هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
😍 وعده ما 👇
سه شنبه
۲۲ اسفندماه
ساعت ۲۰:۳۰
فصل سوم رمان
#یکی_مثل_همه۳
✍ #حدادپور_جهرمی
قدمتون بر چشم👇
@Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
[و خدایی که در همین نزدیکی است...
بهترین سلامها به کسی که تلخ نیست اما... نامهربان نیست اما... بیرحم نیست اما... بیتوجه نیست اما... حتی بعید است که خودخواه باشد اما... بعید است که نداند دل چیست اما... بعید است که نداند احساس دختری با دو سه تا کلمه خراش برمیدارد اما... حتی بعید است که انتظارِ یک دختر برای دوباره دیدنش و لیچار بارکردنش را نداند اما...
گلایه ها باشد برای بعد... باشد برای بَعدنی که من باشم و حضرتش. کلماتم باشد و گوش و هوشش. و باشم آنگونه که باید باشم در حضورش...
و اما بعد...
شاهنشاها... به پیوست، دو فقره چک تقدیم به آستانتان. فقره درشتتر به ارزش یکصد میلیون تومان برای تجهیز اتاقِ بچهها و راهاندازی بازی مسابقهای که در خاطر مبارکتان دارید. و دومی به ارزش بیست میلیون تومانِ ناقابل، پیشکِشِ محضرتان برای آب و دونِ روزهایی که روزهاید و شبهایی که از دستپختِ این عِلّیه محرومید. به درگاه احدیت راضی نیستم که در به جز خورد و خوراکتان هزینه شود. هرچقدر گرانتر و لذیذتر، خوشحالترم و گوارای وجودت. پولِ فروشِ پیجِ هفتصدهزارنفریِ یک #صورتی و به قول شما حجاب استایل، با دلِ پاک و رضایت کامل، تقدیم با احترام فراوان.
ساده ام،عاشقم ، پراز دردم
مثل یک گردباد ، میگردم
باقی حرفها بماند بعد
مادرم گفته زود برگردم! ] ]
ادامه این نامه
و شرح عاشقانههای داود و الهام
✍ به قلم #حدادپور_جهرمی
را در این کانال بخوانید 👇😍
@Mohamadrezahadadpour
رمان #یکی_مثل_همه۳
#لطفا_نشر_حداکثری
💠 آیا میدانستید شهید #یحیی_السنوار، رمان نویس و مولف و مترجم چندین کتاب بودهاند؟!
زندانیان سیاسی معروفی در سراسر جهان در زمان اسارت خود در پشت میله ها بیکار ننشسته و به نوشتن رمان و یا خاطرات خود دست زده اند که در میان آنان میتوان به کتاب «گفتگوهایی با خودم» که نلسون ماندلا در سالهای زندان آن را نوشت و یا بخشی از کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود نوشته است و یا حتی کتاب «استنطاق» داستایفسکی نمونه دیگری است از زمانی که این نویسنده شهیر روس در سال ۱۸۶۰ در زندان تزار بوده است اشاره کرد.
یکی از آثاری که در دوران اسارت در زندان های رژیم جعلی صهیونیستی به رشته تحریر درآمده و این روزها مورد توجه قرار گرفته است رمان «خار و میخک» نوشته یحیی سنوار رهبر سیاسی جنبش حماس است که از زمان ۲۲ سال اسارت بین سال های از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱ و با یادگیری زبان عبری این رمان را نوشته است.
سنوار علاوه بر نوشتن این رمان، ۵ کتاب از زبانهای عبری و انگلیسی را ترجمه کرده است و یکی از پرکارترین زندانیان سیاسی جهان در این زمینه محسوب میشود.
نویسنده در مقدمه کتاب خود مینویسد: «عنصر تخیلی در این اثر صرفاً تبدیل آن به یک رمان است… همه چیز. دیگری به همان اندازه واقعی است که من آن را زیسته یا شنیدهام و راویانش آن را در سرزمین عزیزمان فلسطین زندگی کرده و شنیدهاند.»
سنوار در این کتاب، به سادگی و فقر زندگی فلسطینیها به طور مفصل میپردازد و همچنین به بیمیلیِ ساکنان کرانه باختری درباره شرکت در مقاومت علیه اسرائیل هم اشاره کرده و از آنها گله میکند.
