eitaa logo
رضا یزدانی
843 دنبال‌کننده
54 عکس
67 ویدیو
0 فایل
آثار: 🔺️مجموعه شعر حاشا| نشر شهرستان ادب 🔺️حجره شماره دو | نشر سوره مهر 🔺️ابوالفضل مرگ‌برشاه | نشرراه‌یار 🔗اینستاگرام:www.instagram.com/rezayazdaanii 🔗روبیکا:https://rubika.ir/rezayazdaanii https://ble.ir/rezayazdaanii :بله🔗 ارتباط: @Rezaayar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ▪️گفتم برای رفتن تو زوده 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه شهادت حضرت زهرا (س) 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2746 ☑️ @MeysamMotiee
[یک عاشقانه‌ی آرام] نظر به اینکه دلم بی قرار دیدن توست کسی نمانده به جز تو ؛ تمام من، منِ توست تو نیستی و شده خسته از زمستان، قم دلم گرفته شبیه قطار تهران-قم عزیزم! آنکه اسیر نگاه توست، منم اسیر چشم تو از لحظه‌ی نخست، منم چه تلخ می‌گذرد هفته‌های سخت جهان که پنجشنبه مرا گشته پایتخت جهان* قسم به ابر به باران تو سرنوشت منی به احتمال فراوان خودت بهشت منی چرا اسیر تو گشتم؟ جواب لازم نیست همین که چشم تو باشد شراب لازم نیست همین که چشم تو باشد مقابلم کافی است برای داشتن تو دلایلم کافی است دلم گرفته شبیه قطار تهران-قم تو نیستی و شده خسته از زمستان، قم *راستی/ روزهای سه شنبه/ پایتخت جهان بود. [قیصر امین‌پور] 🔗کانال رضا یزدانی: 📍@rezayazdaanii
37.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | بچه منو روز تاسوعا، حضرت اباالفضل داد (زمینه شهدایی) ... 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌹 به استقبال شهدا میرویم (ویژه شهدای تازه تفحص شده خان طومان) 🏴 عزاداری شب سوم ۱۴۰۱ 🔺 هیأت آیین حسینی 👈 دریافت صوت و مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2674 👈 مشاهده با کیفیت بالا : 🌐 Aparat.com/v/mev0L ☑️ @MeysamMotiee
رضا یزدانی
🎥 #نماوا | بچه منو روز تاسوعا، حضرت اباالفضل داد (زمینه شهدایی) ... 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌹 به
سربندش رو بستم، شد راهی جبهه از زیر قرآن رد شد دست من رو بوسید، آروم آروم قلبم غرق بغضی بی حد شد چشمام به درِ خونمون، نگرون قلبم شده بود پُرِ خون، نگرون هر بار که شهیدی اومد خبرش من بودم و گریه کنون، نگرون نیمه جون نگرون قصه تولد بچمو من نمیبرم از یاد پسر منو روز تاسوعا حضرت ابالفضل داد @rezayazdaanii
33.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼نماهنگ عشق من ایران 🎙خواننده: رضا جمشیدی 🎶آهنگساز: احسان جوادی 📝شاعر: رضا یزدانی تو رو مثل موج دریا میشناسیم تو رو اروند و ارس به ما رسوندن مثل اون شبی که از میون فتنه تو رو شن های طبس به ما رسوندن 🔺️به سفارش ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی مساجد و صداوسیمای آذربایجان غربی 📥لینک کیفیت اصلی: https://my.uupload.ir/dl/1Lz4OzL0 🔗کانال اشعار رضا یزدانی 📍@rezayazdaanii
الا انسیه‌الحورا! الا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد،خوشا زهرا! ندادی تن به پیراهن؛ خوشا انسان جدا از خویش نبستی دل به این دنیا! خوشا این‌سان رها زهرا چه می‌شد لایق "الجار ثم الدار" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوث" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا ... روایت هست از در، از دری که بسته بود اما همین که باز شد، عرش خدا گفتند: یا زهرا نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ ... گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست'؛ ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایان سر در گم کجا زهرا؟ @rezayazdaanii
بر شیشه‌ی ماشین‌ها کم کم نَم نَم جاری شده قطره قطره اشکِ ماتم هی دست برای که تکان می‌دادند؟ در باران، برف‌پاک‌کن‌ها با هم @rezayazdaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼نماهنگ «تو خورشیدی میون خاک» [با موضوع عفاف و حجاب] 🔺️خواننده: سیدمحسن حسینی 🔺️آهنگساز: شبیر مهرآور 🔺️ترانه‌سرا: رضا یزدانی [نبینم روزی که غنچه همه زیباییاشو ساده به تاراج می‌ذاره با دستای خودش انگار خدا روی سر چادربه‌سرها تاج می‌ذاره] 🔹️محصول فرهنگسرای سرو، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران 📎کانال اشعار @rezayazdaanii
تو را قسم به آن دقایقی که زندگی به روی دست‌های مرگ به احتضار می‌رسد تو را قسم به لحظه‌ای که سخت می‌توان تو را صدا کنم و گریه‌های من به زار زار می‌رسد تو را قسم به آخرین نفس... حسین! تو را قسم به لحظه‌ای که هیچ‌کس به داد من نمی‌رسد که هیچکس... که هیچکس... حسین! خودت به داد من برس حسین! @rezayazdaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽فایل تصویری چرا باید خروش اشک‌هایت بی‌صدا باشد؟ ببار ای آسمان من! که رازم برملا باشد با نوای شاعر: 🔗کانال اشعار رضا یزدانی: @rezayazdaanii
3_5688384184381341697.mp3
7.32M
🎙سرود: مرید تو هر عارف سالک 🌺[به مناسبت میلاد امام محمدباقر (ع)] با نوای: شاعر: 🔺️ میشه خدایی با قدومت حال ما ای خوش به حال روز و ماه و سال ما نگیر از این دلها نگاتو جهان ما سرسبزه با تو تویی که عرش خدا مقامت فلک نشسته به احترامت حضرت باقر مدد تویی که نور خدا رو داری که صاحب جبر و اختیاری حضرت باقر مدد 《شبیه احمد گرفتی به آسمون ربناتو صلوات حق بر محمد داره سلام رسولو میاره جابر براتو صلوات حق بر محمد》 🔺️ تو حقی و حق با توئه حق از توئه نور احادیث موثق از توئه تُو خلوت خود زائرم کن اسیر "قال الباقر"م کن پای درسِت صف بسته ملائک مرید تو هر عارف سالک حضرت باقر مدد تو نگاهی کن که شهیدت شم که مرادم شی که مریدت شم حضرت باقر مدد 《پدربزرگت نمیده به عالمی خنده ها تو صلوات حق بر محمد داره سلام رسولو میاره جابر براتو صلوات حق بر محمد》 🔗کانال اشعار رضا یزدانی 📌@rezayazdaanii
[بگو قرآن نمی‌سوزد] میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک نمی‌دانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که "حمد" آتش نمی‌گیرد که "الرحمان" نمی‌سوزد خدای قصه‌ی قرآنیِ "عاد" و "ثمود"! آخر چرا این شهرها در آتشِ کفران نمی‌سوزد؟ مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان دل مردم برای این همه ایمان نمی‌سوزد؟ به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو قرآن نمی‌سوزد @rezayazdaanii
هدایت شده از حاج مهدی سلحشور
🖋️میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد ‏اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمی‌سوزد ‏به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک ‏نمی‌دانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمی‌سوزد ‏به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی ‏بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو ⁧ ⁩ نمی‌سوزد ‏شاعر: رضایزدانی 🔗 لينك توييت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماهنگ خانه‌ی اجدادی [تقدیم به قدس عزیز] 🎙خواننده: محسن حسینی 🎶آهنگساز: امیرحسین سمیعی ✏شاعر: رضا یزدانی یک روز خواهی دید ای قدس! صبح خوشِ آزادی ات را پس می‌دهد دشمن سرانجام این خانه‌ی اجدادی ات را اینجا تمام کودکانش مردان میدانی بزرگ اند در بند دشمن ها نماندند در بند ایمانی بزرگ اند مردان میدان می‌توانند با این غم کوچک بسازند این شهرها شهر تو هستند هرقدر هم شهرک بسازند دنیا همه خیره به سویِ این کوچه‌های مردخیزند اینجا تمام مردمانش چون مسجدالاقصی عزیزند از شاخه‌های سبز زیتون در هر مسیرت کوچه‌باغی است تا فتح تو یک جاده مانده تا فتح تو یک جمعه باقی است باید برای درک عشقت راز تو را از ما بپرسند هنگامه‌ی آزادی‌ات را از حاج قاسم‌ها بپرسند @rezayazdaanii
