............ای پرستار.............
ای که شب تا به صبح بیداری
مظهر عشق و صبر و ایثاری
ای که همچون فرشته های سپید
جامه ی عاشقی به تن داری
رنگ نور خداست جامه ی تو
این لباس سپیده ات ، آری!
بهر بیمار خنده ات داروست
دست سبزت پر از گل یاری
گاه دیدم، کنار تخت مریض
بیصدا مثل ابر می باری
روز و شب در پی مداوایِ
جسم رنجور و شخص بیماری
دل غمدیده را دهی تسکین
با کلامت به قصد دلداری
ای فرشته تو اسوه ی صبری
مهر تو مثل چشمه ها جاری
مرد میدان عشق و عاطفه ای
آری، ای قهرمان تو سرداری
خدمتت بهر خلق بی منّت
روز وشب کار تو پرستاری
نام زیبای تو پرستار است
مثل زینب عزیز داداری
عطر تو چون " شقایق" صحراست
معنی مهر و عشق و ایثاری
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۸/۱۶
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
...🍁🌹تشبیه ماه🌹🍁...
تفسیر عشق نام دل آرای مادر است
معنای مهر همت والای مادر است
هر ارتفاع سبز و بلندی به چشم من
اوج شکوهِ قامت رعنای مادر است
شد طوطیای چشم خِرَد خاک مقدمش
زیرا بهشت زیر قدم های مادر است
مهتابی است موی سپیدش، چه شوکتی
تشبیه ماه صورت زیبای مادر است
دستش پر از نوازش و آرامش خیال
آواز عشق نغمه ی لالای مادر است
چین و چروک صورت او خط زندگیست
خورشید مهر جلوه ی سیمای مادر است
از خواب خوش گذشت چه شبها برای من
چشم ستاره محو تماشای مادر است
دامان اوست مهد تجلّیّ هر کمال
این راز سر به مُهر معمّای مادر است
افسوس ؛ در گذشت و نشد تا که گویمش
تا روز حشر سینه ی من جای مادراست
گر نغمه ساز گشته " شقایق" دعای اوست
گوش زمان همیشه به آوای مادر است
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
۱۴۰۰/۱۱/۳
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
...........سوره_کوثر................
مـردم شـــــهر مدیـــــنه ؛ یاس پیغـمبر منم
معـنی وتفســــــیر و شآن سـوره کـوثر منم
در حدیث قدسی لولاک؛ محور مصطفاست
علت خلقت ؛ نبــــی و ؛ بر نبــــی مادر منم
لیله القـــدرم که قدرم خارج از ادراکهاست
روح قــــرآن در کلام حضــــرت داور مــنم
کوثروطوبای جنت؛اصل وفرعش نورماست
ساقی کـــــوثر علی و ؛ کـــــوثر حیـدر منم
گشــــــته نازل ایــــه ی تطهیر بر اهل کسـا
واژه واژه عصــمت ایـن ایــه را محـور منم
تار و پود چــــادرم حبل المتـین عـالم است
عصمـــت الله مجســـم زیر این معجــر منم
عالم دنیـاو ؛عقبی گر که باشد چـون صدف
در میان این صدف؛رخشان تریـن گوهر منم
راضـــــیه؛ مرضـیه ؛ زهرا و بتول و فاطمـه
طاهـــره خیر النســـا ؛ صدیقه ی اطـهر منم
از وجـــــودم یازده نور هـدایت منجلیست
بر ولای هـر امـامی حجـــت اکبـــــر منـــم
بی ولایت کس نبـــــرده ره بعـــرش کــبریا
انکــه در راه ولایـت سـوخـت پشت در منم
ســوختـم پروانه سان گرد علی در خـانه ام
جان سـپردم تا بگـــــویم ؛ بهترین یاور منم
ان گل یاســم که با غنچــــه شکستم از جفا
پیش چشـــــم باغــبان افتـــاده وپر پر منم
لرزه بـر جــان قلم افـــتاد و شعــرم ناتـمام
در بیان وصـف این غــم شــاعر مضطر منم
تا ( شــقایق) برد دسـت التـجــا بر دامنـش
گفت زهرا غم مخور چون شافع محشرمنم
حمید رضازاده "شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
«بمناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه»
بانوی من مپوش ؛ رخ از چشــم حیدرت
اخـــر بگـــو چه آمده در کوچـه بر سرت
یاس سپیـد من ز چه رو گشـــتهای کبود
نیـلی چــراســت آن رخ زیـــــبای انـورت
زهرا بگـو حســـن ز چـه رو گــریه میکند
خاکی چـرا شده است بدینگونه چــادرت
ای کـــوثـر علی بخـــــدا اشــک ماتمـــت
اتش زده اسـت بر دل ســـوزان همسرت
قدت خمــیـده گشـــته بمیـــــرم برای تو
جـــان علی فــــدای تـو و یـاس پـرپـرت
افــتادهای ز پـا و علی میــــرود ز دسـت
غــربت نشــین خانه شده بی تو حیدرت
گریان و دلشکسته حسـین و حسن ببـین
خــون گــریه میکند ز فــراق تو دخـترت
این عقده در گلوی(شقایق)سؤال اوست
