#برشی_از_کتاب
کارفرهنگی و تشکیلاتی :
مسئله خیلی مهم این است که ما مدت هاست در جمع هایمان با یکدیگر آشنائیم ؛ یکی از مواردی که باید محاسبه کنیم همین است که نتیجه این آشنایی ها چه بوده است؟ هرکس برای خودش، چه برنامه هایی داشته؟ آیا قرار بود فقط همین طور حرف بزنیم گویا عشق به حرف زدن داریم و بقیه هم چون حال خسته ای دارند و تنوع می خواهند دور هم بنشینیم و شبی را با هم به صبح برسانیم؟ یا جمع ما از تنوع ها خسته اند و واقعاً می خواهند تحرکی داشته باشند؟
اینجاست که قدم ها و راهی که قدمها در آن جاری است، باید حساب شود. حساب شود که تا حالا چقدر از مسیر طی شده است و چقدر باید طی شود؟ پس مسئله ، خود تشکیلات ماست هر یک از ما در زندگی فعالیت هایی داریم. وقتی با هم جمع می شویم و مثلاً دوازده نفر می شویم باید فعالیت هایمان حداقل دوازده برابر شده باشد؛ چون وقتی «دوازده» چراغ یک جا جمع می شوند ، طبیعتاً نوری که به وجود می آورند دوازده برابر «یک چراغ است. این توقع زیادی نیست. منی که در تنهایی صد تومان کاسب بودم در جمع باید ضریب پیدا کند و دویست تومان و حتی بی نهایت شود.
اگر جمع ما جنبه های اقتصادی ، تربیتی ، سازندگی و حرکتی داشته و قرار بوده برنامه هایی را پیش ببرد و قدم هایی را بردارد ، حال باید ببینیم این مجموعه این کارها را کرده است یا نه؟
ببینیم کسانی که با ایشان همکار بودیم، در همین مدت ، قدم هایی برداشته اند یا نه؟ خودمان را با آنها بسنجیم. وقتی محاسبه انجام می شود می بینیم که صفر صفر هستیم . اینکه فقط «سلام و والسلامی داشته باشیم معانقه ای بکنیم و برویم که نمی شود معنای این دست دادن ها به هم این است که ما با هم هستیم و وقتی موقع جدا شدن هایمان نیز با هم دست می دهیم یعنی حتی در جدایی ها و تفرقه هایمان وحدت حاکم است آیا ما اینگونه هستیم؟!
📚کتاب جمع ها و حاصل جمع ها
استاد علی صفایی حائری(#عین_صاد)
#پیام_فرهنگ #پامنبری
@rezatofaniyan
#تلنگر
در دنيايى كه شب و روز و بهار
و پاييز و زمستان و تابستان با هم است،
نمی توان از #شب رنجيد، كه #روز در راه است.
نمى توان به روز دلخوش بود،
كه گرفتار شب است.
نمى توان در بهار غزل خوان شد،
كه پاييز در راه است.
نمى توان در پاييز غصه دار ماند،
كه بهار مى آيد....🌱
پس در اين دنياى بى آرام،
نمیتوان نشست. نمیتوان مغرور و مأيوس بود.
📚نامه های بلوغ
استاد صفایی حائری(#عینصاد)
#پامنبری
@rezatofaniyan