دانشى که در متون روایى از آن تمجید و تقدیر شده است دانشى است که در جهت رضای الهی بوده ودر خدمت جامعه قرار گیرد و فرق نمى کند در چه عرصه و ساحتى باشد، دینى باشد یا غیردینى، انسانى باشد یا طبیعى و... امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هر کس که علم بیاموزد و به آن عمل کند و براى خدا آن را به دیگران تعلیم دهد، در ملکوت آسمان ها او را عظیم مى خوانند و مى گویند براى خدا آموخت براى خدا عمل کرد و براى خدا به دیگران تعلیم داد»، (الحیاة، ج ۲، ص ۳۳۶، ح ۳). ۹- اما اگر علم و دانش براى خدا نبود و رضاى حضرت حق در آن مقصود و منظور اصلى نباشد علمى است که حجاب اکبر خواهد بود و چنین علمى آدمى را به کمال نمى رساند ولو آن که علم دینى باشد.
. چه خوب است انسان این علم را موهبتی الهی بداند که در برابر آن تکلیف دارد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «فمتی ملکنا ما هو املک به منا کلفنا ...چون خدا چیزی به ما بخشید، وظایفی نیز به عهده ما گذاشته» (همان). مشکل ما این است که وقتی کسب علم کردیم حقی برای خود قائل هستیم، خیلی فرق است بین حق و تکلیف.حق یعنی استفاده و بهره و تکلیف یعنی وظیفه. عالم حق خود میداند که دیگران در برابرش تعظیم کنند، اینجاست که علم برایش چیزی جزحجاب نبوده، درصورتی که وی باید به این باور برسد که تعلیم و تعلم از وظایف او است.
. تقویت تواضع در وجود خود؛ معمولا انسان هر چه بر علمش افزوده می شود باید بر تواضعش اضافه شود همانند درختی که هرچه پربارتر باشد شاخه هایش به زمین نزدیکتر می شود. حضرت رسول اکرم به روایت امیرمؤمنان مى فرماید: «هر که علم را براى رضاى خدا طلب کند به هیچ بابى از آن دست نمى یابد مگر آن که به سبب آن در نفس خود داراى فروتنیى افزون تر مى شود و در میان مردم بیشتر به تواضع مى پردازد و ترس او از خدا افزایش پیدا مى کند و کوشش او در کار دین بیشتر مى شود. این کس همان است که از علم سودمى برد و باید آن را بیاموزد ».( الحیاه، ج۲، ص۳۳۰، حدیث اول)
باید با خود بیندیشیدیم چه بسیار چیزهایی که نمی دانیم و دانسته های ما در برابر ندانسته ها قطره ای هم محسوب نمی شود. اگر تمام عمر را هم تلاش و مجاهده جد ی داشته باشیم به چند علم محدود بیشتر دست پیدا نمی کنیم و باز علوم بسیاری هست که ما از آنها هیچ نمی دانیم. بنابراین برای اینکه علممان حجاب نشود همواره باید ندانسته ها نصب العین ماباشد.
. مطالعه سیره اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)؛ در زیارت جامعه کبیره می خوانیم«السلام علیکم...خزان العلم» آنها با وجود اینکه مخزن وگنجینه های علم الهی بودند و عالم به تمامی علوم بودند چگونه زندگی نمودند که نه تنها علمشان حجابی نشد بلکه آنها را به اعلی درجه قرب رساند. با وجود اینکه در اوج علم وتقوا بودند، کسی در باب تواضع به گرد پای آنان نمی رسد. در حالات مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده: « در روزهای گرم می آمد بیرون دارالاماره و در سایه می نشست، مبادا مراجعه کننده ای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند.» (مرتضی مطهری، بسیت گفتار، ص۲۸)
۵. توجه به عیوب خویش؛ اگر انسان در عیبهای خود دقیق شود کمتر به غرور علمی که مانعی بزرگ است مبتلا می شود.
۶.توسل قلبی به خدای رحمان و حضرات معصومین (علیهم السلام) قبل از مطالعه؛ حقیقتا اگر انسان در کسب علم ودانش از خدا غافل شود آن علم برای وی چیزی جز حجاب نبوده و خسارتی جدی به همراه خواهد داشت. (الهی لا تکلنی طرفة عین ابدا؛ پروردگارا ما را به اندازه چشم بر هم زدنی به خودمان وا مگذار.)
۷. هر آنچه از علوم دینی فرا می گیریم به آن عمل کنیم. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح والارکان؛ بی ارزش ترین دانش، دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است» (نهج البلاغه، حکمت۹۲) و در حکمت ۳۶۶ می خوانیم « العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل و العلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل عنه؛ علم و عمل پیوندی نزدیک دارند،کسی که دانست باید به آن عمل کند چرا که علم، عمل را فرا می خواند اگر پاسخش را داد، می ماند و گرنه کوچ می کند.»