🇮🇷[تفاوت]🇮🇷 می‌رسد کنون حرف‌هایمان به مرزهای دوردستِ این جهان می‌رسد کنون دست‌هایمان به آسمان ما که پیش از این حرف‌هایمان مچاله می‌شدند بر زبانمان ما که پیش از این دست‌هایمان نمی‌رسید تا دهانمان  [سالگردِ انقلاب عزیزمان مبارک] @rezayazdaanii
MiladImamAli1400[03].mp3
5.47M
🎙سرود: حیدر امیرالمومنین دل ماست وقتی، می‌گیره ذوالفقار، میدون، کابوس دشمنه وقتی، از میسره میاد، دشمن، میره به میمنه وقتی، حرف از شجاعته، حیدر می‌جنگه یک تنه وقتی، حرف از صلابته، دربِ، خیبر رو می‌‌کنه وای از غضبش، خم ابروشو ببین توو معرکه‌ها، دم هوهوشو ببین مرحب نتونست، حریف مولا بشه جانم به علی، زور بازوشو ببین مرحبا به غیرتش، جان آقا علی علی مرحبا به هیبتش، جان آقا علی علی درخورِ غریبه نیست، جامه‌ی امامتش «جان آقا علی علی، یا امیرالمومنین» متن کامل شعر با نوای: شاعر: @rezayazdaanii
💠[شامِ جسارت]💠 غزل-قصیده‌ای تقدیم به بانو زینب کبری (ع) ناگهان دیدم خودم را در میان ازدحامی: [-دست هایم را چرا می‌بندی آخر مرد شامی؟ من چه کردم غیر از این که سال‌ها خم کرده‌ام سر پیش پای هر امیری پیش پای هر امامی؟ گوشه‌ای از مسجدی سرگرم با راز و نیازم سهم من از دین همین باشد: صلاتی و صیامی] ... ناگهان دیدم که مردم؛ مردم شامِ جسارت روی ما -با کینه- آتش ریختند از پشتِ بامی خواستم‌ آنجا بگویم نیستم با این اسیران تا کسی شاید به من می‌داد آبی و طعامی بی‌هوا افتاد چشمم بر سری که روی نی بود تشنه بودم ؛ زیر لب گفتم به لبهایش سلامی گفت: [ای مرد عجم اهل کجایی؟ آشنایی؟ با حسین بن علی یا با یزیدی؟ با کدامی؟] نه... نگفتم سالها سینه‌زن داغ تو بودم تا مبادا بیش از این بر من‌ بسازند اتهامی راستش ترسیده بودم تا مبادا بین آن قوم از حسین آورده باشم من -زبانم لال- نامی آن طرف دیدم زنی را می گذشت آرام آرام از همه بیراهه ها از راه‌های نا تمامی گفتم این زن‌ها و دخترها که‌اند؟ اهل کجایند؟ از چه بر این‌ها ندارید -آی مردم- احترامی؟ کاری از من برنمی‌آمد نشستم گریه کردم تا مگر اشکم‌ شود بر زخم آنها التیامی رفتم آن سوتر؛ میان مجلسی دیدم که شاهی چوب می‌زد بر لبی و جام را می زد به جامی تا زنی برخاست از بین زنان و ریخت برهم کاخ را؛ با آنچنان شور و شکوه و احتشامی ناگهان دیدم غزل برّنده شد همچون قصیده تا بفرماید عقیله از هر آن داغی که دیده: [ آی مردم!  ما چنانچون بندگان ترک و کابل آمدیم از کوچه های شهرتان نفرین شنیده خیر از دنیا نبینید ای که دنیا نیز هرگز از شمایان شامیان شوم دل، خیری ندیده ای یزید بن هوس! آی از تبار بی تباران شام تو دیگر نبیند بعد از این شبها سپیده زاده‌ی آن مردمی که جد من آزادشان کرد! کار دنیا را ببین! ما را به بند تو کشیده کیستم من کیستم من؟ دختر فرزند کعبه کیستم من؟ زاده‌ی آن مادر قامت خمیده کیستم من؟ خانه زاد این سر بر نیزه رفته تا که فریاد رسایی باشم از حلقی بریده اینک اما حق مرا در بند می خواهد ببیند راضیم! تا هر چه او بر این زن تنها گزیده] ... چشم را بستم؛ گشودم؛ در حرم دیدم خودم را وه عجب کرب و بلایی وه عجب بیت الحرامی چشم من افتاد بر سربازی افغانی در آن بین گفت: تو اهل کجایی؟ از عراقی یا که شامی؟ گفت: اینجاییم تا که زینبیه غم نبیند تا نیفتد این حرم در دست آن قوم حرامی ناگهان دیدم سری از نیزه می بیند مرا باز راه می انداخت کاش آن چشم ها در من قیامی کاشکی در این حرم من هم مدافع می شدم آه چون شهیدان می شدم سرشار از فیض مدامی می شد از پیکر، سر من هم جدا در قتلگاهی روی نی می رفت آخر چون شهید تشنه‌کامی @rezayazdaanii