ای آســــمان! کجاســـت مــــزار مطهرت
حمید رضازاده (شقایق)
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
ایام فاطمیه ؛ ایام حزن واندوه ال محمد ص بر جمیع عاشقان ولایت تسلیت باد
زبانحال حضرت زهرا س
درد پهلو طاقتم از کف ربود
هیچ کس از درد من آگه نبود
سوختم در شعله های بی کسی
با دل بشکسته و روی کبود
با هجوم ظالمان بر خانه ام
میخ در ؛ در سینه ام ماوی نمود
زان تهاجم سینه ام مجروح شد
بود فریادم بلند اما چه سود
غنچه نشکفته ام پر پر شد و
این مصیبت بر غم ودردم فزود
درد پهلو انچنان شدت گرفت
از قیام افتادم انجا در سجود
ناله ام میرفت تا عرش برین
از سویدای دل وعمق وجود
بین دیوار ودر وان شعله ها
اشک می امد زچشمانم چو رود
بسته شد بر من دگر راه نفس
در گلویم بغض سنگین بودو دود
با چنین بی حرمتی در بیت حق
شد شکسته عهد پیغمبر چه زود
سوختم پروانه سان گرد علی
بذل جان شرط است در بزم شهود
با غزل شرح مصیبت مشکل است
ای شقایق مثنوی باید سرود
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
..........آتش در ملکوت..............
امت از داغ نبی سخت پریشان بودند
آسمانها ز غمش سر به گریبان بودند
حیدر و فاطمه بیش از همه نالان بودند
وای بر اهل سقیفه... ، پی بحران بودند
همه پیمان شکن و مظهر تلبیس و ریا
عَلم توطئه بر پاست خدا رحم کند
تیر فتنه ، پی دلهاست خدا رحم کند
موسم غربت مولاست خدا رحم کند
فاطمه بیکس و تنهاست خدا رحم کند
از سقیفه شرر افتاده به جان زهرا
سامری باز به سر فتنهی اکبر دارد
در دلش نیّت آزار پیمبر دارد
آی مردم.....بخدا عقده ز حیدر دارد
زنگی مست به کف شعله و خنجر دارد
تا به آتش کشد از کینه ، سرای مولا
میرود سمت سرایی که امید همه است
مثل یک زلزله در هر قدمش واهمه است
آی ابلیس مرو..... این حرم فاطمه است
عرش را صاحب این خانه خودش قائمه است
نسل قابیل ندارد ز علی شرم و حیا
خانه ای که ز ازل بوده سر آغاز کَرم
بی اجازه مَلک اینجا ننهاده است قدم
اهرمن بهر هجوم آمده با ظلم و ستم
هیزم آورده که آتش بزند درب حرم
زوزه اش می شکند حرمتِ بنت طاها
مردم انگار که در خلسه مرگند و سکوت
سامری شعبده می کرد و خلایق مبهوت
غافل از فاطمه بودند و حریم ملکوت
کور بودند و ندیدند جلال و جبروت
که بوَد منحصر دختر شاه بطحا
شعلهور گشت دَر و خانه ی زهرا میسوخت
پیش چشمان علی شاخهی طوبا میسوخت
همزمان با گل یاسش دل مولا میسوخت
کوثر افتاد ز پا، سوره ی طاها میسوخت
این شراریست که سوزد ز غمش ارض و سما
لگد اهرمن و میخ در و سینه ی یاس
آمده مثل خزان در کف خود دارد داس
دل آیینه شکست از لگد آن خنّاس
شد فدایی ولایت گلِ عشق و احساس
در ره عشقِ علی ، فاطمه افتاد زپا
بین دیوار و در افتاد و صدا زد بابا
بین این قوم ببین دختر خود را تنها
من بمیرم که غریب است در اینجا مولا
قلم افتاد ز دستان " شقایق" اینجا.......😭
کی توان کرد بیان این مِحن جانفرسا
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
شعر بدون نقطه در مدح حضرت
فاطمه زهرا س
روح مرا دلگرم کرده ، مهر مادر
صدها سلام ای روح دلهای مطهر
حِس دل آرامی و هُرم عطر گلها
دلداده ام مادر ،در احساسی معطر
هم مادر دهری و هم سِر وصالی
هم همسر والای مولای همه دهر
مام ائمه، ام احمد، در دو عالم
هم محرم اسرار لولاک مصوّر
ای محور اهل کسای احمد و آل
اهل کسا، همواره گردد دور محور
سِر سلوکِ سالک راه الی الله
اصل ولای کاملی در راه داور
اهل عمل در راه او دلداه گردد
در رهروی دلداگی گردد مکرّر
او سوره ی گل ، والی دلهای واله
محو کمال روی او عالم سراسر
ارام دل ، اسم و دعای هر دم او
دار الولا را اسم او کرده معمّر
گردد سراسر سهل، کار عسر دلها
سر لوحه ی کار ، ار که گردد اسم مادر
دارالسلام عالم ومهر دل آرا
دلها همه گِرد مدار او مُدَور
درد همه کردی دوا در وادی مهر
درد مرا هم مرهمی ، ای مهر داور
شاعر : حمید رضازاده ( شقایق)
کرمان ۹۹/۱۱/۱۵
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
.........عزای فاطمیه ..........
