eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
663 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درک قدر كسى كه می‏‌خواهد قدر را درك كند بايد خودش را تقدير و اندازه‌گيرى كند. بهار رویش، ص۶۸ @rkhanjani
✅ شب قدر ▫️ شب قدر برای این است که ما فرصتی برای جمع‌بندی از خود و کارهای خود داشته باشیم. ▫️ محاسبه و حسابرسی داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟! ▫️ بگذار «یا لَیتَنی کُنْتُ تُرابا» را همین امروز بگوییم، نه روزی که دیگر حاصلی نداریم. ▫️ یک دانه گندم را وقتی به دل خاک می‌دهند، هفتاد برابر برمی‌گرداند. ▫️ پس حاصل من کو؟! ▫️ شکوفه‌های من کو؟! ▫️ جز کینه‌های متراکم، جز نفرت‌ها، جز حسادت‌ها و جز توقع‌ها چیزی در دل من سبز نشده است. 📚 اخبات، صفحه۹۵ 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناامیدنباش‼️خیلی‌آسونه، میگـی‌نــــه⁉️نماهنگ‌ رو دریاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 👤 رهبر انقلاب 📖 در برای ظهور و سلامتی امام زمان دعا کنید، ایشون هم ما رو دعا خواهند کرد... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{🖤🍂} • • از کودکی به ما گفته‌اند؛ در این شب‌ها سرنوشت یک ساله‌مان را می‌نویسید! اشتباه نیست اگر بگویم تمام خواسته‌ام همین است؛ یک سال که هیچ..! یک لحظه هم دستم را از دامان عشق حسین‌ کوتاه مکن! والله که روزگار بی‌حسین برایم از مرگ، سخت‌تر است!💔 @rkhanjani
شب قدر شب خداشناسی و خدا جویی و خدا طلبی است، شب رسیدن به خداست و باید در این شب انسان بیشتر از هر چیزی خود خدا را از او طلب کند و نخستین دعا و خواسته او در این شب، خود خدا باشد که این برترین ثمره شب قدر است. در این شب درهای برکات و رحمت الهی گشوده است و دعاهای مومنان به اجابت می رسد و هر آنچه که از امور اخروی و دنیوی بخواهند در تقدیرشان نوشته می شود، اما بهترین تقدیری که در این شب می تواند برای انسان رقم بخورد توفیق در بندگی و عبودیت و رسیدن به خدا و لقای اوست که از طریق اتصال به ولایت امام معصوم ع و بهره مندی از هدایت های باطنی ایشان امکان پذیر است. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: انَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِيلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ، اگر خدا می ‏خواست خود را به بندگان می شناساند، و لكن ما را ابواب و راه‏هايى قرار داده است كه تنها از جهت آن به سوى خداوند رفته می شود. خداوند پیامبر صلی الله علیه و اله و خاندان طاهرینش را سبیل و صراط و باب خود قرار داده است تا انسان های عاشق و تائب را به سر منزل مقصود برسانند. تمام تلاش معصومین علیهم السلام بر این است که بندگان را به خدا نزدیک تر کنند و هدف نهایی خلقت( ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) را محقق سازند. خوشا به حال عاشقانی که قبل از هر چیزی سودای وصال و لقای الهی دارند و با تمسک و توسل خاشعانه و خالصانه به ولی الهی از لطف و عنایت و رضایت ایشان برخوردار می شوند و بدین ترتیب خشنودی و رضایت باری تعالی را جلب می کنند. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت شانزدهم 🌺 لیلا موقع رفتن باز ازم خواست داداشش رو حلال کنم. با این حرفش خجالت زده شدم، سید کاری نکرده بود که من ببخشمش! فقط واقعیت رو برام روشن کرد مقصر خودم بودم که رویاپردازی کردم. 🍀_از وقتی این سفرش به مشکل خورده خیلی نا امید و سرخورده شده. چند روزیه ازش خبری نداریم قم هم برنگشته همه نگرانشیم... 