eitaa logo
رضا یوسف زاده
1.3هزار دنبال‌کننده
299 عکس
216 ویدیو
80 فایل
⚜طلبه روانشناس 🎖زوج درمانگر و خانواده درمانگر 🎖 کارشناس صدا و سیما 🎖 دبیر هسته علمی خانواده مراکز مشاوره حوزه های علمیه کشور(سماح) 🎖 عضو کمیته طرح و برنامه و روابط عمومی انجمن روانشناسی اسلامی ادمین: @psy_life مشاوره: https://eitaa.com/rezyoos/1283
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۱ قسمت اول: علم یا شبه علم برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی که به موضوع تجربه نزدیک به مرگ می پردازد، این برنامه که در سال 1401 در سومین سال پخشش توانست پر بیننده ترین برنامه قبل از افطار ماه مبارک رمضان باشد؛ امسال نیز چهارمین فصل آن ساعت ۱۷:۳۰ به روی آنتن شبکه ۴ می رود. این برنامه که با اقبال مخاطب روبرو شده است، در عین حال موجی از تائید و ردّ ها و انتقاد ها و دفاع ها را بر انگیخته است. به این بهانه در این یادداشت سعی شده است به طور خلاصه به چند سوال از منظر علمی و دینی در زمینه این پدیده به طور مجمل پاسخ داده شده و ملاحظات و نکاتی ارائه گردد. یک: آیا در دایره علم تجربی می توان این پدیده را بررسی کرد؟ عده ای معتقدند چون تجربه نزدیک به مرگ یک تجربه فرامادی است خارج از موضوع علم تجربی است و نمی توان با قواعد و اصول علم تجربی آن را بررسی نمود، لذا بررسی این پدیده را شبه علم می دانند. این افراد چون کسانی هستند که در آغاز جهش علم روانشناسی عقیده داشتند که شناخت ها و احساس ها چون عینی و قابل مشاهده و آزمایش نیستند، از دایره موضوع روانشناسی خارج هستند؛ ولی امروزه می بینیم که موضوع اصلی روانشناسی روان، شخصیت، شناخت ها، انگیزش و هیجان و ... است. در واقع پدیده هایی در دنیا وجود دارند که شاید نتوان خودشان را با قواعد علم تجربی مطالعه کرد ولی می توان بر اساس آثار، نتایج و عوارض شان آنها را در چارچوب علم بررسی نمود. تجربه نزدیک مرگ (Near-death Experience) به‌صورت مخفف: NDE تجربه ای ست که افرادی مختلف از اقصی نقاط کره زمین گزارش کرده اند، و مدتی است که متخصصین مختلفی در این زمینه به مطالعه و پژوهش می پردازند. از متخصصین مغز و اعصاب تا دین پژوهان و روانشناسان در کشورهای مختلف به صورت علمی و در چارچوب قواعد علم به بررسی این پدیده پرداخته اند. دو: آیا تجربه های نزدیک به مرگ نوعی از هذیان و توهم نیستند؟ توهم و هذیان از نشانگان بعضی از اختلالات روانی است. توهم، اختلال در درک (حواس) و هذیان، اختلال در فکر و باور است. در هر دو، فرد مبتلا ارتباطش با واقعیت قطع شده و تجربه های خود را کاملا واقعی می داند. در این موارد احتمال هذیان و توهم به صورت کلی منتفی نیست. بین توهم و هذیان با گزارش تجربه های نزدیک به مرگ شباهت هایی چون یقین به تجربه واقیعت، گزارش های دیداری و شنیداری، بویایی، چشایی و لمسی که دیگران قادر به درک آن نبوده اند و ... وجود دارد؛ اما در عین حال تفاوت های نیز مشاهده می گردد که تمایز بسیار روشنی بین این پدیده و هذیان و توهم ایجاد می کند: اول اینکه این پدیده در اکثر مواقع در شرایط بحرانی حیات جسمی حتی در بعضی