ایّام فاطمیّه و وقت عزا شده
وقت عزای مادر درد آشنا شده
ای غایب از نظر بفدایت تمام خلق
مولا بیا که خیمه ی مادر به پا شده
خون می چکد ز چشم محبّان فاطمه
شهر مدینه باز به غم مبتلا شده
از هر کرانه ناله ی ماتم رسد به گوش
عالم ز داغ فاطمه ماتم سرا شده
آقا بیا که روضه جانسوز مادر است
آن مادری که بر گل رویش جفا شده
زهرا که بود اُم ابیها و نور حق
در بین شعله ها سپر مرتضی شده
یاس سپید باغ نبوّت کبُود گشت
وقتی غلاف ،با تن او آشنا شده
کوثر میان شعله ی سوزان و پشت در
بهر علی و حفظ ولایت فدا شده
طوفان سهمگین خزان شاخه را شکست
با غنچه ای که از دل شاخه جدا شده
عالم سیاه پوشِ غم کوثر علیست
قدّ علی در اوج مصیبت دو تا شده
فصل یتیمیِ حسنین است و زینبین
این تازه اوّلِ، غمِ پر ماجرا شده
پرپر شده است دشت " شقایق" ز داغ یاس
پای خزان دوباره به این باغ وا شده
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۸/۲۳
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
............سوگ فاطمیه .............
فاطمیّه آمد و ، وقت عزای مادر است
آنکه روح مصطفی و نور چشم حیدر است
او دلیل خلقت هفت آسمان است و زمین
بر تمام بانوان اهل عالم سروَر است
آیه ی تطهیر در شآنش ز حق نازل شده
محور اهل کساء ، آیینه دار داور است
مادری کرده است عمری بر پدر، با سن کم
لایق اُم ابیهایی فقط این دختر است
فاطمه سر بقا ء نسل پاک مصطفاست
خیر این کوثر کثیر و دشمن او ابتر است
معنی قرآن ناطق ،مظهر آیات نور
فاطمه شآن نزولِ هل اتی و کوثر است
ای دریغا گشت پرپر یاس گلزار نبی
در غیاب باغبان ، گُل همنشین آذر است
با عروج مصطفی گلزار عترت شد خزان
زین مصیبت چشم جبریل امین از خون تر است
سوخت پشت در، ولی جانکاه تر این غصه بود
غنچه نشکفته اش ،در بین دیوار و در است
فاطمه از پا فتاد و دست مولا بسته شد
نزد زهرا این مصیبت از همه بالاتر است
کی رود از یادها تا روز محشر این ستم
فاتح خیبر میان خانه خود مضطر است
سینه سرخ " شقایق" داغدار لاله هاست
می رسد روزی کسی که ، دادخواه مادر است
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۸/۲۵
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
تفسیر ارامش
بی تو ای تفسیر ارامش دلم طوفانی است
اسمان چشمهایم روز وشب بارانی است
احتضار است این نفس با بغض مانده در گلو
التهاب لحظه هایم مثل یک قربانی است
پر زتشویشم شبیه کودکی دور از پدر
جستجو هایم همه احساس سرگردانی است
کرده ام در سینه پنهان درد هجرت با سکوت
این سکوتم همره صد ناله پنهانی است
با دو رکعت عشق در وقت سحر گیرم قرار
یاد تو در نافله ارامشی روحانی است
سینه سرخ ( شقایق)زخمی هجران توست
بی تو حتی روزها چون شام غم ظلمانی است
حمید رضازاده ( شقایق)
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
.......سپیده سر خواهد زد
یک روز کسی دوباره در خواهد زد
بر ظلمت شب نقش سحر خواهد زد
می آید و با دست یداللهی خویش
بر ریشه ظالمان تبر خواهد زد
بر خرمن عمر هر چه بیدادگر است
با برق نگاه خود شرر خواهد زد
مردی زتبار نور می آید و باز
از سینه شب سپیده سر خواهد زد
مرغی که شکسته بالش از سنگ ستم
در اوج سپهر عشق پر خواهد زد
هر دیده که از فراق او تار شده
خاک قدمش به چشم تر خواهد زد
