اگر روزی آمدی و من نبودم
بدان که دیدار تورا بسیار آرزو کردم..
مهدی جان❤️
🌹تشکل دانش آموزی رضوان 🌹
🍃✨@rezvan_stu✨🍃
به هر کس که مینگرم در شکایت است!
در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟
+
هر چه با هرکه کنی برتو همان میگذرد
«مهربان باش» که این عمر گران «میگذرد»..
🌹تشکل دانش آموزی رضوان 🌹
🍃✨@rezvan_stu✨🍃
رفقای گل ❤️
صبحتون بخیر🌹
انشالله روز خوبی رو سپری کنید
چند تا پس زمینه گوشی (والپیپر) قشنگ
قرار میدم داخل کانال 😍
عزیزای دل😘
اگر کسی تونست روی این عکس ها با متن کوتاهی ، عکس نوشته درست کنه پیوی من بفرسته از طرف مربیان تشکل کارت امتیازی داده میشه
@Hossein_attariii
برای نمونه خودم یکی طراحی کردم ☺️🥰
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.
می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.
نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم چه شده:
گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است
خدایا🤲
🎊آغاز امامت حضرت مهدی
آغاز پاکی
🎊آغاز خوشبختی
آغاز آرامش
🎊آغاز موفقیت و
آغاز بهترین ها برای زندگی
دوستانم باشـد
عیدتـون مبارک رفقا ♥️🎉