#معرفی_شهید
نام : مصطفی چمران ساوهای
تولد : (۱۰ مهر ۱۳۱۱ – ۳۱ خرداد ۱۳۶۰)
لقب : جمال
فیزیکدان، سیاستمدار، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب، از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل (لبنان)، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق و بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم در جریان جنگ ایران و عراق بود.
مصطفی چمران از سن پانزده سالگی در جلسههای تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی حاضر میشد؛ وی همچنین در درسهای فلسفه و منطق مرتضی مطهری و در دیگر جلسات نیز حضور پیدا میکرد. وی از نخستین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزو معترضان به حضور نیکسون، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، بود. چمران از مسوولان نهضت مقاومت ملی و عضو جبهه ملی ایران در دانشگاه تهران بهشمار میآمد. او پس از حضور در آمریکا به همراه تنی چند از هم فکرانش شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور را تأسیس کرد. وی با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهشیار ای آی مشغول به کار شد.
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در سی ام بهمن همین سال چمران همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روحالله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب اسلامی در سعدآباد پرداخت.
چمران دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای «ایرج رستمی» به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد؛ مورد اصابت قرار گرفتن این فرمانده از پشت سر، از آن زمان تاکنون منشأ گمانه زنیهای بسیار در مورد احتمال مرگ او بر اثر شلیک آتش خودی بودهاست، هرچند برخی از همرزمان وی، چنین احتمالی را دور از ذهن دانستهاند. کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید. و در همان تاریخ درگذشت .
آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد و نشانی آرامگاه او قطعهٔ ۲۴ ردیف: ۷۱ شماره: ۲۵
بخشی از نوشته های دکتر چمران :
خوش دارم كه مرا بسوزانند و خاكسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری را از این زمین اشغال نكنم.
دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می كند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد تا از این غربتكده سیاه، ردای خود را به وادی عدم بكشاند و از بار هستی برهد و در عالم نیستی فقط با خدای خود به وحدت برسد.
همیشه می خواستم كه شمع باشم و بسوزم و نور بدهم و نمونه ای از مبارزه وكلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم.
خوش نداشتم كه رحمت و شفقت دوستان و مخلصین را برانگیزم و از قدرت معنوی و مادی آنان در راه هدف مقدس خویش استفاده كنم.
جایی كه دیگر انسان مصلحتی ندارد تا حقیقت را برای آن فدا كند، دیگر از كسی واهمه نمی كند تا حق را كتمان نماید.
خوش دارم هیچ كس مرا نشناسد. هیچ كس از غم ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد. هیچ كس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد. هیچ كس اشك های سوزانم را در نیمه های شب نبیند. هیچ كس به من محبت نكند. هیچ كس به من توجه ننماید. جز خدا كسی را نداشته باشم....
اینها را به نیت آن ننوشته ام كه كسی بخواند و بر من رحمت آورد, بلكه نوشته ام كه قلب آتشینم را تسكین دهم و آتشفشان درونم را آرام كنم.
[دست نوشته های شهید چمران]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌱
@rezatofaniyan
#معرفی_شهید
شهیدی که به دلیل نورانیت چهره،
"مُنور" نام گرفته بود..
🌷 #شهیدعباسعلیکریمآبادی
اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق میشد من چراغ را خاموش میکردم! دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن! من میگفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست.
خداوند بدلیل معصومیت ایشان، نوری در چهره او قرار داده بود که بهش میگفتیم: " منور "
وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد، دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند. پدرشان گفته بود:
قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال میپرسم:
۱.عباسآیا سربهتندارد؟گفتیم نه💔
۲.آیا دو دست دارد؟ گفتیم نه💔
پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد..
پرسیدیم چطور؟!
گفت: دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید خواب آقا ابوالفضلالعباسﷺ را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم.. من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضلالعباسﷺ به شهادت میرسد.🍃
👤راوی: جانبازتخریبچی
اویسزکیخانی
🌿شادیارواحطیبهشهداصلوات🌿
#شهیدانه
#نقطه_رهایی
@rezatofaniyan
#معرفی_شهید
"شهید مهدی کمال زارع" فرزند محمد علی در تاریخ بیستم فروردین 1340 درحصارک کرج متولد گردید. وی دوران کودکی خویش را در نزد خانواده سپری نمود تا اینکه در سن 7 سالگی جهت تحصیل به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدائی تحصیلات خود را ادامه داد.
شهید مهدی کمال زارع در شورای آرد و نان از طرف فرمانداری مشغول بکار گردید و بعد به خدمت سربازی در جریان جنگ چندین بار به جبهه های حق علیه باطل اعزام شده و یکی دوبار نیز شدیدا مجروح شده تا اینکه بالاخره در آخرین بار بعنوان آرپی جی زن در تاریخ بیست و پنج بهمن 1366به جبهه ماووت اعزام شد و در تاریخ سی ام خرداد 1367 بر اثر اصابت ترکش مانند برادرش "شهید هادی کمال زارع " به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر پاکش در امامزده محمد کرج بخاک سپرده شد.