موارد (در توقف کامل فعالیت های مغزی) اتفاق می افتد، بر خلاف هذیان و توهم که در شرایط سلامت فیزیولوژیک هم ممکن است رخ دهد؛ و همچنین پژوهش های انجام شده بر روی تجربه گران نشان داده که بسیاری از این افراد از سلامت روان کافی برخوردار هستند. سوم اینکه توهم و هذیان معمولا در دایره تجارب فرد اتفاق می افتد ولی تجربه نزدیک به مرگ در مواردی در نابینایان مادرزادی گزارش شده است که بعد از تجربه، گزارش هایی از محیط داده اند که کاملا مطابق با واقعیت بوده است و حتی گزارش افراد از مکان ها یا افرادی که قبلا هیچ تجربه شناختی نسبت بدان ها نمی توانسته اند، داشته باشد. تفاوت اساسی تجربه نزدیک به مرگ و هذیان و توهم این است که در این گزارش ها عناصری از واقعیت گزارش می شود که مورد تائید دیگران قرار می گیرد ولی هذیان و توهم به هیچ وجه پایه واقعیت ندارد و جز خود فرد هیچ کس دیگری نمی تواند وجود آن را تائید کند. سه: آیا احتمال القاء از دیگران (چون متخصص) یا مبالغه و دروغ یا خلط خیال و گزارش نادرست وجود ندارد؟ در پدیده هایی که بر اساس گزارش دهی مورد مطالعه واقع می شوند، احتمال چنین خطاها و انحراف هایی وجود دارد؛ لذا چون تمام پژوهش های تجربی که بر اساس گزارش دهی انجام می شوند، اولا تخصص گزارش گیرنده در نوع پرسش و ثبت گزارش، ثانیا بررسی شواهد تائید تجربه و راستی آزمایی، و ثالثا استفاده از قواعد آماری می تواند احتمال خطاها، اختلال و تحریف در گزارش ها را کاهش دهد. در اینگونه موارد نباید به گزارش یک مورد اکتفا کرد و تجربه گران متعددی را باید بررسی نمود. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۲ قسمت دوم: دین یا خرافات در قسمت قبل امکان بررسی علمی تجربه های نزدیک به مرگ بررسی گردید، در این قسمت امکان بررسی این پدیده در دایره دینی مطرح می شود. چهار: آیا از نظر دین اسلام می توان به بررسی این تجربه ها پرداخت؟ بعضی معتقدند توجه به تجربه نزدیک به مرگ و بررسی و انتشار آن یک انحراف و خطاست و از منظر دین نباید به این تجربه ها اعتناء کرد چرا که می تواند زمینه گسترش خرافات را فراهم کند. دین اسلام به طور کلی تجربه و علم تجربی را نه تنها رد نمی کند بلکه آن را یکی از منابع درک می داند و این را هم در منابع دینی و هم در سیره مومنین و عالمان دینی می توان یافت. فراماده (غیب) از موضوعات اساسی دین است، فلذا توجه به تجربه های فرامادی از نظر دین بسیار حائز اهمیت است. نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود و با صرف احتمال خطر، کل آن را کنار گذاشت. تجربه نزدیک به مرگ در کنار تجربه های فرامادی دیگر، چون رویا و مکاشفه قرار می گیرد. ما در مورد رویا و مکاشفه نه تنها نهی بررسی و نقل آن را نمی بینیم بلکه توجه به آن را در منابع دینی مشاهده می کنیم به طور مثال: توجه به خواب حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و حضرت محمد ص در قرآن، توجه حضرت یوسف ع به خواب دو زندانی و توجه به خواب فرعون که در قرآن ذکر شده است، روایت هایی در مورد رویای صادقه، تقسیم انواع رویاها، نقل رویای ائمه ع، نقل رویای بعضی از اصحاب رسول و