از روز ازل رسم " شقایق" این است
داغ غم دوست بر جگر خواهد زد
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
۱۴۰۲/۱۲/۲۳
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضین
شعر بدون نقطه در مدح امام زمان ع
« موعود اُمم »
ای سَـــرور و دلدار هــمـه مهـدی دلها
موعـود اُمم،، مهــر هُـدی،، ماه دل آرا
ای سـرِّ کـمال همــــه ی عـــالَـم و آدم
اســـرار ولا در همــــه ی عـــالَم اَسـما
ای حامی هـر رهــروِ دلـداه ی ســالک
در راه اِلَی الله همه را هـــادی و مولا
ای سلسله دارِ رُسُل و والی هـر عصـر
ای روح همـه اهل کسـا،،،گــوهــر والا
ای ورد مَلک در دل آوای ســحــرگاه
وی ســـرّ دعـای ســـحـــرِ اهـل مصـلّا
ای دادگـــر کُلّ عــوالـم که در اصـلاح
هم عدلی و هم دادی وهم روح مُدارا
ای اصـل صِراط دل هر سـالک واصـل
اســـرار ســــوال همـــه در حلّ معمّـا
ای وعـــده ی دادار کـه در لـوح الهی
صمصـامی و مـعـدوم گـر کامل اعدا
ای ساحل آســـودگی هــر دل مهـموم
در کام عسل داری و عطـر همــه گلها
ای واسطه ی مهر اَحد در همه ی دهر
ای اُ سوه ی مهر و کَرم و ماء طـهورا
ای طالعِ سَــعدِ هـمه ی مُلک و ملائک
اســــرار کــــمال هـمـــه ی عـالم اعلا
ای روح علی ، طاهـره الگو، گُل احمد
هم اسم رسولی همه درسوره ی طاها
مولا مـــددی کار دلـم صــد گـره دارد
کـردی دل ما واله و،،، آواره ی صحـرا
کی موسم وصلی رسد وگاه طلوعی؟
آوا رســـد آمد،،، مــدد و،،، دادرس ما
دارم هوس وصل و،،ملالم همه دوری
ای داروی درد هــــمــه و ســــرِّ مداوا
مداحـم و احسـاس دلم حــدّ سـلامی
دادی صله هر مدح مرا،،،لاله ی حـمرا
حمید رضازاده" شقایق"
کرمان
صمصام= یکی از نداهای امام زمان در هنگام ظهور از کنار کعبه
اَنَ صَمصام مُنتَقِم= منم شمشیر انتقام گیرنده
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/3#
─═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═
«هفته بسیج بر دلاور مردان عرصه ایثار و شهادت مبارک باد»
از هلهلـه و زوزه ی گـرگان نهراسـیم
از فتنه گر و خواب پریشان نهـراسیم
شمشیر زِ روبسته اگردشمن این خاک
مـا مـرد نبردیـم و ز بُحران نهراسـیم
قرآن به سرنیزه اگر دشمن ما کرد
از حـیله ی صفّـینیِ شیطان نهـراسـیم
ما کـوه بلنـدیـم که با صـبر و صلابت
از غُــرش تو خـالیِ طـوفان نهراسـیم
درمکتب قاسم همه هستیم بسیجی
با داشتن قدرت ایمان ، نهراسیم
چون مالک اشتر همه دلداده عشقیم
در معرکه از دشمن قرآن نهراسیم
در راه دفاع از حرم و، غزه و لبنان
ما مرد جهادیم و ز میدان نهراسیم
با خـون شهـیدان شده بیمــه وطن ما
گرخصم شود سیل خروشان نهراسیم
تا پـرچــم ایـران کـفـن ماســت بدانید
از دادن جــان در ره ایـران نهراسـیم
تا زینت زنـهـای وطن چـادر زهـراست
با داشـتـنِ غـیـرت و ایمـان نهـراسـیم
تا رهبـرمان سـید علی هادی راه است
والله کـه از بذل سر و جـان نهراسـیم
حمید رضازاده"شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
─═༅࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇༅═─
از داغت ای بهانه خلقت ،جهان گریست
چشم فلک ،ز ماتم تو بی امان گریست
شد قامتت خمیده، اگر از غم پدر
بر قامت کمان تو ، پیر و جوان گریست
هجده بهارِ عمر تو، یک باره شد خزان
بر کُوتهی عمر تو، حتی خزان گریست
قَدرت غریب مانده چو قبرت به روزگار
بر بی کسیّ و غربت تو، یک جهان گریست
از ماجرای کوچه و سیلی به اشک و آه
هر کس شنید قصّه تو، بی گمان گریست
سیلی چو زد بروی تو ابلیس سیرتی
دیوار هم به ناله در آمد ، زجان گریست
زخم دل حسن که مداوا نشد به اشک
تا آخرین نفس ز غمت بی امان گریست
از گریه های روز و شبت در غم پدر
ابر بهار ناله زد و آسمان گریست
از کینه سوخت اهل سقیفه سرای تو
آتش ز شرم فتنه اهریمنان گریست
وقتی که سوخت چادرت ای کوثر علی
احمد ز جور امّت خود ، در جنان گریست
بر جسم ناتوانِ تو و زخم سینه ات
شرمنده گشت میخ در و خونفشان گریست
شد غنچه ات ورق ورق ای باغ عاطفه
از داغ این مصیبت تو باغبان گریست
آن شب که دفن کرد تو را دست آفتاب
چشم زمین به غربتِ شاه زمان گریست
چشم " شقایق" از غم لاله بخون نشست
هر شب بیاد آن حرم بی نشان گریست
حمید رضازاده" شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۱
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
زبانحال امیر المومنین ع در فراق حضرت زهرا س
یا فاطمه رفتی و حیدر شد عزادار
از داغ جانسوزت حسن گردیده بیمار
اشک یتیمانت زده آتش بجانم
هر شب حسینت می شود با ناله بیدار
میمیرم از غصّه که بعد از رفتن تو
با سنّ کم زینب شده اینجا پرستار
ای تکیه گاه روزهای سخت غربت
همسنگر و یار علی در روز پیکار
با رفتنت خاموش شد شهر مدینه
رفتی و تنها مانده ام با درد بسیار
با چاه می گویم شبانه درد دل را
بعد از تو در دنیا ندارم یار و غمخوار
کو محرم رازی که گویم شرح داغت
ای سینه ی بشکسته ات گویای اسرار
از داغ محسن پشت در خون گریه کردی
وز داغ تو خون می چکد از چشم مسمار
وقتی که افتادی ز پا در پشت ان در
دست مرا بستند این قوم ستمکار
بالَت شکست و پر زدی تا بیکرانها
اما علی مانده اسیر دست اشرار
هر شب کنار قبرت ای آرام جانم
گریم بیاد خاطرات درب و دیوار
بغضی مثال استخوان در حلق مانده
در دیده دارم از جفای دشمنان خار
بغض علی بی تو شکسته توی سینه
آرام می گریم ولی با چشم خونبار
پر پر شده دشت " شقایق" از غم تو
ای یاس پر پر گشته در پائیز گلزار
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۷
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
🌹 مدح و مرثیه ام البنین س🌹
ای که در محضر حق آینه صبر و رضایی
مظهر عشق و فضیلت ادب آموز وفایی
دومین فاطمه در خانه ی خورشید ولایت
مادر ماه منیر استی و امُ الشّهدایی
دامنت مهد عروجِ ،قمرِ برج سعادت
پسرانت همه در راه حسینند فدایی
لقب ام بنین داد ترا حضرت حیدر
مادر چار علمدار شه کرب و بلایی
قامتت خم نشد از داغ پسرهای رشیدت
از غم داغ حسین است که افتاده زپایی
ناله ات می رسد انگار هنوزم زمدینه
که از آن داغ جگر سوز کنی نوحه سرایی
شرر آه تو سوزد دل هر پیر و جوان را
هر کجا روضه ی سقاست عزادار شمایی
گرچه خون شد دلت از داغ جگر سوز عزیزان
جای شکر است ندیدی سر و دستان جدایی
همچو زینب نشدی خونجگر از زخم زبان ها
نکشیدی تو اسارت نشده بر تو جفایی
بر سر نیزه ندیدی سر خونین بردار
چون رقیه که ندیدی سر در طشت طلایی
چون حسن قبر شما گر چه غریب است مدینه
شیعه سازد بخدا بر حرمت صحن و سرایی
عقده دارد که شود، زائر قبر تو "شقایق"
ای که نام تو کند چون پسرت عقده گشایی
وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
تسلیت باد
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۰/۱۰/۱۵
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
🍁وفات حضرت ام البنین س مادر گرامی حضرت ابوالفضل ع بر همگان تسلیت باد🍁
همسر خورشیدی واُم القمر
نخل ولا از تو شده بارور
آینه ی عصمت زهرا نما
اُُم بَنین همسر خیر البشر
خادمه ی کوثر هستی تویی
فضل تو از خلق جهان بیشتر
مادر والای علمدار عشق
آنکه بود بر شهدا تاج سر
بهر عزیزان علی گشته ای
مادر فرخنده ی والا گُهر
عشق و وفا وادب آموختی
بر همه ی خلق ز جنّ و بشر
چهار ستون حرم عشق را
دست تو بنهاده چنین با اثر
چار پسر زادی و پرورده ای
هر یک از انان ؛ ز مَلک خوبتر
یاور و هم سنگر سالار دین
چهار فدایی و همه نامور
نور گرفتند ز خورشید مهر
در فَلک عشق چو قرص قمر
جمله فدا گشته ی راه حسین
آه از آن لحظه که گشتی خبر
ناله و آهت ز حریم بقیع
بود بلند از نَفس پر شرر
ذکر شب و روز تو نام حسین
اشک تو بر زینب خونین جگر
جان به فدای دل بشکسته ات
چشم ملائک زغمت گشته تر
هر که پناهنده به عباس شد
نام تو را بُرد به نزد پسر
نام تو اسرار اجابت شده
وقت مناجات و دعای سحر
روز عزایت همه گریان شدند
ای که تویی مظهرصبر و ظفر
چشم ( شقایق) به نگاه شماست
بر دل افسرده ی او کن نظر
حمید رضازاده ( شقایق)
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
..........دوباره داغ اسیری
بار دیگر حرم افتاده به دام اشرار
زینبیه شده جولانگه مشتی کفتار
زخم ها تازه شد از دشنه خونریز ستم
باز هم عمه سادات شده بی کس و یار
ناله زینب کبراست که پیچیده به شهر
به گمانم که شود داغ اسیری تکرار
فلک از غصه این داغ به خود می پیچد
چشم خورشید شد از دیدن این واقعه تار
باز جاری شده از کوه بلا چشمه درد
فتنه می بارد از این ابر سیاه و غمبار
امویها همه سرمست در این بزم جنون
علویها همه دلسوخته زین شعله نار
نکند آل علی ساکن ویرانه شوند
باز طفلی بدَوَد پای برهنه بر خار
ای دریغا شده تاریک جهان از ماتم
وامصیبت که دل شیعه به غم گشته دچار
دور تا دور حرم حلقه زده سفیانی
وقت یاری رقیه است کجایی سردار؟
ای سپهدار بیا دفع بلا کن از شام
ای علمدار دوباره علمت را بردار
رقص جولان بنما، بر سر میدان نبرد
کاخ تکفیر نما بر سر ظالم آوار
چقدر جای تو خالیست علمدار علی
دشمن از واهمه ی نام تو می کرد فرار
بیشه سوریه از غرش شیران خالیست
دور از چشم تو شیرند، شغال و کفتار
کاش این جمعه بیاید پسر شیر خدا
دل زینب بخدا تاب ندارد این بار
دل بی تاب " شقایق" شده خون از این داغ
از دل منتظران رفت دگر صبر و قرار
شد خزان گر چه در این واقعه گلزار امید
شهریارا تو بیا تا که رسد فصل بهار
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۲۰
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
🍁 .....نگاه کن🍁
ای آشنا ! به غربت ما هم نگاه کن
فکری به حال این دل بی سر پناه کن
چون زورقی شکسته اسیرم به موج غم
تا ساحلت مرا ببر و رو براه کن
مویم سپید گشته وروزم سیاه وتار
شام مرا به یُمن طلوعت پگاه کن
عُزلت گزیده ام که به یاد تو سر کنم
یک دم نظر به حال غلامِ سیاه کن
می سوزم از حرارت هجران بی حساب
سوز مرا دوباره پر از اشک و آه کن
گر مدعی شرار غمت را ندیده است
خاکستر مرا سند این گواه کن
گر وصل روی توست بهایش نثار جان
خون مرا به شرط وصالت مباح کن
ای آنکه " خاک را بنظر کیمیا کنی"
خاکم به زیر پای تو، مولا نگاه کن
مرغ دلم که سر به هوا گشته از فراق
صیدش نما و طائر این بارگاه کن
می روید از مزار " شقایق" گل امید
روز ظهور قبر مرا خاک راه کن
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
۱۴۰۰/۶/۳۰
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
«اللهم عجل لولیک الفرج»
" تحریر الشام یا نسل خوارج»
این نسل خــــوارج همـــه تکفیری و پستند
قومی ز خـــــدا بـی خبـــــر و باده پرستند
در کشتن شیعــه هـــــمه شمشیر به دستند
در قلب حــــرم ، حـــرمــت اسلام شکستند
این طایفـه فــرعـــــون زماننـد و ســتـمکار
ای ننگ بر ایــــن فرقـه ی وهابی خونخوار
امـروز ســــــیه روی تر از شــــمر و یزیدند
با اســـــم شـــــریعـت ســــر اســلام بریدند
با فتـــنه گران شـــــــادی ابلیــــس خریدند
شـیطان صفت و ظالم و خونخوار و پلیدند
والله که ایــــن آل امیه اســــــت یهودی
نفریــن به ستمکاری این نسل جهـودی
این قوم ستم پیشه و خونخوار و ستمکار
کشتـــــند به شمـــشیر ستـم جمله ی احرار
امــا بخـــــــدا شـــــیعه بوَد میثــــــم تـمار
با مرگ شود زنده تر آخر به سر دار
با خــون خــــودش آب دهـــــد نخل ولایت
در مکـتب شـــــیعه بود ایــــــن راه سعادت
ای پادشــــــــه عـــــالم امکان تو نظــــر کن
شـــــــام ســــــــیه عالمـیان را تو سـحر کن
آن خلعـــت زیــبای فــــــرج را تـو به بر کن
با تیـــــغ عدالت ز بشـــــر دفــــع خطـر کن
آری بخدا شیـعه غــزیب است در این عصـر
باز آی که تفــســیر شود ســـــوره ی النصـر
ما چشــــــم براه فـــــرج و صــبح ظهوریم
در ظلمت شب منتظـــر چـشـــــمه ی نوریم
هر چند که ره سخت و ز مقصد همه دوریم
با صـــبر از ایـن مرحله در حـال عبـــــوریم
ای شمس فروزنده سحر کن شب هجران
تا عطر " شقایق" بشود رونق بستان
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
......" مرثیه حضرت ام البنین ".......
بعد زهرا آمدی و یاور حیدر شدی
در کنار مرتضی آیینه کوثر شدی
چونکه بودی مظهر عشق و وفاداری و مهر
بر یتیمان علی و فاطمه مادر شدی
ای سپهر عاطفه از فیض خورشید جهان
در فضای آسمانت صاحب اختر شدی
چون صدف لبریز شد دامانت از دُرّ و گهر
مثل دریا بیکران بودی، گهر پرور شدی
چار فصل عشق را پرورده ای بهر حسین
در لقب ام البنین و بر زنان سروَر شدی
چار قربانی فرستادی به دشت نینوا
در ره آزادگی با عشق هم سنگر شدی
دادی از کف هستیت را در ره احیاء حق
نهضت سرخ حسینی را ز جان یاور شدی
آه از آن ساعت که بشنیدی خبرها از بشیر
با خبر از حال و روز زینب مضطر شدی
دادی از کف طاقت ای کوه شکیبایی و صبر
تا عزادار حسین و اصغر واکبر شدی
قاصد کرب و بلا می گفت با آه و فغان
تسلیت بانو ، که بی عباس نام آور شدی
بعد عاشورا دما دم گریه کردی بر حسین
روضه خواندی، راوی سرهای بی پیکر شدی
ای شکوه استقامت حضرت ام البنین
چون " شقایق" داغدار لاله ی پرپر شدی
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۲۵
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
...🍁🌹تشبیه ماه🌹🍁...