🌹 *شادی روحش صلوات*🌹
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
#شهدا_شرمندهایم
@rezatofaniyan
#معرفی_شهید🌱
نام و نام خانوادگی: جهاد مغنیه
نام پدر : عماد مغنیه
تاریخ تولد: ۱۳۷۰/۲/۱۲
محل تولد: شهرک طیردباد _ لبنان
تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
محل شهادت : مزرعه الامل_قنطیره_سوریه
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : بیروت_ روضه الشهیدین
____
نحوه شهادت :🌱
در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵، مغنیه به همراه تعدادی از نیروهای حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بلندیهای جولان مشرف به اسرائیل هنگام بازدید از شهر «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره که با خودروهای خود در حال تردد بودند، توسط بالگردهای ارتش اسرائیل مورد هدف حمله موشکی قرار گرفتند. در این حمله جهاد مغنیه و چندتن دیگر از نیروهای حزبالله و نیز یک سردار سپاه به نام محمدعلی اللهدادی کشته شدند. این عملیات چند روز پس از سخنان نصرالله در رابطه با حملات هوایی اسرائیل به سوریه رخ داد.
____
مراسم تشییع:🌱
مراسم تشییع جهاد عماد مغنیه در بخش جنوبی بیروت برگزار شد. در این مراسم جمعیت فراوانی از نقاط مختلف لبنان به این بخش از بیروت آمده بودند. سید ابراهیم امین السید رئیس دفتر سیاسی حزبالله بر پیکر جهاد مغنیه نماز خواند. پیکر جهاد عماد مغنیه پس از تشییع در کنار پدرش عماد مغنیه به خاک سپرده شد🌿
@rezatofaniyan
#معرفی_شهید
گفتـــم:
ببیــــنم! توےدنــیاچهآرزویـےداری؟
قدرےفڪرڪردوگفتـ :
«هیچی!»
گفتم:
یعنےچــۍ؟ مثلاًدلتنمیخواد
یهڪارهاےبشۍ؟
ادامہ تحصیلبدے؟
یاازاینحرفهادیگہ..؟
گفت:
« یهآرزودارم .. ازخــداخواستــم
تا سنمڪمہ وگناهم ازاینبیـشترنشدھ،
شہیدبشم.🌱.»
{نوراللهفقط ۱۴سالشبودکهشهیدشد}
بزرگمردِکوچک
#شهیدنوراللهاختری
@rezatofaniyan
شهید مدافع حرم حجت الاسلام سید علی زنجانی از شهدای مدافع حرم دو تابعیتی ایرانی-لبنانی در زینبیه(دمشق) سوریه به دنیا آمدند و متأهل و دارای ۲ فرزند بودند که در راه دفاع از حریم اهلبیت پس از چندین سال جهاد فی سبیل الله در منطقه سراقب(ادلب) سوریه به فیض شهادت نائل آمدند.
تاریخ تولد شهید : ۱۳۶۷/۰۶/۲۴
تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
محل مزار شهید : بیروت – روضه الحوراء زینب (س)
به روایت دوست شهید :
یکی از ویژگی های بارز و شاخص سید شهید طی این آشنایی چند ساله اخلاص در عمل بود که کمتر کسی دیده ام که این ویژگی را در حد اعلی در خود داشته باشد.
سید یه ویژگی داشت این بود که نمی گذاشت کسی ازش ناراحت بشه ...
کلمه ی نه کمتر از ایشان شنیده می شد؛
علی الظاهر ویژگی هایی که انسان در این دنیا ملکه شده براش در برزخ و آخرت هم این عادت ادامه دارد، نتیجه این میشه که الان کسی توسل کنه به سید علی دست خالی نمیرود...
سید جان رفاقت را در حق ما در این دنیا تمام کردی قطعا در برزخ و قیامت هم این حق رفاقت را تمام خواهی کرد ...
درباره شهید سید علی زنجانی یاد یک توصیه از عارف روشن ضمیر، شیخ رجبعلی خیاط افتادم. اونجا که می گفتند: اگر می خواهید به مقامات عالیه برسید، رعایت سه تا کار خیلی اهمیت دارد:
۱.گدائی در شب ها
۲.احسان به خلق
۳.توسل به اهل بیت
الان که دارم فکر می کنم ، می بینم که آقا سید علی نه تنها به این سه توصیه ی مهم پایبند بود ، بلکه رفتار و کردارش نشون می داد که غرق در اجرای این رفتارهای حسنه است.