ائمه ع، روایت های مربوط به تعبیر خواب، تجربه مکاشفات اصحاب به اذن و اراده ائمه ع و ... علاوه بر این گزارش رویاها و مکاشفه های متعدد علمای ربانی و گزارش رویاهای مطابق با واقعیت عموم مردم و ... در واقع به جای نهی از بررسی تجربه های فرامادی به خاطر آفات و خطرات آن باید ملاک هایی را عرضه کرد تا از انحرافات جلوگیری کرد. صرف احتمال انحراف و سوء استفاده دلیل بر رد نمی شود؛ چون حتی سوء استفاده از منابع اصیلی چون قرآن و روایات هم ممکن که هیچ، واقع شده است. پنج: آیا بها دادن به این تجارب مخالف عقلانیت دینی نیست؟ تجربه های فرامادی یک واقعیت با فراوانی بسیار زیاد در تاریخ بشریت است، توجه به این تجربه های فرامادی (مکاشفه، رویا، تجربه نزدیک به مرگ) در چارچوب اصول عقلی و دینی نه تنها منافاتی با عقلانیت ندارد بلکه عین عقلانیت است. در حقیقت عدم توجه به این تجربه هایی که به شکل متواتر اتفاق افتاده و گزارش شده است خلاف عقلانیت است. البته کنار گذاشتن اصول وحیانی، عقلانی و علمی و اکتفاء به این تجارب نیز کاملا غیر عقلائی است. در عین حال باید توجه داشت تشریع به استناد این تجربه ها خلاف عقلانیت است، البته توجه بدان ها در کنار دیگر ادله و امارات به عنوان موید می تواند مفید فایده باشد. شش: آیا نقل این گزارشات زمینه سازی سوء استفاده ناقلان نیست؟ یا پذیرش آن مساوی با پذیرش تناسخ نیست؟ صرف احتمال وجود آفات و انحرافات و سوء استفاده ها دلیل بر نهی توجه بدان نمی شود، چراکه در کنار آفات، فواید کثیره هم بدان مترتب است. در واقع بررسی دقیق و کشف ملاک ها و بیان چارچوب های دینی و عقلی و علمی می تواند آفات را کنترل و زمینه بهره وری از فواید آن را فراهم نماید. مثلا تبیین اینکه تجربه های فرامادی مخصوص انسان های متعالی و متقی نیست و احتمال رخداد آن در هرگونه انسانی وجود دارد؛ برای مثال رویای صادقه را هم حضرت یوسف ع می تواند ببیند و هم آن دو زندانی در حال کفر و هم حتی فرعون؛ پس داشتن تجربه فرامادی دلیلی بر متقی بودن یا پاک بودن تجربه گر نیست. اما اینکه مطرح شده است پذیرش این پدیده در واقع پذیرش تناسخ است در واقع ادعای غیر علمی است و نشان از عدم آشنایی در مورد تناسخ است. باید توجه داشت که تجربه نزدیک به مرگ در افرادی اتفاق افتاده است که از نظر دینی اجل حتمی آنها فرا نرسیده است، چراکه تخلف از اجل حتمی ممکن نیست و اینکه فرد به صورت کامل به عالم دیگر منتقل نشده و هنوز در ارتباط با این دنیا هست. نکته دیگر اینکه هر از مرگ بازگشتنی برابر با تناسخ نیست چراکه ما نمونه قرآنی آن در جریان حضرت عزیر ع و مردگانی که حضرت عیسی ع احیاء نمود را داریم. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۳ قسمت پایانی: توجه یا بی اعتنائی در قسمت های قبلی سوالاتی در مورد امکان بررسی علمی و دینی این پدیده را بررسی نمودیم. در پایان این یادداشت ملاحظاتی را در مورد تجربه نزدیک به مرگ خدمتتان تقدیم می کنم: نکته اول: توجه به این گزارش ها و بررسی دقیق آنها می تواند کارکردها و فواید علمی چون: ارتقاء شناخت بشر از انسان و توانمندی های آن و ... داشته باشد؛ و همچنین