تفسیر عشق نام دل آرای مادر است
معنای مهر همت والای مادر است
هر ارتفاع سبز و بلندی به چشم من
اوج شکوهِ قامت رعنای مادر است
شد طوطیای چشم خِرَد خاک مقدمش
زیرا بهشت زیر قدم های مادر است
مهتابی است موی سپیدش، چه شوکتی
تشبیه ماه صورت زیبای مادر است
دستش پر از نوازش و آرامش خیال
آواز عشق نغمه ی لالای مادر است
چین و چروک صورت او خط زندگیست
خورشید مهر جلوه ی سیمای مادر است
از خواب خوش گذشت چه شبها برای من
چشم ستاره محو تماشای مادر است
دامان اوست مهد تجلّیّ هر کمال
این راز سر به مُهر معمّای مادر است
افسوس ؛ در گذشت و نشد تا که گویمش
در چشم ها و روی سرم جای مادراست
گر نغمه ساز گشته " شقایق" ز صوت اوست
گوش زمان همیشه به آوای مادر است
شاعر :
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
مدح ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
به یمن مقدم زهرا جهان منوّر شد
فضای عالم هستی از او معطر شد
رسید فصل بهاران پر از شکوفه عشق
شب ولادت دُردانه ی پیمبر شد
از آسمان رسد آوای مژده بر عالم
که مادر پدر آمد ، خدیجه مادر شد
ملیکه ای که پس از حق ظهور اوّل بود
دلیل خلقت عالم برای داور شد
شکوفه های اجابت میان دستانش
کسی که حُسن الهی در او مصوّر شد
بدون فاطمه کم بود نیمی از حیدر
رسید مادر گلها و نیم دیگر شد
خدا به بحر ولایت چه عزّتی بخشید
یگانه گوهر هستی نصیب حیدر شد
زن از کرامت نامش گرفته قدر و بها
حیای فاطمه زینت برای دختر شد
صفا و مروه و زمزم به عشق می خوانند
زمین مکّه محلِّ نزول کوثر شد
بروی برگ " شقایق" نوشته با خط سبز
که مادر همه گلها شفیع محشر شد
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
........."شب یلدا مبارک باد".......... ..
ترجمان شب یلداست که با هم باشیم
فارغ از غصه و دلتنگی و ماتم باشیم
محور جمع شود حرف وفاداری و عشق
دور از رنگ و ریا ، پاک چو شبنم باشیم
با دل زخمی و مجروح ،ز بیداد زمان
غزل مهر بخوانیم و چو مرهم باشیم
ساغر خالی دل ،پر شود از باده ی مهر
مست از شعر و غزل ،سر خوش و خرّم باشیم
دفتر دل بگشائیم و تفال بزنیم
مثل حافظ همه در عشق مصمّم باشیم
نکند مثل اناری که ترک خورده ز جور
پر ز خونآب دل و چهره ی درهم باشیم
کاش با هر نفسی خنده زنیم از سر شوق
تا صفا بخش دلِ سوخته از غم باشیم
قدر این جمع بدانیم و در آئینه ی مهر
خالی از کینه شویم و ،نفس هم باشیم
نرسد تا خبر عشق به گوش اغیار
در شب وصل، همه یک دل و محرم باشیم
کاش بعد از شب هجران برسد صبح وصال
همه مسرور از آن نور مجسّم باشیم
دشتها پر شود از عطر " شقایق" روزی
که همه در نظر عشق مکرّم باشیم
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۳۰
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
"بهاریه ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها"
در شب میلاد زهرا جلوه گر شد نور یزدان
شد زمین و آسمان ها در قدومش نور باران
از تجلّی فروغش، شد مدینه طور سینا
در بهار مقدمش شد عالم امکان گلستان
چشم طاها گشته روشن، در شب تنزیل کوثر
دامن پاک خدیجه شد تجلیگاه قرآن
مادر هستی رسیده ، تا شود اُم ابیها
مرتضی را همسر است او مصطفی را راحت جان
علت خَلق جهان است و دلیل آفرینش
کوثر است و قدر او چون, لیله القدر است پنهان
عصمت الله مجسم، مظهر اسما حُسنی
گشته نازل در مقامش سوره های قدر و انسان
بر ائمه حجّت است و بر رسولان آیت حق
چادرش حبل المتین و عفتش الگوی نِسوان
شد شکوفا یاس احمد ، رخ نموده جلوه حق
دختر خیر البریّه ، مادر نسل امامان
صبح زیبای سعادت جلوه گر شد از فروغش
فاطمه آمد بدنیا کَنز مخفی شد نمایان
آمنه مادر بزرگ و آسیه خدمتگزارش
مریم و هاجر کنیز و جبرئیلش هست دربان
کهکشان ها در طوافش دائماً در حال حرکت
کیست زهرا آیت حق ، شاهکار ربّ سبحان
مژده ای اهل ولایت ، باز گشته باب رحمت
در شب میلاد زهرا ، عرش حق گشته چراغان
عالم از یُمن قدومش شد "شقایق" پرور امشب
می رسد با هر نسیمی بوی یاس و عطر ایمان
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۳۰
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#