«خار و میخک» اخلاق مردی را نشان میدهد که نقشی محوری در شکلدهی گفتمان بازی کرده است. این رمان در طول سالهای حبس آشکار میشود و روان مردی که توسط دیوارها محصور شده بود را میکاود. خوانندگان نقش السنوار در رهبری فلسطین را در راهروهای ذهن او دنبال میکنند، احتمالاً جایی که بذر عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ کاشته شده است. این روایت گواه بر روحیه مردمی است که در سایه درگیریها زندگی میکنند و فداکاریهای شخصی را که در السنوار و همرزمانش وجود دارد، برجسته میسازد.
این رمان نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این رمان به عنوان یک فراخوان برای درک واقعیت فلسطین عمل میکند، روایتی که توسط کسی نوشته شده است که از سکوت خودداری کرده و مستقیماً با قلب جامعه جهانی صحبت میکند. کتاب السنوار روایتی از مقاومت، هویت عمیق فرهنگی و جستوجوی تسلیمناپذیر برای آزادی و عدالت است که در صدای اصیل شخصیتهایش منعکس میشود.
این رمان در ۳۰ فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش میگذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود و خانواده خود میدانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبود.
در سرتاسر رمان، زندگی اهالی غزه با سادگی و فروتنی مشخص میشود؛ چه در لباس، چه در غذا و چه در عشق. «خار و میخک» همچنین پافشاری فلسطینیها برای اخذ مدارک دانشگاهی را حتی در سختترین شرایط زندگی نشان میدهد.
راوی به پرسشی مبرم پیرامون بیمیلی ساکنان کرانه باختری به شرکت در اقدامات مقاومتی تا زمان وقوع اولین انتفاضه در سال ۱۹۸۷ پاسخ میدهد. توضیح ارائه شده این است که اگر ارتشهای سه کشور عربی نتوانند اسرائیل را شکست دهند، چگونه آنها میتوانند؟ از این رو، ساکنان کرانه باختری سیاست «زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند» را میپذیرند.
این رمان همچنین بر روی سایت آمازون در دسترس مردم جهان قرار داشت که با فشار سیاسی و لابی رژیم صهیونیستی از روی سایت حذف شد.
✍ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
سالگرد #شهید_جمهور
روح شهید رئیسی شاد و با علیبنموسی الرضا علیه آلاف تحیه و الثنا محشور باد.
مدل کار ایشان، یک مدل خوب و قابل تامل بود که بنظرم برای همه ما میتونه درس باشه و قطعا حضرت آقا همین ها را هم لحاظ کردند که اینگونه خاص از آن شهید والامقام تعریف و تمجید میکنند.
من نمونههایی را که میشه گفت و دردسر بیانش کمتر هست را یادآوری میکنم؛
یادمون نباید بره که شهید رئیسی👇
۱. حتی برای بعضی رقیبانش از جمله اسحاق جهانگیری که رد صلاحیت شدند، به شورای نگهبان رفت و از آنها دفاع کرد و خواست که اجازه تایید صلاحیت بدهند که با او به صحنه رقابت برگردند!
۲. آبروی افراد حتی همانها که در صفحات انقلابیون به اندازه کَلَم هم ارزش ندارد و صبح تا شب و به ادنی دلیلی آنها را نبش قبر میکنند، محترم میدانست و چیزهایی که از آنها در پروندههای سابق و لاحقشان میدانست و حتی اگر میگفت نتیجه انتخابات را زیر و رو میکرد، اصلا مطرح نکرد و به اخلاق تا قران آخر پایبند بود!
۳. به جوانهایی که سالهای قبلش، در بیت و در حضور رهبر فرزانه انقلاب، طرحهای آنچنانی و ادعاهای اینچنینی و فریادهای مافوق انقلابی سر میدادند میدان عمل داد و حتی دو سه نفرشان را تا وزارت و معاون وزارت پیش بُرد تا خود آنها متوجه پوچ و واهی بودن طرحهای به قول خودشان نخبگانیشان بشوند و آهسته و بیسر و صدا کنار بشکند و بدانند که عرصه اجرا و کلان اجتماع، جای تیر و ترقههای کوچه های خلوت نیست و خیلی چیزهای دیگر علاوه بر صدای بلند و نطقهای آتشین نیاز دارد.
