#موفقیت
✨وقتی هیجان های منفی
به سراغ شما می آیند،
این نکته را به یاد داشته باشید که :
💫گره کار به دست تفکر باز میشود
چون نوع احساس شما
بستگی به شیوه تفکر تان دارد...
🌸@rkhanjani
مولاجانم!
عطر شما در هوای جهان پیچیده است..
من عاشق زندگی ای هستم، که با عطر نفس مسیحاییتان رنگ و بو میگیرد..
دلبرا رخ بنما، تا من به قربانت شوم..
🌹سلام بر تو ای خسرو خوبان
@rkhanjani
4_5924692889870272061.mp3
4.93M
#سرود
🌸 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
🎉 ماه اومده
🎉 جان و دل از راه اومده
🎧با صدای #سید_مجید_بنی_فاطمه
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
@rkhanjani
┗━━━🌸━
😍 شب و روزهای پرفضیلت برای احیاء و روزه
💎 چهار شب پرفضیلت برای احیاء:
▫️شب اوّل ماه رجب
▫️شب نیمه ماه شعبان
▫️شب عید فطر
▫️شب عید قربان
💎 چهار روز پرفضیلت برای روزه:
🎉۱۷ربیع الاوّل(میلاد پیامبراکرم ص)✅
▫️۲۷ رجب (عید مبعث)
▫️۲۵ ذیالقعده ( روز دحوالارض)
▫️۱۸ ذیالحجّه (عید غدیر)
🌱🌱@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیستم 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از ز
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_یکم
💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد.
دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، #افطار امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود.
💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمیزند زیرا #خدا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود.
چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به #آب رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرینتر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه میزد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمیگشت.
💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانیام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و میترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم.
پس از یک روز روزهداری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از #دلتنگی برای حیدر ضعف میرفت.
💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با #رؤیای شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود.
گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل میکردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچکید.
💠 چند روز از شروع #عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت همصحبتیمان کاملاً از دست رفته بود.
عباس دلداریام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم.
💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی #خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند.
شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم میخواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟»
💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم!
انگار صدایم هم از #ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظهای سکوت، صدای ضربهای و نالهای که از درد فریاد کشید.
💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه #تهدید به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!»
احساس نمیکردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و بهجای نفس، خاکستر از گلویم بالا میآمد که به حالت خفگی افتادم.
💠 ناله حیدر همچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میکشید و کاری از دستم برنمیآمد که با هر نفس جانم به گلو میرسید و زبان #جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد :«پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!»
از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفسهای بریدهای که در گوشی میپیچید و عدنان میشنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم!»
💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر #اسیر منه و خونش حلال! میخوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود.
جانی که به گلویم رسیده بود، برنمیگشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمیآمد.
💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. #جراحت پیشانیام دوباره سر باز کرد و جریان گرم #خون را روی صورتم حس کردم.
از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او #جان بدهم.
💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال میکردند سرم اینجا شکسته و نمیدانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه #غم است که از جراحت جانم جاری شده است.
عصر، #عشق حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته #قاتل جانم شده بود.
💠 ضعف روزهداری، حجم خونی که از دست میدادم و #وحشت عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه #آمرلی دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت.
گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زنعمو هر سمتی میرفتند تا برای خونریزی زخم پیشانیام مرهمی پیدا کنند و من میدیدم درمانگاه #قیامت شده است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدتون مبارک 🎊
♥️➣ @rkhanjani
#پرسش_پاسخ
#علل_انحرافات_جنسی #تصاویر_مستهجن #موسیقی_و_غنا
❓چه عواملی باعث افزایش انحرافات جنسی در جامعه می شود؟
♻️قسمت آخر
🔞دیدن تصاویر مستهجن
🔰برخی از جامعهشناسان آلمانی ادعا میکنند که «عادت بیمارگونه دیدن عکس یا فیلمهای پورن (سکسی)» بر رفتارها و برخوردهای جنسی «معتادان پورن» تأثیر منفی دارد. تا جایی که این بیماران، از انجام رابطه جنسی عادی و عشقورزی لذتی نمیبرند. کاربرانی که داوطلبانه برای ترک اعتیاد خود به روانکاو مراجعه کردهاند، اعتراف میکنند که «دیدن پورن، به بخش جداییناپذیر ارضای جنسی آنان تبدیل شده است» و آنان نمیتوانند بر «وسوسه و نیاز» دیدن این تصاویر غلبه کنند.
😈کسانی که فیلم های غیر اخلاقی نگاه می کنن در برخورد با افراد دیگه در اجتماع نگاه جنسی دارن و شیطان همیشه برای گمراه کردن اونها امید داره چون اونها برای گمراهی و انحراف از مسیر الهی آمادگی لازم رو دارن.
💏دیدن فیلم های مستهجن باعث میشه افراد مجرد در آینده همسرشون رو با افرادی که در این فیلم ها نقش بازی می کنن مقایسه کنن و ضعف ها و کمبودهای احتمالی همسرش در ذهنش برجسته می شن و نسبت به همسرش دلسرد می شه
🎶موسیقی و غنا
📕شهید مطهری از کتاب "مروج الذهب"نقل می کند که در زمان عبدالملک یا یکی دیگر از خلفای بنی اميه كه *لهو و موسيقی* رايج شده بود، به خليفه خبر دادند كه فلان كس خواننده است و كنيز زيبايی دارد كه او نیز خواننده است و تمام جوانهای مدينه را فاسد كرده و اگر به كار او نرسيد، اين زن تمام مدينه را فاسد می كند. خليفه دستور داد كه غل به گردن آن
مرد انداختند و آنها را به شام بردند. وقتی در حضور خليفه نشستند، آن مرد گفت: معلوم نيست كه آنچه او میخواند، غنا باشد و از خليفه خواست كه خود امتحان كند. خليفه دستور داد كه كنيز بخواند. او شروع به خواندن كرد. كمی كه خواند، ديد سر خليفه تكان میخورد. كم كم كار به جايی رسيد كه خليفه چهار دست و پا راه میرفت و میگفت:بيا جانم به اين مركوب خودت سوارشو.۱
〽️پروفسور "ولف آدلر" می گوید:
*موسیقی*علاوه بر اینکه سلسله اعصاب ما را بر اثر جلب دقت، خارج از حد طبیعی آن خسته می کند، عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی ادغام می شود، تولید تعرقی خارج از حد طبیعی در پوست مینماید که بسیار زیان مند است و ممکن است منشأ امراض دیگر بشود. بهترین و دلکش ترین نوارهای موسیقی، شومترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می گذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب خیلی زیاد می شود.۲
📚۱.مطهری،تعلیم و تربیت در اسلام
۲.سهراب پور،جوانان در طوفان غرایز
🖇سایت پرسمان
#تولیدی
🌸 @rkhanjani
بسم الله..
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
سوره انبیا-آیه۱۰۷
و خداوند اصرار داشت ،
عالَمی عاقبت بخیر شود
که تو را آفرید.
#رسولالله
———🌻⃟————
@rkhanjani
💝😊
———🌻⃟————
@rkhanjani
این همه دوست داشتن😍😍😍
مگه نه اینکه دوست داشتن تعهد میاره
مگه نه اینکه پیامبر اعجازش آیاتِ قرآنه
متعهد بشیم به پیامبر ،
_سوال کرد از کجا شروع کنم؟
_فرمود از تلاوتِ روزانه ی قرآن کریم💙💚💛🧡💜❤🌸🍃
———🌻⃟————
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# استوری
میلاد پیامبر اکرم(ص)
میلاد امام جعفر صادق(ع)
بر همگان مبارکباد🌺
@rkhanjani