چهارپاره فاطمی
***************
حرف شیطان سرِ زبان هاو،
آیه های خدا کنار افتاد /
دردِ عالم شروع شد وقتی ،
دستِ غیر از امام ، کار افتاد/
شادیِ ما پس از غدیر چه زود
به غم و درد و آه شد تبدیل /
تا که خورشید چشم خود را بست،
راه مردم به چاه شد تبدیل /
در زمین چون نفاق ریشه دواند،
فصلِ قحطی آدمیت شد /
چرخِ تاریخ را عقب بردند،
مثلِ دورانِ جاهلیت شد /
مردمِ شهر همدلی کردند،
امر ابلیس تا شود عملی/
اُف بر آن امتی که راضی شد،
بنشیند درونِ خانه علی/
رنجِ مردم شروع شد آری،
چون زِ ابلیس پیروی کردند/
کارپردازِ آسمان ها را ،
گوشه ی خانه منزوی کردند/
آسمان با دلِ امام گرفت،
و از این غصه، خاک دلخور شد/
بز دلانی که فکرِ نان بودند،
نانشان بی امام آجر شد /
مبتلا شد جهان به درد و بلا،
این سزای جدال با دین است /
مردمِ بی وفا نفهمیدند ،
زندگی با امام شیرین است/
مشکلاتِ بشر ز حد بگذشت،
شد سبب تا زمانه خسته شود/
لعنت حق بر امتی که گذاشت،
دست های امام بسته شود /
ایستادند و پیش چشمِ همه،
بسته شد دستِ کاردانِ جهان/
غفلتِ جامعه چه ها که نکرد؟!،
سال ها با دلِ امامِ زمان /
چون بریدند از ولای علی،
روزگار بشر جهنم شد /
به خدا علتش فقط این بود ،
دوزخی هم اگر فراهم شد/
حقشان بود این همه سختی،
حقشان بود این گرفتاری/
امتی که برای رهبرِ خود،
وقتِ غربت نمی کند کاری/
آخرین حرف من همین باشد،
بی علی سهم ما سعادت نیست/
با طلا روی صفحه بنویسید،
نعمتی بهتر از ولایت نیست /
***************
#رضا_یزدی_اصل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امیر_المومنین_علیه_السلام
#ولایت
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
محبوبه ی خدا
(تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها)
*********************
چه روزگارِ خوشی داشت در مدینه علی
که دلخوشیِ جهان بود بینِ خانه ی او
تمامِ شهر به حسرت نشسته بود آری
برای زندگیِ گرم و عاشقانه ی او
زمین نداشت به خوشبختیِ علی مردی
کسی که هستیِ عالم در اختیارش بود
بهشت گوشه ای از خانه اش اقامت داشت
شهی که فاطمه بانوی خانه دارش بود
سخن چگونه بگویم به وصفِ آن خانه
که بود عرشِ خداوند در دلش مستور
علی و فاطمه ، نه سال ساکنش بودند
نشسته بود در این خانه نور محضرِ نور
کنارِ فاطمه اینجا غمی نداشت علی
هر آن چه بود دلش راضی از دقایق بود
نگاه بر رخِ محبوبه ی خدا می کرد
به جز خدا که بداند ؟! چقدر عاشق بود
چقدر عشق و محبت میانِ آن ها بود
چقدر زندگیِ این دو نور زیبا بود
تمامِ لذّتِ دنیای جانشینِ نبی
به لحظه های نشستن کنارِ زهرا بود
چه روز های خوشی را کنارِ هم بودند
چقدر علّتِ لبخندِ یکدگر گشتند
گذشت ، تا که حسن را خدا به آنها داد
وَ این دو عشقِ خدا ، مادر و پدر گشتند
چگونه وصف کنم عشقِ حیدری که نبود
در آسمان و زمین عاشقی همانندش
چگونه شرح دهم حالِ خوبِ مولا را
کنارِ احمد و زهرا و چار فرزندش
عجیب غرقِ شعف بود زندگانیِ او
حسین داشت، حسن داشت ، خنده بر لب داشت
وَ می گرفت در آغوش دخترانش را
برای زینتِ خود این پدر دو زینب داشت
فرشتگان همه می آمدند روی زمین
به شوقِ دیدن اعضای خانواده ی او
نهفته بود همه رزقِ آسمان و زمین
درونِ سفره ی بی زرق و برقِ ساده ی او
زِ بس که زندگی اش عاشقانه بود علی
صفای خانه ی او آرزوی مردم بود
چقدر معجزه دیدند از درش اما
میانِ مردمِ این شهر معرفت گم بود
هزار حیف حسودانِ شهرِ پیغمبر
نظر زدند همین زندگیِ زیبا را
نشاطِ قلبِ علی را بدل به غم کردند
همین که پیشِ نگاهش زدند زهرا را
قرار بود دوباره پدر شود ، که نشد
تمامِ آرزویش رفت ناگهان بر باد
چه شد به پشتِ درِ خانه ؟ فضه می داند
چه شد که عشقِ علی بارِ شیشه اش افتاد؟
قرار بود که گهواره را درست کند
چه شد که ساخت برای عزیزِ خود تابوت؟
همان علی که حریفی نداشت وقتِ نبرد
زدند فاطمه اش را ! چه کرد ؟ صبر و سکوت
سکوت کرد که باشد صدای دین خدا
و خواست تا که بماند نشانی از اسلام
کسی به غیر علی ، مردِ این اطاعت نیست
قسم به حق که همین است ویژگیِ امام
هماره لعنِ خدا می رسد برآن جمعی
که دلخوشیِ دلِ این امام را بردند
همان جماعتِ پستی که هیزم آوردند
و اهل بیتِ نبی را به خانه آزردند
هزار مرتبه باید کِشَند بر دارش
خلیفه ای که جهان را کشید سمتِ گناه
همان کسی که به دختِ نبی جسارت کرد
همان که نعره کشید : حَسبُنا کِتابَ الله
به اذنِ حضرتِ معبود می رسد روزی
که منتقم برسد از ره و رجز خواند
تقاصِ مادرِ خود را بگیرد از آن ها
و غاصبانِ فدک را خودش بسوزاند
قیامِ مهدیِ موعود چون شود آغاز
تمام می شود ایّام غربتِ حیدر
در انتظار ظهورند شیعیان زیرا
ظهورِ اوست شفابخشِ سینه ی مادر
*****************
رضا یزدی اصل
#ایام_فاطمیه_سلام_الله_علیها
#امیر_المومنین_علیه_السلام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b