می تواند کارکردها و فواید دینی چون: تقویت ایمان به غیب، توجه به عالم دیگر، توجه و دغدغه نسبت به بُعد روحانی، ایجاد زمینه های تقوا و خودمراقبتی در تجربه گر و دیگران، تقویت اعتماد و باور به اخبار الهی و علوم وحیانی و... داشته باشد. البته لازم است ملاک های تشخیص تجربه های حقیقی از متشابهاتش را استخراج و ارائه کرد، همان کاری که در روایات در مورد رویا و در عرفان در مورد مکاشفات انجام شده است (البته هنوز جای کار دارد). در واقع وظیفه حوزه علمیه و دین پژوهان این است که علاوه بر بررسی اصل تجربه ها و ارائه میزان ها، به تحلیل محتواهای این گزارش ها بپردازند تا از فهم غلط و سوء استفاده ها جلوگیری به عمل آید. نکته دوم: تجربه نزدیک به مرگ، تجربه مرگ قطعی نیست، در واقع آنچه که تجربه گران گزارش می کنند قبل از ورود به عالم قبر و انقطاع کامل از عالم ماده است. نکته سوم: تجربه های گزارش شده، تجربه هایی ناقص و شخصی از عالمی است که متفاوت از دنیا و بسیار گسترده تر از دنیاست. مثل اینکه فقط با نگاه از یک پنجره بخواهی کره زمین را توصیف کنی و بفهمی چگونه جایی است. لذاست که تفاوت در نوع تجربه ها دیده می شود. پس نمی توان به درک کلی و دقیق از آن عالم و از آن شرایط با تجربه نزدیک به مرگ رسید. البته جمع آوری گزارش ها و به دست آوردن نکات مشترک و همچنین با استفاده از تحلیل ها بر اساس منابع دینی می توان قطعات پازل بیشتری را به دست آورد. نکته چهارم: داشتن تجربه فرامادی دلیل بر طهارت و پاکی و روحانی بودن تجربه گران نیست. در تجربه های فرامادی چون مکاشفه و رویای صادقه نیز همین قاعده وجود دارد. تجربه فرامادی و به یاد آوردن آن مخصوص افراد خاص یا ادیان یا فرهنگ خاص نیست. ما در آیات قرآنی می بینیم که هم پیامبران و هم انسان های عادی و هم کافران و ستمگرانی چون فرعون تجربه رویای صادقه داشته اند. از آنجا که همه انسان ها دارای حقیقت فرامادی هستند پس لزوما این تجربه یک امتیاز نیست. حتی نوع تجربه، تجربه لذت بخش و یا وحشتناک، دلیل بر زیست صحیح و الگو بودن یا بد بودن فرد نیست. گاهی ممکن است فردی تجربه عذاب داشته باشد و این به خاطر لطف خداوند و تنبّه فرد بوده باشد، از طرف دیگر تجربه لذت و نعمت هم بدین معنا نیست که تمام زندگی گذشته فرد صحیح بوده و یا ادامه تجربه هایش اگر ادامه پیدا می کرد قطعا به همین منوال ادامه می داشت و یا اگر دوباره مرگ را تجربه کرد، همان نعمات را تجربه خواهد کرد. چه تجربه عذاب و چه تجربه نعمت هر دو فقط تنبه و تذکری است برای فرد تجربه گر و کسانی که در معرض گزارش آن قرار می گیرند. نکته پنجم: در برخورد با تجربه گران و نقد علمی این واقعه باید مراقب بود که نسبت به تجربه گران بداخلاقی اتفاق نیفتد و از حد انصاف خارج نشد. نفی کلی و مطلق این تجربه، برچسب بیماری زدن، اطلاق هذیان و توهم، تهمت شهرت طلبی و توجه طلبی، تهمت دروغ گویی و ... می تواند نوعی بد اخلاقی و آزار نسبت به این انسان ها بوده باشد. در پایان از دست اندرکاران این برنامه وزین علی الخصوص جناب آقای عباس موزون قدردانی به عمل می آورم و از خداوند متعال برای ایشان توفیقات روزافزون خواستارم. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی
هدایت شده از رضا یوسف زاده
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۱ قسمت اول: علم یا شبه علم برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی که به موضوع تجربه نزدیک به مرگ می پردازد، این برنامه که در سال 1401 در سومین سال پخشش توانست پر بیننده ترین برنامه قبل از افطار ماه مبارک رمضان باشد؛ امسال نیز چهارمین فصل آن ساعت ۱۷:۳۰ به روی آنتن شبکه ۴ می رود. این برنامه که با اقبال مخاطب روبرو شده است، در عین حال موجی از تائید و ردّ ها و انتقاد ها و دفاع ها را بر انگیخته است. به این بهانه در این یادداشت سعی شده است به طور خلاصه به چند سوال از منظر علمی و دینی در زمینه این پدیده به طور مجمل پاسخ داده شده و ملاحظات و نکاتی ارائه گردد. یک: آیا در دایره علم تجربی می توان این پدیده را بررسی کرد؟ عده ای معتقدند چون تجربه نزدیک به مرگ یک تجربه فرامادی است خارج از موضوع علم تجربی است و نمی توان با قواعد و اصول علم تجربی آن را بررسی نمود، لذا بررسی این پدیده را شبه علم می دانند. این افراد چون کسانی هستند که در آغاز جهش علم روانشناسی عقیده داشتند که شناخت ها و احساس ها چون عینی و قابل مشاهده و آزمایش نیستند، از دایره موضوع روانشناسی خارج هستند؛ ولی امروزه می بینیم که موضوع اصلی روانشناسی روان، شخصیت، شناخت ها، انگیزش و هیجان و ... است. در واقع پدیده هایی در دنیا وجود دارند که شاید نتوان خودشان را با قواعد علم تجربی مطالعه کرد ولی می توان بر اساس آثار، نتایج و عوارض شان آنها را در چارچوب علم بررسی نمود. تجربه نزدیک مرگ (Near-death Experience) به‌صورت مخفف: NDE تجربه ای ست که افرادی مختلف از اقصی نقاط کره زمین گزارش کرده اند، و مدتی است که متخصصین مختلفی در این زمینه به مطالعه و پژوهش می پردازند. از متخصصین مغز و اعصاب تا دین پژوهان و روانشناسان در کشورهای مختلف به صورت علمی و در چارچوب قواعد علم به بررسی این پدیده پرداخته اند. دو: آیا تجربه های نزدیک به مرگ نوعی از هذیان و توهم نیستند؟ توهم و هذیان از نشانگان بعضی از اختلالات روانی است. توهم، اختلال در درک (حواس) و هذیان، اختلال در فکر و باور است. در هر دو، فرد مبتلا ارتباطش با واقعیت قطع شده و تجربه های خود را کاملا واقعی می داند. در این موارد احتمال هذیان و توهم به صورت کلی منتفی نیست. بین توهم و هذیان با گزارش تجربه های نزدیک به مرگ شباهت هایی چون یقین به تجربه واقیعت، گزارش های دیداری و شنیداری، بویایی، چشایی و لمسی که دیگران قادر به درک آن نبوده اند و ... وجود دارد؛ اما در عین حال تفاوت های نیز مشاهده می گردد که تمایز بسیار روشنی بین این پدیده و هذیان و توهم ایجاد می کند: اول اینکه این پدیده در اکثر مواقع در شرایط بحرانی حیات جسمی حتی در بعضی موارد (در توقف کامل فعالیت های مغزی) اتفاق می افتد، بر خلاف هذیان و توهم که در شرایط سلامت فیزیولوژیک هم ممکن است رخ دهد؛ و همچنین پژوهش های انجام شده بر روی تجربه گران نشان داده که بسیاری از این افراد از سلامت روان کافی برخوردار هستند. سوم اینکه توهم و هذیان معمولا در دایره تجارب فرد اتفاق می افتد ولی تجربه نزدیک به مرگ در مواردی در نابینایان مادرزادی گزارش شده است که بعد از تجربه، گزارش هایی از محیط داده اند که کاملا مطابق با واقعیت بوده است و حتی گزارش افراد از مکان ها یا افرادی که قبلا هیچ تجربه شناختی نسبت بدان ها نمی توانسته اند، داشته باشد. تفاوت اساسی تجربه نزدیک به مرگ و هذیان و توهم این است که در این گزارش ها عناصری از واقعیت گزارش می شود که مورد تائید دیگران قرار می گیرد ولی هذیان و توهم به هیچ وجه پایه واقعیت ندارد و جز خود فرد هیچ کس دیگری نمی تواند وجود آن را تائید کند. سه: آیا احتمال القاء از دیگران (چون متخصص) یا مبالغه و دروغ یا خلط خیال و گزارش نادرست وجود ندارد؟ در پدیده هایی که بر اساس گزارش دهی مورد مطالعه واقع می شوند، احتمال چنین خطاها و انحراف هایی وجود دارد؛ لذا چون تمام پژوهش های تجربی که بر اساس گزارش دهی انجام می شوند، اولا تخصص گزارش گیرنده در نوع پرسش و ثبت گزارش، ثانیا بررسی شواهد تائید تجربه و راستی آزمایی، و ثالثا استفاده از قواعد آماری می تواند احتمال خطاها، اختلال و تحریف در گزارش ها را کاهش دهد. در اینگونه موارد نباید به گزارش یک مورد اکتفا کرد و تجربه گران متعددی را باید بررسی نمود. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی
هدایت شده از رضا یوسف زاده
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۲ قسمت دوم: دین یا خرافات در قسمت قبل امکان بررسی علمی تجربه های نزدیک به مرگ بررسی گردید، در این قسمت امکان بررسی این پدیده در دایره دینی مطرح می شود. چهار: آیا از نظر دین اسلام می توان به بررسی این تجربه ها پرداخت؟ بعضی معتقدند توجه به تجربه نزدیک به مرگ و بررسی و انتشار آن یک انحراف و خطاست و از منظر دین نباید به این تجربه ها اعتناء کرد چرا که می تواند زمینه گسترش خرافات را فراهم کند. دین اسلام به طور کلی تجربه و علم تجربی را نه تنها رد نمی کند بلکه آن را یکی از منابع درک می داند و این را هم در منابع دینی و هم در سیره مومنین و عالمان دینی می توان یافت. فراماده (غیب) از موضوعات اساسی دین است، فلذا توجه به تجربه های فرامادی از نظر دین بسیار حائز اهمیت است. نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود و با صرف احتمال خطر، کل آن را کنار گذاشت. تجربه نزدیک به مرگ در کنار تجربه های فرامادی دیگر، چون رویا و مکاشفه قرار می گیرد. ما در مورد رویا و مکاشفه نه تنها نهی بررسی و نقل آن را نمی بینیم بلکه توجه به آن را در منابع دینی مشاهده می کنیم به طور مثال: توجه به خواب حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و حضرت محمد ص در قرآن، توجه حضرت یوسف ع به خواب دو زندانی و توجه به خواب فرعون که در قرآن ذکر شده است، روایت هایی در مورد رویای صادقه، تقسیم انواع رویاها، نقل رویای ائمه ع، نقل رویای بعضی از اصحاب رسول و ائمه ع، روایت های مربوط به تعبیر خواب، تجربه مکاشفات اصحاب به اذن و اراده ائمه ع و ... علاوه بر این گزارش رویاها و مکاشفه های متعدد علمای ربانی و گزارش رویاهای مطابق با واقعیت عموم مردم و ... در واقع به جای نهی از بررسی تجربه های فرامادی به خاطر آفات و خطرات آن باید ملاک هایی را عرضه کرد تا از انحرافات جلوگیری کرد. صرف احتمال انحراف و سوء استفاده دلیل بر رد نمی شود؛ چون حتی سوء استفاده از منابع اصیلی چون قرآن و روایات هم ممکن که هیچ، واقع شده است. پنج: آیا بها دادن به این تجارب مخالف عقلانیت دینی نیست؟ تجربه های فرامادی یک واقعیت با فراوانی بسیار زیاد در تاریخ بشریت است، توجه به این تجربه های فرامادی (مکاشفه، رویا، تجربه نزدیک به مرگ) در چارچوب اصول عقلی و دینی نه تنها منافاتی با عقلانیت ندارد بلکه عین عقلانیت است. در حقیقت عدم توجه به این تجربه هایی که به شکل متواتر اتفاق افتاده و گزارش شده است خلاف عقلانیت است. البته کنار گذاشتن اصول وحیانی، عقلانی و علمی و اکتفاء به این تجارب نیز کاملا غیر عقلائی است. در عین حال باید توجه داشت تشریع به استناد این تجربه ها خلاف عقلانیت است، البته توجه بدان ها در کنار دیگر ادله و امارات به عنوان موید می تواند مفید فایده باشد. شش: آیا نقل این گزارشات زمینه سازی سوء استفاده ناقلان نیست؟ یا پذیرش آن مساوی با پذیرش تناسخ نیست؟ صرف احتمال وجود آفات و انحرافات و سوء استفاده ها دلیل بر نهی توجه بدان نمی شود، چراکه در کنار آفات، فواید کثیره هم بدان مترتب است. در واقع بررسی دقیق و کشف ملاک ها و بیان چارچوب های دینی و عقلی و علمی می تواند آفات را کنترل و زمینه بهره وری از فواید آن را فراهم نماید. مثلا تبیین اینکه تجربه های فرامادی مخصوص انسان های متعالی و متقی نیست و احتمال رخداد آن در هرگونه انسانی وجود دارد؛ برای مثال رویای صادقه را هم حضرت یوسف ع می تواند ببیند و هم آن دو زندانی در حال کفر و هم حتی فرعون؛ پس داشتن تجربه فرامادی دلیلی بر متقی بودن یا پاک بودن تجربه گر نیست. اما اینکه مطرح شده است پذیرش این پدیده در واقع پذیرش تناسخ است در واقع ادعای غیر علمی است و نشان از عدم آشنایی در مورد تناسخ است. باید توجه داشت که تجربه نزدیک به مرگ در افرادی اتفاق افتاده است که از نظر دینی اجل حتمی آنها فرا نرسیده است، چراکه تخلف از اجل حتمی ممکن نیست و اینکه فرد به صورت کامل به عالم دیگر منتقل نشده و هنوز در ارتباط با این دنیا هست. نکته دیگر اینکه هر از مرگ بازگشتنی برابر با تناسخ نیست چراکه ما نمونه قرآنی آن در جریان حضرت عزیر ع و مردگانی که حضرت عیسی ع احیاء نمود را داریم. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی
هدایت شده از رضا یوسف زاده
بسم الله الرحمن الرحیم زندگی پس از زندگی از توهم تا واقعیت ۳ قسمت پایانی: توجه یا بی اعتنائی در قسمت های قبلی سوالاتی در مورد امکان بررسی علمی و دینی این پدیده را بررسی نمودیم. در پایان این یادداشت ملاحظاتی را در مورد تجربه نزدیک به مرگ خدمتتان تقدیم می کنم: نکته اول: توجه به این گزارش ها و بررسی دقیق آنها می تواند کارکردها و فواید علمی چون: ارتقاء شناخت بشر از انسان و توانمندی های آن و ... داشته باشد؛ و همچنین می تواند کارکردها و فواید دینی چون: تقویت ایمان به