۴. به قول خودشان، روزی نبود که به دفترشان از سوی عدهای نامه علیه آقای ضرغامی نمیرفت و خواستار عزل ایشان از مقام وزارت بودند. اما ایشان با یک لبخند و جمله*خیر است انشاءالله* سر و تهش را به هم میآورد و اجازه نمیداد در مسیری که در ذهنش ترسیم کرده بود خللی وارد شود و این دست نامه و شبنامه و عریضهها به نتیجه مطلوب عدهای برسد.
۵. نمیدانم چرا و علتش را هیچوقت نفهمیدم اما ترجیح داد از تیم اقتصادی دولت روحانی، هم در ساختار اقتصادی و هم در اتاق بازرگانی استفاده کند! البته از قول ایشان نقل کردند که بنده خدا خیلی گشته بود و به خیلی از خودیها پیشنهاد داده بود اما آنها رویش را زمین انداختند و یکی دو نفر هم پیشنهاداتی را مطرح کرده بودند که از نظر آن شهید والا مقام ظرفیت اجرایی نداشت.
۶. بسیار پرتلاش و دونده و جهادی بودند اما من به عنوان یک شهروند و کسی که از بیرون نگاه میکرد، احساس میکردم بقیه و بدنه، پابهپای ایشان نمیدوید و یا اصلا شاید همه چیز، دویدن و صرفا دلسوزی و خاکی شدن عمامه و قرمز شدن چشمها بر اثر خستگی زیاد و این چیزها نیست. بلکه بدنه و اهرمهای اجرایی اگر از خود فرد مهمتر نباشند، اهمیت آنها کمتر هم نیست.
۷. من هنوز علت حضور ایشان در همه جا را درک نکردم. واقعا عرض میکنم. معتقدم جفا شد در حق ایشان. شاید واقعا لزومی نداشت که حتی ایشان از سادهترین پروژهها در مرز و شرایط سخت آب و هوایی شخصا بازدید کنند. بنده حضور میدانی و لزوم توجه به کف و بدنه اجزا را کاملا میفهمم اما فکر نمیکنم چنین وجود باارزش و درخشان، لازم بود که اینقدر وقت و وجود و سلامتی و حتی زندگیشان را وقف بازدید از جزئیات خیلی دور میکردند.
۸. هماهنگی عجیب و غیرقابل وصفی که بین نهادهای امنیتی در زمان ایشان رخ داد را اصلا نمیشود انکار کرد. اتفاقات معرکهای که کاش میشد بازگو کرد و کاش میشد بعضی عزل و نصبهای تاریخی را تشریح کرد، همگی در زمان ایشان رخ داد.
۹. ایشان رسانه نداشت. خیلی ناراحت کننده بود که تیم رسانه و روابط عمومی قوی در اطراف ایشان نبود و نتوانست قبل از شهادت و تشییع تاریخی ایشان، به تنویر افکار عمومی اقدام کند. تا جایی که حتی برخی نمایندگان فعلی مجلس که داد و ادعای انقلابی آنها گوش فلک را کر کرده، توئیت میزدند و مثلا اقدامات و تصمیمات شهید امیرعبداللهیان را در مسیر و مشابه ظریف توصیف میکردند و طعنه بار دولت رئیسی میکردند.
۱۰.و شاید از جذابترین اتفاقاتی که خیلی مورد اشاره نگرفت این بود که قبل از انتخابات خبرگان رهبری، اعضای خبرگان از ایشان درخواست کردند که با ایشان ملاقات و جلسه داشته باشند اما آن شهید حکیم و مخلص، اجابت نکرد. همان گونه که قبل از انتخابات ریاست جمهوری هم ایشان راضی به جلسه با آن بزرگان نشد و با ادبیات خاص خودشان، ضمن احترام به مقام اعزه، نپذیرفتند و جلسه برگزار نشد.
و خیلی نکات دیگر که ...
اما ...
ایشان در یک جا فرموده بود: *امان از تیر و طعنهها. امان از دلی که بخاطر انواع طعنه و کنایات، به درد میآید اما مأمور به سکوت است*
روحشان شاد
راهشان پررهرو باد🌷
✍ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour