات چندانی نداشت گفت: فقط می‌دانم شیفت دوم فلان مدرسه اضافه‌کار برداشته است الان هم فرستادمش اداره. 🌀از سرِ کنجکاوی... عصر آن‌روز موقع تعطیلی مدارس جلو مدرسه‌اش سبز شده و خودم را معرفی کردم. سرپایی هم‌کلام شدیم. گفت متاسفانه وقت ندارم. باید سریعا خود را به خانه مادر مریضم در چهارباندی مهرشهر برسانم.الانم کلی دیرم شده است.راستش کنجکاوی خبرنگاری امانم نداد. گفتم اتفاقا من مسیرم مهرشهر هستش. صندلی پشت آرام گرفت از آینه چِکش کردم بانویی عبوس با سن مثبت پنجاه، خسته روحی و کوفته جسمی. 🌀زندگی در حاشیه کار در ازدحام ترافیک خوابش برد. نزدیک مهرشهر با زنگ موبایلش از خواب پرید. احتمالا صاحب‌کارش داشت به شدت سین جینش می‌کرد که کجایی؟ تمام ظرف و ظروف رستوران روی دستمان مانده و... اشتباه کردم و پرسیدم منزل مادر کجاست؟ بغضش شکست و نتوانست جلو گریه‌هایش را بگیرد. کدام مادر؟ کدام چهارباندی؟ خوشین اقای مدیر. الحمدوالله نفس‌تون از جای گرمی بلند می‌شود و در حاشیه زندگی کار می‌کنید. راستی اومده بودین بدبختی‌های منو ببینین؟ بسم‌الله الان باید در شیفت سوم کاری تا ۱۱ شب اینجا باشم. حالا فهمیدین چرا فقط روز جمعه(که البته پرستار مادر بیمارم هستم) می‌توانم به خاطر درس و مشق بچه‌ام مدرسه خدمت برسم؟ مهرمادرانه؛ تا کی تا کجا⁉️ راستش هنگ کرده بودم با بغض تمام گفتم: آخه چرا شما از کله سحر تا نصف شب باید سه شیفت کار کنید؟چرا؟ نفسی عمیق کشید و گفت: دو دختر دانشجو دارم با یک پسر که مدرسه شماست.هر کدام از سه کارم را که از دست بدهم انگار یک فرزندم را از دست داده‌ام. در مقابل این استدلال و ایثار مادرانه هیچ جوابی بجز سکوت و شرمندگی نداشتم. حداقل کاری که می‌توانستیم بکنیم کمک به بهبود اوضاع درسی پسرش و حمایت مالی و معنوی به خانواده از مسیر خیریه بود و دیگر هیچ. 🌀فقر و فحشا نزدیک‌تر از دیروز یادم آمد که قدیم ندیم‌ها معمولا یک نفر کار می‌کرد و یک خانواده پرجمعیت را سیر کرده و نسبتا آبرومند می‌چرخاند. امروزه چقدر راحت بر خیل چنین شیرزنانی نستوه و با مناعت طبع والا افزوده می‌شود و بدتر اینکه چقدر راه باریک فقر و فحشای ناچارای در حال انبساط و انفجار است. راستی در چنین مواردی وظیفه دولت، نهادهای خدمات‌رسان،سمن‌های مردم نهاد و خیریه‌ها دقیقا چیست؟ 🍃🌸 @Reza_Qasempour https://eitaa.com/ramzgosha
هدایت شده از رضا قاسم‌پور
🍃🌺 شیرزنِ سه‌کاره....🌺🍃 ✍ روزی روزگاری از مسیر خیریه هم‌نمک تهران پیگیر مساعدت‌های مالی،مشاوره‌ای و معنوی برای خانواده‌های آسیب‌پذیر، اولیای بدسرپرست و بی‌سرپرست برخی از مدارس حاشیه‌ای کرج بودیم. یادش بخیر 🌀در جستجوی زندگی در مدرسه‌ای که مسئولیتش بر دوشم بود دانش‌آموز پریشان احوالی داشتیم که مادرش سرپرست خانوار و همکار خدماتی‌مان در یکی از مدارس بود. به خاطر غیبت‌ها و اوضاع وخیم درسی دانش‌آموز به حکم وظیفه تماسی با اولیای دانش‌آموز گرفتیم و برای بررسی موضوع مدرسه دعوتش کردیم.گفتند: فقط جمعه صبح امکان حضور دارند. هر روز تا ۱۱ شب سرکارند، دلیلش را پرسیدیم قضیه را پیچاند. از پسرش محل کار مادر را جویا شده و فردای دیروز با معاونم بطور ناشناس به مدرسه محل کار مراجعه و از مدیر جویای احوالات اولیای مورد نظر شدیم. اطلاعات چندانی نداشت گفت: فقط می‌دانم شیفت دوم فلان مدرسه اضافه‌کار برداشته است الان هم فرستادمش اداره. 🌀از سرِ کنجکاوی... عصر آن‌روز موقع تعطیلی مدارس جلو مدرسه‌اش سبز شده و خودم را معرفی کردم. سرپایی هم‌کلام شدیم. گفت متاسفانه وقت ندارم. باید سریعا خود را به خانه مادر مریضم در چهارباندی مهرشهر برسانم.الانم کلی دیرم شده است.راستش کنجکاوی خبرنگاری امانم نداد. گفتم اتفاقا من مسیرم مهرشهر هستش. صندلی پشت آرام گرفت از آینه چِکش کردم بانویی عبوس با سن مثبت پنجاه، خسته روحی و کوفته جسمی. 🌀زندگی در حاشیه کار در ازدحام ترافیک خوابش برد. نزدیک مهرشهر با زنگ موبایلش از خواب پرید. احتمالا صاحب‌کارش داشت به شدت سین جینش می‌کرد که کجایی؟ تمام ظرف و ظروف رستوران روی دستمان مانده و... اشتباه کردم و پرسیدم منزل مادر کجاست؟ بغضش شکست و نتوانست جلو گریه‌هایش را بگیرد. کدام مادر؟ کدام چهارباندی؟ خوشین اقای مدیر. الحمدوالله نفس‌تون از جای گرمی بلند می‌شود و در حاشیه زندگی کار می‌کنید. راستی اومده بودین بدبختی‌های منو ببینین؟ بسم‌الله الان باید در شیفت سوم کاری تا ۱۱ شب اینجا باشم. حالا فهمیدین چرا فقط روز جمعه(که البته پرستار مادر بیمارم هستم) می‌توانم به خاطر درس و مشق بچه‌ام مدرسه خدمت برسم؟ مهرمادرانه؛ تا کی تا کجا⁉️ راستش هنگ کرده بودم با بغض تمام گفتم: آخه چرا شما از کله سحر تا نصف شب باید سه شیفت کار کنید؟چرا؟ نفسی عمیق کشید و گفت: دو دختر دانشجو دارم با یک پسر که مدرسه شماست.هر کدام از سه کارم را که از دست بدهم انگار یک فرزندم را از دست داده‌ام. در مقابل این استدلال و ایثار مادرانه هیچ جوابی بجز سکوت و شرمندگی نداشتم. حداقل کاری که می‌توانستیم بکنیم کمک به بهبود اوضاع درسی پسرش و حمایت مالی و معنوی به خانواده از مسیر خیریه بود و دیگر هیچ. 🌀فقر و فحشا نزدیک‌تر از دیروز یادم آمد که قدیم ندیم‌ها معمولا یک نفر کار می‌کرد و یک خانواده پرجمعیت را سیر کرده و نسبتا آبرومند می‌چرخاند. امروزه چقدر راحت بر خیل چنین شیرزنانی نستوه و با مناعت طبع والا افزوده می‌شود و بدتر اینکه چقدر راه باریک فقر و فحشای ناچارای در حال انبساط و انفجار است. راستی در چنین مواردی وظیفه دولت، نهادهای خدمات‌رسان،سمن‌های مردم نهاد و خیریه‌ها دقیقا چیست؟ 🍃🌸 @Reza_Qasempour https://eitaa.com/ramzgosha
طبق محاسبات دقیق علمی‌وفنی به عمل آمده  تنها ۲۰ درصد نرخ یک نان دولتی را قیمت‌آرد تشکیل می‌دهد.مابقی هزینه های جاری و پرسنلی است که شامل: حاملهای انرژی،بیمه،دستمزد،دارایی،مخمر و نمک،ملزومات مصرفی مثل روپوش وشلوار و موادشوینده،عیدی و سنوات، کرایه حمل‌آرد،اجاره مغازه و...است. لازم به ذکر است هزینه های مذکور معمولا با قیمت دلار بالا و پایین می‌شود. نانوای بیچاره باید با درامد ثابتِ چند سال پیش به جنگ تورم افسار گسیخته رود. 🔷جریمه ها ۱۰ برابر نرخ نان ثابت؟! اسف بار‌تر از همه این که از سال ۱۴۰۰ به دستور دولت، نرخ جریمه های به اصطلاح تخلفات نانوایی ۱۰ برابر شده است که با نرخ‌های مصوب قیمت نان اصلا همخوانی‌ندارد. لااقل کاری کنیم که نانوا بتواند از عهده پرداخت جرایم سنگین، ناعادلانه و غیر کارشناسی برآید. 🔷 شغل نانوایی شمعی رو به باد مسبب اصلی این اتفاق خطرناک و نابه‌سامانی‌های فعلی، دولت و مسولان "طرح هوشمند سازی نان" هستند که نمی‌دانند چه می‌کنند و چه  بلایی بر سر نان و‌ نانوا می‌آوردند!؟ از ستاد طرح هوشمندسازی نان انتظار می‌رود هرچه زودتر نرخ نان سال جدید را اعلان و با تصمیمات احساسی وضع را از اینی که هست بدتر نکنند چرا که نان غذای استراتژیک میلیونها ایرانی است. 🍃🌸 @Reza_Qasempour https://eitaa.com/ramzgosha
❇️ روز ملی گندم و چالش‌های نان ✍ ۳۱ فروردین در تقویم ایرانی روز ملی گندم و نان است.ابتدا این روز مهم را به کشاورزان گندم کار(کاشت، داشت و برداشت)آسیاب‌بانان و همچنین صنف زحمت‌کش نانوایان تبریک می‌گویم. خاصه آنکه بیش از ۷۰ درصد نانوایی‌های پایتخت و شهرهای‌پیرامونی زنجانی‌ تبارند. در انتخابات اخیر فرصتی پیش آمد تا دو جلسه در گردهمایی‌ نانوایان و قنادان و نشست مسئولین اتحادیه‌ حضور داشته و و از نزدیک در جریان مشکلاتِ روز نانوایان از زبان متخصصین این صنف باشم. از حواشی نصب اجباری کارتخوان در نانوایی‌ها تا سوبسیدهای اختصاص داده شده به آرد و نان،از قیمت صعودی حامل‌های انرژی تا کرایه های‌جهشی نانوایی‌ها،از افزایش دستمزد کارگران نانوایی تا.... به هر حال دولت مصمم است تا در این اوضاع نابه‌سامان اقتصادی و بلبشوی فرهنگی‌اجتماعی با هر سیاستی که ممکنست با تحت فشار گذاشتن نانوایی ها‌(بدون لحاظ یک دوجین آیتم موثر در تعیین قیمت نان)حداقل از افزایش قوت لایموت اقشار آسیب پذیر جلوگیری نماید. این یک جانبه نگری و عدم لحاظ تمامی فاکتورهای‌دخیل در تعیین قیمت و کیفیت نان خود باعث افت تدریجی‌کیفیت نان و دلسردی شاغلان‌زحمت‌کش عرصه پخت و پز‌ نان می‌شود.آنچه ذیلا می‌خوانیم محصول گپ دوستانه و غیررسمی ما با مسئولین اتحادیه نانوایان می‌باشد. 🔷نانوایان و جرایم نامربوط 🔻جریمه عدم رعایت ساعات پخت: در حالیکه نانوا سهمیه‌اش‌۱۹۰ کیسه در ماه است و‌ البته ناکافی است نانوا کم می آورد. مثل اینکه به کارکنان دولت بگوییم با‌۶۰ لیتر بنزین باید یکماه را‌طی‌کنید! و کم نیاورید!؟ اگر یک کارمند توانست ۳۰ روز را کامل کند نانوا هم می‌تواند با ۱۹۰ کیسه آرد۳۰ روز نان بپزد! و... کلی بهانه های‌ بی‌منطق دیگر که با آن پرونده سازی کرده و نانوای مظلوم را روانه تعزیرات می کنیم تا جریمه شوند. 🔻حواشی نصب کارتخوان: بعد ازنصب کارتخوان‌های هوشمند ۱۵ درصد کمک هزینه به حساب نانوایان واریز می‌شود. معمولا بخشی از مشتریان کارت به همراه ندارند با پول نقد خرید می کنند اگر پول نقد بگیریم تخلف بهداشتی کرده ایم که در اینصورت هم در آمار فروش نان محاسبه نمی‌شود هم ۱۵ درصد تعلق نمی گیرد. 