غیب، توجه به عالم دیگر، توجه و دغدغه نسبت به بُعد روحانی، ایجاد زمینه های تقوا و خودمراقبتی در تجربه گر و دیگران، تقویت اعتماد و باور به اخبار الهی و علوم وحیانی و... داشته باشد. البته لازم است ملاک های تشخیص تجربه های حقیقی از متشابهاتش را استخراج و ارائه کرد، همان کاری که در روایات در مورد رویا و در عرفان در مورد مکاشفات انجام شده است (البته هنوز جای کار دارد). در واقع وظیفه حوزه علمیه و دین پژوهان این است که علاوه بر بررسی اصل تجربه ها و ارائه میزان ها، به تحلیل محتواهای این گزارش ها بپردازند تا از فهم غلط و سوء استفاده ها جلوگیری به عمل آید. نکته دوم: تجربه نزدیک به مرگ، تجربه مرگ قطعی نیست، در واقع آنچه که تجربه گران گزارش می کنند قبل از ورود به عالم قبر و انقطاع کامل از عالم ماده است. نکته سوم: تجربه های گزارش شده، تجربه هایی ناقص و شخصی از عالمی است که متفاوت از دنیا و بسیار گسترده تر از دنیاست. مثل اینکه فقط با نگاه از یک پنجره بخواهی کره زمین را توصیف کنی و بفهمی چگونه جایی است. لذاست که تفاوت در نوع تجربه ها دیده می شود. پس نمی توان به درک کلی و دقیق از آن عالم و از آن شرایط با تجربه نزدیک به مرگ رسید. البته جمع آوری گزارش ها و به دست آوردن نکات مشترک و همچنین با استفاده از تحلیل ها بر اساس منابع دینی می توان قطعات پازل بیشتری را به دست آورد. نکته چهارم: داشتن تجربه فرامادی دلیل بر طهارت و پاکی و روحانی بودن تجربه گران نیست. در تجربه های فرامادی چون مکاشفه و رویای صادقه نیز همین قاعده وجود دارد. تجربه فرامادی و به یاد آوردن آن مخصوص افراد خاص یا ادیان یا فرهنگ خاص نیست. ما در آیات قرآنی می بینیم که هم پیامبران و هم انسان های عادی و هم کافران و ستمگرانی چون فرعون تجربه رویای صادقه داشته اند. از آنجا که همه انسان ها دارای حقیقت فرامادی هستند پس لزوما این تجربه یک امتیاز نیست. حتی نوع تجربه، تجربه لذت بخش و یا وحشتناک، دلیل بر زیست صحیح و الگو بودن یا بد بودن فرد نیست. گاهی ممکن است فردی تجربه عذاب داشته باشد و این به خاطر لطف خداوند و تنبّه فرد بوده باشد، از طرف دیگر تجربه لذت و نعمت هم بدین معنا نیست که تمام زندگی گذشته فرد صحیح بوده و یا ادامه تجربه هایش اگر ادامه پیدا می کرد قطعا به همین منوال ادامه می داشت و یا اگر دوباره مرگ را تجربه کرد، همان نعمات را تجربه خواهد کرد. چه تجربه عذاب و چه تجربه نعمت هر دو فقط تنبه و تذکری است برای فرد تجربه گر و کسانی که در معرض گزارش آن قرار می گیرند. نکته پنجم: در برخورد با تجربه گران و نقد علمی این واقعه باید مراقب بود که نسبت به تجربه گران بداخلاقی اتفاق نیفتد و از حد انصاف خارج نشد. نفی کلی و مطلق این تجربه، برچسب بیماری زدن، اطلاق هذیان و توهم، تهمت شهرت طلبی و توجه طلبی، تهمت دروغ گویی و ... می تواند نوعی بد اخلاقی و آزار نسبت به این انسان ها بوده باشد. در پایان از دست اندرکاران این برنامه وزین علی الخصوص جناب آقای عباس موزون قدردانی به عمل می آورم و از خداوند متعال برای ایشان توفیقات روزافزون خواستارم. 🖊 رضا یوسف زاده 🌐 @rezyoos | سواد زندگی