دو کلام #حرف_دلی
آقای #مخبر !
سلام
یادم است وقتی شهید رییسی شما را معاون اولش کرد، چه هیاهویی توی ایتا راه افتاد. تلاش کردند رییسجمهور را قانع کنند که این معاون اول ضعیف است، گذشتهاش اِل است و بِل است. به فلان دارودسته وصل است، سرمایهدار است و...
ناامید که شدند گفتند: "نتیجهی حضور آقای مخبر و برخی از وزرا در دولت، بعدها برای خیلیها روشن خواهد شد."
الان که سه سال گذشته از آن روزها، نتیجهی انتخاب شما برایم روشن شده است.
من از گذشتهی شما چیزی نمیدانم، دوستندارم آیندهخوانی کنم؛ نمیتوانم از کل کارنامهی سهسالهی شما دفاع کنم یا رد کنم. بلدش نیستم.
اما حالِ شما، عالی بود. شما بعد از رییسجمهور شهیدمان، خیال ما و آقا را راحت کردید. کشور با شما و بقیهی وزرا، فقط سوگ ازدستدادن را داشت؛ نه غم برزمینماندن کارها.
ما مدتهاست سندروم تشکرنکردن از مسئولین گرفتهایم. سندروم با چوب نقد و بدبینی همه را زدن، همه بد هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ مبادا بعداً دستازپا خطا کنند و بقیه "دیدید دیدید گفتنهایشان" راه بیفتد.
اما من از همان شب یکشنبه، همان ساعتی که چشمانتظار پیداشدن رییسجمهور و بقیه بودم، از همان ساعات اولیه این غم بزرگ، تصمیم گرفتم از دست این سندروم خلاص شوم. به خودم قول دادم برای حال افراد، از آنها و کوچکترین تلاشهایشان تشکر کنم که شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
شما و بقیهی وزرا برای ما مردمِ مسئولانِ خوب از دستداده، بینظیر بودید.
بابت بودنتان شکر.
@rezvani_newesht