🔷حق با نانواست ولی... مسئولین بالادستی در پاسخ به انتقادات نانوایان می‌گویند:حق با نانوایان‌است. ولی چه کنیم که رئیس جمهور فرمودند نان گران نشود! از طرفی نرخ نان کنجدی اعمال‌ شده بروی کارتخوان هوشمند مربوط به چند ماه قبل است کنجد خرید امروز به چند برابر قیمت شده! اگر بخواهیم قیمت روز بدهيم متهم به گرانی فروشي می‌شویم. اگر ندهیم ضرر مضاعف خواهد بود. چه کسی مسئول به روز رسانی نرخ نان اعمال‌ شده بروی کارتخوان ها با قيمت خرید مایع خمير ،نایلون، کنجد،نمک و...روز نانواهاست؟ 🔷آرد ۲۰ درصد قیمت نرخ نان است خب حالا که نمی‌توانیم دست نانوا را بگیریم لااقل با جرم تراشی و بهانه‌های بنی‌اسرائیلی آنها را آزار ندهیم. آیا رئیس جمهور نمی‌دانند که قیمت آرد تنها ۲۰ درصد نرخ نان است؟ و‌الباقی نرخ نان را هزینه‌های جاری و نیروی کار تشکیل می‌دهد؟ بقول یکی از بزرگان حوزه آرد و نان، ادامه این رفتارهای تخریبیِ عامدانه مغایر فرمایشات رهبری در زمینه جلوگیری از ضایعات نان بوده و باعث فرار نانوایان ماهر و انقراض نان های ملی_محلی ،سقوط کیفیت نان و نتیجتا به خطر افتادن سلامتی مردم می شود. لطفا تیشه به ریشه نان اصیل نزنید تا مردم بتوانند با قیمت معقول یک نان مرغوب مصرف نمایند. 🔷انواع نان و نرخهای متفاوت در حال حاضر آرد ‌به سه نرخ متفاوت به فروش می‌رسد. لذا نان هم باید به سه قیمت متفاوت به فروش برسد. 🔸آرد دولتی: هر کیسه با هزینه حمل و تخلیه حدود ۴۷ هزار تومان 🔸آرد نیمه دولتی: هر کیسه با هزینه حمل و تخلیه حدود ۶۰ هزار تومان 🔸آرد آزاد: هر کیسه حدود ۷۰۰ هزار تومان 🔷ضربه مهلکِ نرخ استانی نان متاسفانه از زمانی که تعیین نرخ نان در کشور استانی شده، ضربه مهلکی به نان زده است. چون استانداران بنا به مصلحت اندیشی و محافظه‌کاریِ خود و از ترس اعتراضات احتمالی بجای دادن نرخ، دفع الوقت کرده و نرخ نان را با تورم سالیانه تعیین نمی‌کند. مضرات این تعلل در نرخ واقعی نان بشرح ذيل است. 🔸فرار نانوایان اصیل، کمبود کارگر ماهر به دلیل دستمزد های پایین 🔸فقدان سحرخیزی نانوایان و کم شدن زمان تخمیر خمیر 🔸کم شدن زمان پخت به دلیل کاهش وزن چانه ها 🔸حذف مایه خمیر با کیفیت و رواج مصرف جوش شیرین 🔸اخراج کارگران سنتی و جاگزینی دستگاه بجای دست 🔸پر کشیدن عطر‌و‌بو،رنگ‌و‌رو و همچنین ارزش غذایی و خواص درمانی نان 🔸ناتوانی نانوا در خرید ماشین آلات... 🔸نخریدن موادشوینده،روپوش و سقوط بهداشتی نانوایی ها 🔸زیان ده شدن نانوایی ها و تسریع در ورشکستگی شغلی 🔸لغزش‌های‌شغلی و فروش‌آرد‌سهمیه‌ای 🔷آیتم های تعیین قیمت نان
❇️ درنگی در پارک فاتح کرج ✍ امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ واپسین روز فروردین بهترین فرصت برای پیاده‌روی و گشت و گذار خانوادگی و مجردی در پارک فاتح(یادگار مهندس و کارآفرین خوشنام یزدی و به نوعی پدر معنوی کرج نوین)کرج است.به سختی حوالی میدان سپاه جایی برای پارک ماشین پیاده کرده و با کله به دل و دماغ پارک می‌زنم.به خاطر خنکای درختان سر به فلک کشیده، سایه‌ سار سروهای کهنسال و جوی جاری در پارک،اکسیژن سرشاری راهی ریه‌هایم می‌شود از تو چه پنهان این پوزیشن دل‌انگیز روح و روانم را به رعشه و چالش مضاعف وا می‌دارد. حس شادابی و جوانی از سر رویمان جاریست. داخل پارک هوا چند درجه‌ای خنک‌تر بنظر می‌رسد.