💠[تشکّر]💠 تشکّر می‌کنم از خنده‌های مثل رویایت سپاس از آن دو چشم از آن دو تا آهوی زیبایت کمال قدردانی دارم از مویت که می‌ریزد شبیه آبشاری مهربان زیر قدم‌هایت من از آیینه ممنونم برای انعکاس تو که آن بی‌چشم‌‌‌ و رو هم خیره مانده در تماشایت! تو لب وا می‌کنی و من پر از حسرت: چه می‌شد آه که حرفی بودم و رد می‌شدم از نازکِ نایت؟ جهان جای تعجب نیست! اما تو تعجب کن تعجب کن! که بی تابم برای گفتنِ "وای"ت ببخشیدم اگر در بند تن ماندم؛ ببخشیدم! که روحم را پریشان کرده فعلا جسم زیبایت! @rezayazdaanii
هدایت شده از رضا یزدانی
یاد باد آنکه سرِ دار به آواز بلند گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است... @rezayazdaanii
ShahadatImamKazem1393[05].mp3
8.59M
[باب‌المرادِ عالم] نوحه‌ی شهادت امام موسی کاظم 🎙با نوای [باب المراد عالم، به روی، دوش غلامان تشییع پیکر تو، کجا و، آن شاه عطشان!‏ ] متن کامل شعر شاعر: 🔗کانال رضا یزدانی 📍@rezayazdaanii
🕯[سه بار نامِ حسین بردن]🕯 ۲۸ رجب؛ سالروز خروج سیدالشهدا(ع) از مدینه دعای هر خسته یا حسین است، سلام هر تشنه بر حسین است قسم به تقدیر و مشیت حق، قضا حسین و قدر حسین است خبر رسید از مدینه انگار، کسی می‌آید که بی‌پناه است به راویان جهان بگویید: هنوز هم آن خبر حسین است خبر سری شد به نیزه رفته، سری است زخمیِ سنگباران سری است در بزم می‌گساران، سری است در تشتِ زر! حسین است مزن به لب‌های ناتوانش، مزن به قلب عقیله آتش مزن مزن چوب بی مروت! خبر نداری مگر حسین است؟ سه بار نام حسین بردن، سه بار جان دادن است و مردن خوشا نباشم خوشا بمیرم، دلیل مرگم اگر حسین است اگر به بالین من بیاید، شبی که جان می‌دهم بیاید چقدر زیباست جان سپردن، که آه هر محتضر حسین است 📍@rezayazdaanii
4_6042112472494640704.mp3
6.94M
🎙تقدیم به امام‌حسینی‌های لوطی مسلک با نوای: [چشمی توو عالم شبیه اون چشمای مستش نیومده توو کل دنیا برو بگرد سلطان رو دستش نیومده ما زنده‌ایم تا به خاطرت پای علم زندگی کنیم خیلی کوچیکیم ولی بذار با اسم تو گُندگی کنیم] شاعر: 🔗کانال رضا یزدانی 📍@rezayazdaanii
🌹اهدای جایزه هنری گوهرشاد در اختتامیه جشنواره موسیقی فجر به استاد برای قطعه (با موضوع حیا و عفاف) با آهنگسازی و شعری از 🎼این قطعه به زودی منتشر می‌شود... @rezayazdaanii
[ یوسف لیلا ] علیه‌ا‌لسلام در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا گرامی باد این رخشنده، این تابان بی‌همتا شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام همه ته‌مانده‌های نور را بر سفرۀ صحرا میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها تعالی‌الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش تعالی‌الله مویش را که «والیل اذا یغشا» ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا علیّ‌بن‌ابی‌طالب مهیا گشته بر هیجا! که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا «اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا «منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!» ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا! نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا... امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری 🌐 shereheyat.ir/node/3216 🔗کانال رضا یزدانی: 📍@rezayazdaanii
Sedayat.mp3
1.01M
🎙قطعه‌ی صدایت | تقدیم به امام عصر (عج) | خواننده: شاعر: [چقدر دربه درم بشنوم صدایت را اذان به وقت تماشای چشم‌هایت را بگو که شاعرت از تو چگونه ننویسد؟ که بین هر غزلی دیده رد پایت را چه می‌شود که سرم روی شانه‌ات باشد؟ چه می‌شود بکشی بر سرم عبایت را؟ قرار نیست اگر جمعه‌ها به تو برسند خودت تمام کن این دور بی‌نهایت را همین که گاه نگاهی...ـ برای من کافیست ـ همین که پشت سر این غزل دعایت را.. چقدر از تو شنیدیم و گفته اند ولی هنوز دربه درم بشنوم صدایت را] 🔗کانال رضا یزدانی 📍@rezayazdaanii