اگر ما آنچه از معارف می خوانیم و می شنویم به آن عمل نکنیم به تدریج این خوانده ها و شنیده ها برایمان عادت شده و زمانی به خود می آییم که دیگر عمر رو به اتمام و و قت های طلایی ازدست رفته و دیگر قوای جسمی نیز به تحلیل رفته است و این علمی که ما را باید به قرب حق تعالی می رساند برایمان حجاب ومانعی شد که ثمره ا ی جز حسرت و خسارت ندارد .«آه من قلة الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد؛آه از توشه اندک ودرازی راه و دوری منزل و عظمت قیامت» (همان، حکمت )۷۷
. در فرهنگ دینى علم باید براى فهمیدن باشد نه براى جدال کردن، فخرفروشى و فریب دادن دیگران.
ویژگى هاى ذیل را مى توان نشان هایى از علم فاسد و حجاب اکبر دانست:
۱. براى دوستى دنیا و شیفته شدن آن، (الحیاة، ج ۲، ص ۳۴۳) رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مى فرماید: «هر کس براى دنیا و مقام پیدا کردن در چشم مردمان و مورد توجه قدرت ها شدن به جستجوى علم برآید به بابى از آن نمى رسد مگر آن که عظمت و کبریایى او در نزد خودش افزون مى شود و زبان و دست درازى او بر مردمان افزایش پیدا مى کند و بى توجهى او به خدا و دورى او از دین بیشتر مى شود»، (همان)
. ۲- ادعا و خودبزرگ بینى، (همان، ص ۳۴۴)
. ۳- کتمان علم، (همان)
. ۴ - گرفتن مزد و کار درست نکردن. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عیسى بن مریم به یاران خود گفت: واى بر شما علماى بد، مزد مى گیرید و کار نمى کنید، نزدیک است که صاحب کار از شما خواستار کارش شود و شما نزدیک آنید که از دنیا بیرون روید و وارد تاریکى گور شوید»، (الحیاة، ج ۲، ص ۳۴۵، بخش «ه»)
. ۵- ریاست طلبى، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اى اباذر هر کس علم را براى آن بخواهد که مردمان رو به سوى او کنند، بویى از بهشت به مشام او نخواهد رسید»، (همان، ص ۳۴۷، حدیث اول).
چطور می توان انگیزه صحیحی در یادگیری داشته باشیم؟
اگر بخواهیم در هر امری از جمله یادگیری علوم انگیزه صحیحی داشته باشیم باید در تقویت اخلاص کوشا باشیم. عمده پاسخ شما درباره این بخش سؤالتان، به این موضوع برمی گردد. در تعریف اخلاص از شیخ بهایی نقل شده:« اخلاص پاکیزه نمودن عمل است از اینکه از برای غیر خدا در آن نصیبی نباشد.» (حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، چهل حدیث، ص۳۲۸)
اولین مرحله، اخلاص در نیت است. در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است. یکی از مراحل مهم اخلاص بیرون راندن تمام رذایل نفسانی، حب دنیا، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است. آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، انگیزه اش در فراگیری علوم تنها رضای حق تعالی خواهد بود. درآن هنگام خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را پر خواهد نمود. در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان ؛قلب مؤمن نشیمن گاه خدای سبحان است.
یکی از مهمترین عواملی که در انگیزه علم آموزی، خلل ایجاد می کند، ریا است که ضد اخلاص می باشد. مشکل اصلی ریا کار این است که ارزش خداوند و قرب الهی را نمی داند، از آن رو حاضر شده است جایگاه داشتن نزد خداوند و عشق الهی را با جایگاه داشتن پیش مردم ضعیف و عادی که حقیقتا تا خدا نخواهد کاری از آنان ساخته نیست،
ریشه یابی ریا:
ریشه هاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت انحرافی و ناقص فرد از زندگی و هستی باز مى گردد. کسی که فکر می کند زندگی محدود به دنیا و منافع دنیوی است به ریا آلوده می گردد، پس در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ مى بایست ابتدا در ابعاد معرفتى کار شود. این نگرش باعث می شود که حب دنیا در دلش ریشه بدواند، بنابراین ریشه اصلی ریا در دوستى جاه و مقام، شهرت طلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد. رذیله ریا از خصال ناپسندی است که متأسفانه اهل علم بسیار گرفتار آن می شوند.
درمان ریشه ای ریا این است که انسان جهت زندگی خود را به طور کلی به سمت خدایی شدن و قرب الهی قرار دهد. در این صورت تمامی کارها و فعالیت ها و انگیزه های او الهی خواهد شد و از شر ریا و شیطان خلاص می شود. ریا برای کسی تحقق دارد که جهت زندگی او دنیا است و می خواهد با نمایش دروغین خدا گرایی به اهداف دنیوی خود برسد.
هیئت راه شهدا تا ظهور
ریشه یابی ریا: ریشه هاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت انحرافی و ناقص فرد از زندگی و
وقتی حجاب حجاب می اورد😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