آنچه ذیلا تورق می‌کنیم مشاهدات یک معلم خبرنگار از پیاده‌روی،ورزش و پرسه یک ساعته در پاک مرکزی کرج با اندکی تلخیص و اغماض می‌باشد. 🔷انفجار رنگها در نقطه‌ای بی‌بازگشت پرچم انفجار رنگ‌ها در پوشش ظاهری مردم در تموج بوده و گاها احساس حضور در یکی از پارک‌های ابرشهر جهانی، استانبول به مخاطب دست می‌دهد. رنگهای مرسوم و مصطلح دوره جوانی ما مشکی، سرمه‌ای و نهایتا خاکستری بودند. البته پیراهن یقه دیپلمات(ملایی)نیز به نوعی استثنا می‌نمود.امروز از آن رنگها تقریبا خبری نیست و نمود انها همانند حضور انگشت شمار بانوان محجبه در پارک تنیس(فاتح) به یک استثنا بدل شده‌اند‌.رهگذران ملبس به انواع و اقسام رنگهای شاد و بعضا جیغ با تنوع شدید مدها و مدلهای روز ماهواره هستند. گویا نوع پوشش،فرم گویش و حتی کم و کیف پویش فکری اکثریت حاضر در پارک دچار دگردیسی عمیقی نسبت به دو سه سال پیش شده است. دسته‌ای از ماموران موتورسوار از ورودی شرقی پارک در حال خارج شدن هستند. امروز احتمالا به خاطر "تذکر مقام معظم رهبری در خصوص طرح جدید حجاب" ظاهرن کسی را با کسی کاری نیست.گویا پس از شیطنت دیشب اسرائیل در اصفهان و... کشمکش دولت_ ملت بر سر دامنه آزادی‌های اجتماعی و مشخصا حجاب فعلن به یک تعادل و آرامش نسبی و البته توافق نانوشته رسیده است. خلاصه پارک تنیس مملو از شادابی، تنوع و سرزندگی است. حضور پر تعداد ورزشکاران(والیبالیست‌ها، بدمینتون و تنیس بازان،بوکسورها و بدنسازان و اهالی پیاده‌روی)جذابیت و تحرک پارک را دو چندان کرده اند. 🔷راسته شطرنجبازان و... وارد راسته پرجنب و جوش شطرنج‌بازان (تخته‌بازان،پاسوربازان و دومینوکاران) می‌شوم. یکی از دوستان جان(استاد یوسفی‌منش همکار بازنشسته و همبازی شطرنج) از دور هویداست. پس از خوش و بش با استاد به یاد ایام خوش شهیدستان قدم می‌زنیم از حال و هوای بازنشستگی می‌پرسم. جمله سنگینی می‌گوید."ارزش معلم بازنشسته نهایتا صدمیلیون بیشتر نیست الان فعالان کف بازار برای صد میلیون، ماهی ده تومن می‌دهند" چرخی در پارک می‌زنیم و جای شما خالی بستنی میهمان استادیم. از ایشان جدا شده در راسته ورزشکاران با وسایل ورزشی وَر می‌روم عده‌ای بی توجه به عابرین با شدت و حدت تمام در حال ورزش،تعرق و تمرکز برای ایجاد حال خوب و اندام سالمند. 🔷سگ‌بازان و موسیقی‌کاران... در راسته پیاده‌روها غلغله عجیبی برپاست. موسیقی‌کاران دوره‌گرد دم گرفته و در حال نواختن هستند وسط حلقه جمعیت، عده‌ای  به رقص و آواز مشغولند. از جمعیت جدا شده و سری به کتاب‌فروشان دوره‌گرد می‌زنم سرشان به شدت خلوت و کچل است. کتاب "ملت عشق" را می‌خرم با فروشنده که خانم میانسالی است از چرایی سردی کسب و کارش می‌پرسم. گویا دلی پرخون از زمین و زمان دارد. می‌گوید:فصل کتاب و کتابخوانی رو به اتمام است جوانان با مطالعه و کتاب قهرند و مشغول سگ‌بازی و بطالت‌ عمر گرانمایه‌اند.