بچه هیاتی بود و عاشقِ امام حسین علیه السلام؛
برا نشستن پایِ سفره ی روضه، برنامه ی روزانه داشت؛
گاهی می دیدم که هندزفری توی گوشش گذاشته و داره پای روضه ی اهل بیت علیهم السلام، های های گریه میکنه…
چه زیبا فرمودند حضرت صادق (علیه السلام) که :“هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت امام حسین علیه السلام و شوق زیارتش را در دل او می اندازد، و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و بغض زیارت امام حسین
علیه السلام را در دل او می نهد”
خاطرات شهید سید علی زنجانی :
نقل از همرزم شهید:
بهش گفتم خسته ای بابا یه کم استراحت کن می گفت شیخ وقت نداریم باید کار کنیم ……
حتی اگر دو ساعت قبل از نماز صبح هم از جبهه یا بیرون میومد
باز حداقل یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار می شد نشسته هم که شده بود نماز شبش رو می خوند و آروم آروم گریه می کرد،
گاهی اوقات اونقدر تو سجده گریه می کرد نگاه می کردی می دیدی کنارش کلی دستمال ریخته و جوابگوی اشک هاش نبود ….
می گفت شیخ دعا کن خیلی وقت جبهه ام، میخوام شهید بشم.
این روزهاست که می فهمم که حضرت آقا فرمود:راز شهادت در گریه و التماس و اشک است ….
#معرفی_شهید
@rezatofaniyan
#معرفی_شهید
شهید مرتضی عطایی
تاریخ شهادت ۲۱ شهریور ۱۳۹۵
– شهید مرتضی عطایی یکی از شهدای مدافع حرم است که قصه ی جالبی دارد . شهیدی که برای حضور در جمع مدافعان حرم، خود را به عنوان یکی از اهالی افغانستان جا زد تا اجازه حضورش در کنار دلاوران تیپ پرافتخار فاطمیون داده شود. مرتضی عطایی یار غار شهید مصطفی صدرزاده است؛ یاری که برای او همچون برادر بود و در نهایت نیز مدتی کوتاه بعد از آسمانی شدن شهید صدرزاده به این برادر شهیدش پیوست.
#معرفی_شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید آرمان علی وردی در سیزدهم تیرماه سال ۱۳۸۰ در شهر تهران به دنیا آمد. از کودکی با تربیت و هدایت خانواده خصوصا پدر که جانباز شیمیایی بود اهل مسجد و هیات شد و پیوسته پای ثابت برنامه های کانون فرهنگی مسجد امام علی علیه السلام از جمله جلسات قرآن آن بود.
۱۴ سال بیشتر نداشت که به همراه دوستانش در جلسات اخلاق وانس با معارف قرآن و عترت اساتیدی چون حضرت استاد حاج آقای جاودان و جناب استاد حاج آقا میرهاشم حسینی شرکت می کرد . توفیق زیارت عتبات عالیات و کربلای معلی در نوجوانی قسمت او شد.
همزمان در ایام تحصیل دبیرستان، مسئول فضاسازی هیأت شباب المهدی می شود. طی دوسال که مراسمات در منزل پدرخانم شهید مدافع حرم عبدالله باقری برگزار می شد آرمان مرتب به امورات هیأت رسیدگی می کرد تا چراغ مجلس سیدالشهداء علیه السلام خاموش نشود.
پس از دیپلم در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد. اما به دلیل دغدغه های بی شمار فرهنگی و آرمان های والای دینی اش با مشورت بزرگان از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۹۹ وارد حوزه علمیه آیت الله مجتهدی ره شد تا در لباس مقدس روحانیت و سربازی امام زمان ارواحنا فداه به اسلام و مکتب ائمه اطهار علیهم السلام و انقلاب اسلامی خدمت کند.
او از همان ابتدای طلبگی به خوبی نشان داد که سطح دغدغه ها و آرمان هایش فراتر از درس و حجره نشینی است. به وقت درس، شاگردی با استعداد بود و در مواقع بحران خادمی مخلص و سربازی مطیع.
سیل و زلزله بی تابش می کرد. فکر و خیال گرفتاری مردم خواب و خوراک را از او می گرفت ، لباس جهاد به تن می کرد و دل به کوه و بیابان می زد. او می دانست در مواقع ضرورت درس و بحث و تکلیف عوض می شود .
آرمان درس و جهاد را به خوبی با هم جمع کرده بود. اینکه تشخیص بدهی در حجره بنشینی یا میان گل و لای سیلاب باشی درسی بود که از مرادش امام خامنه ای گرفته بود.
قدر و ارزش اعمال و بزرگی و کوچکی کارها امریست که فقط خدا آن را می داند. و باید که دیده نشویم چون آنکه باید ببیند می بیند . این نکات مهم ، همیشه سرلوحه امور آرمان بود.
او می دانست کار باید برای خدا باشد ، بزرگ و کوچکی اش اصلا مهم نیست. برای همین بود که وقتی شب قدر، مهدکودک هیأت احتیاج به نیرو داشت بی درنگ پذیرفت که احیاء آن شب را تا سحر در کنار هیاهوی کودکان سپری کند. اصلا هرجا که کاری بود به دور ازخودنمایی آرمان را می شد آنجا پیدا کرد. خواه کنار چند بچه ی پر سر و صدا باشد، خواه وسط سیلاب و آوار زلزله!
#شهید_ارمان_علی_وردی
@rezatofaniyan