پر بیراه نمی‌گوید تقریبا از هر ده رهگذر یکی سگ داشته و مشغول سگ‌گردانی و ناز و نوازش هاپوهای فریبای خود هستند. بخشی از جوانان گویا به جای تمرین عشق و عاشقی معطوف به ازدواج و کسب مهارت‌های زندگی، خود را به سگ و گربه، دخانیات و مشروبات و فضای مجازی از انواع و اقسامش‌ مشغول کرده‌اند. البته از حق نگذریم در کنار گوشه‌های پارک نیز جوانانی کاملا بی‌توجه به اطراف به معاشقه و معانقه مشغول بوده و گاها صحنه‌های تراژیک عجیب و غریبی خلق می‌شود. . 🔷تفاوت از زمین تا آسمان است... ناخوداگاه نگاهم در دو نوجوان رپ و فشنِ گوشواره‌دار و....کلیک می‌شود. تشخیص جنسیت‌شان برایم به غایت مشکل می‌نماید. بدنشان سراسر تتو بوده و گویا حداقل نصفِ روزی را در آرایشگاه سر کرده‌اند. نگاه و قیافه‌شان آشناست به ناچار سلامم می‌کنند خوش بش می‌کنیم بچه‌ها قیافه‌تون خیلی آشناست. "آقا من علیرضا و اینم دوست‌دخترم هستش".اقا تو رو خدا هوای ما رو داشته باش. امتحان رو خراب کردم.تازه یادم می‌افتد که  چهارشنبه در امتحان کلاسی شرکت کرده بود.خدای من فاصله پوشش و قیافه رسمی مدرسه و پارک از زمین تا کهکشان جاریست.
از چرایی اینهمه تغییر در پوشش و تیپ‌ می‌پرسم می‌گوید:"اقا شما از خودمونین امروز تولدمه. می‌خواهم حسابی جوونی کنم دل و دماغمون پوسید ماهم جوونیم آرزو داریم شما که رونامه‌نگار ‌و روشنفکرین پس باید ما رو بهتر درک کنین و...." راستش بجز سکوت و لبخندی ملیح و خداحافظی چیزی برای عرضه ندارم. گویل ما چندان زبان مشترکی برای مفاهمه با نسل جدید نداریم. سیستم آموزشی ما(خصوصا حوزه پرورشی) در وادی حیرانی بوده و اموزه‌های ما جاذبه‌ای برای نسل z ندارد. بنظر می‌رسد دستگاه تعلیم و تربیت(مدرسه و دانشگاه) و نسل جدید هرکدام بی توجه به دیگری راه خود را می‌روند.گویا هنجارها و باورهای ما برای نسل سوم انقلاب تعریف نشده و مبهم هستند. مطالبه‌گری عریان،شفافیت رفتاری،تفکر انتقادی و سبک زندگی مدرن خصیصه اکثر جوانان و نوجوانان پیرامون ماست.به راستی کدامین پل ارتباطی را شکسته‌ایم که بین ما و فرزندانمان اینقدر فاصله فکری و شکاف تمدنی در انتخاب سبک زندگی و نگرش به هستی و... رخ داده است؟ 🍃🌸 @Reza_Qasempour https://eitaa.com/ramzgosha
🍃🌺من هستم 🌺🍃 ✍ گلستان سعدی دانش‌آموز دهم ریاضی است با اصالت آذربایجانی در پایگاه علمی بنیاد نصر. امروز اول اردیبهشت (مصادف با بزرگداشت سعدی علیه الرحمه) وی به خروش آمده و  داوطلبانه چند مسئله ریاضی را حل کردند. فکر می‌کنم تقارن مبارکی است. گلستان می‌گوید نام روستای پدریش در بستان آباد تبریز، سعدی است و نام تعدادی از بچه‌های روستا گلستان و بوستان سعدی انتخاب شده‌‌اند. " هانری ماسه (تحقیق درباره سعدی ص.۳۴۵) می‌گوید: «ما غربی‌ها وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی‌گوی را می‌خوانیم با وجود همه نبوغ‌شان فکری ناآشنا و دیر فهم را در آنان می‌بینیم. در آثار سعدی این دیرفهمی از بین می‌رود و پیوستگی دایمی و معتدل میان عقل و تخیل، این فلسفه عقل سلیم و این اخلاق کاملاً عملی و قابل فهم با سبکی سلیس مشاهده می‌شود». ارنست رنان، درست می‌گفت که: «سعدی در واقع یکی از خود ماست» 🍃🌸 @Reza_Qasempour https://eitaa.com/ramzgosha