🌹دلبسته کسی شده بودم که خاص و عجیب بود نمی تونستم درکش کنم چطوری می تونست از عزیزانش دل بکنه و راهی سفری بشه که معلوم نبود بازگشتی داره یا نه. الانم خدا می دونست کجا رفته فقط تنها دعام این بود صحیح و سلامت باشه تصور اینکه براش اتفاقی افتاده باشه دیوونه ام می کرد... 🌻روسریمو با سنجاق خوشگل لبنانی بستم گل سنجاق از دور خودنمایی می کرد چادرمو سرم کردم تو آینه به خودم لبخندی زدم و از اتاق بیرون اومدم. بابام با لب تابش سرگرم بود مامانم هم طبق معمول با تلفن حرف میزد انگار نه انگار قرار بود بریم خونه عمو بهرام. 🍃تک سرفه ای کردم نگاهشون سمتم چرخید. از بی تفاوتیشون لجم گرفت گفتم:_ اینطوری نمی تونید نظرمو عوض کنید فقط دلم رو می شکنید. حالا که من زود آماده شدم شما بی خیال نشستید؟!. 🌾مامان تلفن رو قطع کرد و با لحن سردی گفت: _غروبی رفتیم سر زدیم، یه بهونه ای هم برای امشب اوردم!. جلوتر رفتم اصلا نگام نمی کرد. _بهونتون منم؟! مگه کار خلافی کردم. ❄_شاهکارت که یکی دو تا نیست. اولش چادری میشی بعد میگی می خوام برم راهیان نور! لابد فردا هم می خوای خانم جلسه بشی. تا وقتی که ظاهرت این شکلی باشه من باهات جایی نمیام!... 🍂به بابام نگاهی انداختم چقدر سرد و بی تفاوت شده بودند انگار که تو این خونه غریبه ام دیگه مثل قبل نازم خریدار نداشت تحمل این فضا برام سخت بود. 🌿بی هدف تو خیابون قدم میزدم بعدِ سید حالا نوبت خانوادم بود که طردم کنند. بیشتر دوستام رو هم بخاطر این پوشش از دست دادم. تنها دلخوشیم به همین سفر بود شاید با کمک شهدا زندگیم به روال عادی برمی گشت ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 السلام علیک یا صاحب الزمان🌸 @rkhanjani
✅تو خیال كرده ای علی علیه السلام شكست خورد؟! ✍شهید مطهری:معروف است كه در زمان قاجاریه مرد نسبتاً فاضلی كه بسیار خوش نویس بوده. ظاهراً از شیراز برای زیارت به مشهد رفته بود. در بازگشت، پولش تمام می شود یا دزد می زند، و در تهران در حالی كه غریب بوده بی پول می ماند. فكر می كند كه از هنرش كه خطاطی است استفاده كند و ضمناً زیاد هم معطل نشود. بر می دارد همین عهدنامه ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالك اشتر را با یك خط بسیار زیبا می نویسد. خطكشی می كند، جدول بندی می كند، این عهدنامه را در یك دفتری می نویسد و آن را به صدر اعظم وقت اهدا می كند. یك روز می رود نزد صدر اعظم در حالی كه ارباب رجوع هم زیاد بوده اند. نوشته را به او می دهد و می گوید هدیه ی ناقابلی است. پس از مدتی بلند می شود كه برود. صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. با خود می گوید لابد می خواهد مرحمتی بدهد، می خواهد خلوت بشود. چند نفری از ارباب رجوع می مانند. باز می بیند خیلی طول كشید، بلند می شود كه برود. دوباره صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. تا اینكه همه ی مردم می روند، فقط پیشخدمتها می مانند. صدر اعظم می گوید فرمایشی دارید؟ این شخص می گوید: نه، من عرضی نداشتم، همین را تقدیم كرده بودم. پیشخدمت‌ها را هم می گوید همه تان بروید بیرون، كسی حق ندارد بیاید داخل اتاق. این بیچاره وحشتش می گیرد كه این دیگر چگونه است؟ ! صدر اعظم می گوید: بیا جلو! می رود جلو. آهسته در گوشش می گوید: چرا این را نوشتی و برای من آوردی؟ می گوید: شما صدر اعظم یك مملكت هستید، این هم دستورالعمل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است برای كسانی مثل شما. فرمان اوست راجع به اینكه با مردم چطور باید رفتار كرد. من فكر می كنم شما هم شیعه ی امیرالمؤمنین هستید و چنین چیزی را دوست دارید. فكر كردم برایتان هدیه ای بیاورم، هیچ چیز مناسبتر از این پیدا نكردم. گفت: بیا جلو. رفت جلو. گفت: یك كلمه من می خواهم به تو بگویم و آن این است كه خود علی كه اینها را نوشت و به اینها بیش از هركس دیگر پایبند بود و عمل می كرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری كرد كه حالا من بیایم به اینها عمل كنم؟ خود علی از همین راهی كه دستور داد عمل كرد و دیدیم كه تمام مُلكش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش به این دستورالعمل عمل كرد و شكست خورد، پس این چیست كه برای من نوشته ای؟ ! گفت: اجازه می دهید جواب بدهم؟ بله. گفت: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت كه رفت چرا پیشخدمتها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یكی از آنها می فهمید كه من چنین جسارتی به علی می كنم پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است. چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی كوچكترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟ علی علیه السلام هم بشری بود مثل من و تو. این احترام را از كجا پیدا كرد كه تو اگر به همین نوكرها و پیشخدمتها بگویی آدمهای بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند ولی اسم علی را جرأت نمی كنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است كه علی علیه السلام را اینها به همین صفات شناخته اند كه علی مجسمه ی راستی و درستی، مجسمه ی وفای به عهد و تجسم همین دستورالعملی است كه خودش داده است؟ علی علیه السلام به موجب اینكه به همین سیاست عمل كرد، هم خودش را در دنیا بیمه كرد و هم اینها را. اگر در دنیا فردی پیدا می شود كه به این اصول انسانیت عمل می كند به موجب همین است كه علی علیه السلام اینها را نوشت و خودش عمل كرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی كرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال كرده ای كه این اجتماع را با همان سیاست خودت حفظ كرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی كنند، به خاطر تو دزدی نمی كنند؟ ! صدی نود مردمی كه دزدی نمی كنند به خاطر علی علیه السلام و دستورهای علی و امثال علی است. صدی نود مردمی كه فحشا نمی كنند، به ناموس تو خیانت نمی كنند، به خاطر همان علی علیه السلام و دستورهای علی است. تو خیال كرده ای علی علیه السلام شكست خورد؟! منبع: استاد شهید مرتضی مطهری (تفسیر سوره انفال، آشنایی با قرآن) @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part47_جان شیعه اهل سنت.mp3
7.42M
📚 رمان " جان شیعه، اهل سنت"(47) ♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿‏آنقدر‌عاشقانه‌براےخدازندگی‌ کنیم‌ڪه‌خداهم‌عاشقانه‌بگوید "وَاصْطَنَعْتُكَ‌لِنَفْسِی" تورابرای‌خودم‌ساخته‌ام... ..!❤️ 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت هفدهم 🌺قبل سفر فکر همه چیز رو کرده بودم  از خوراکی گرفته تا چند دست لباس همه رو تو ساک جمع کردم باتری اضافی هم برای گوشیم برداشتم چون مسیر طولانی بود باید خودم رو سرگرم می کردم. هیچ ذهنیتی از این سفر نداشتم فقط می دونستم پر از فضای معنویه که من خیلی احتیاج داشتم. 🌷بیشتر بچه ها از پایگاه خودمون بودند خوشبختانه خانم عباسی هم با ما همسفر شد 🌿موقع اومدن نتونستم با مامان و بابام خداحافظی کنم چون زودتر از من رفته بودند. شاید فکر می کردند اینطوری بهتر تنبیه میشم!با اینکه از بی محلی و لحن سردشون خیلی ناراحت می شدم اما این دلیلی نمی شد از اعتقادم و قولی که به خدا داده بودم برگردم تنبیه از این بدتر هم نمی تونست نظرم رو عوض کنه. 🌾بعد 18 ساعت تو مسیر بودن بلاخره به منطقه ای برای اسکان رسیدیم البته بین مسیر توقف داشتیم ولی کوتاه بود. از خستگی زیاد خیلی زود خوابم برد نزدیکای صبح برای اذان بیدار شدم نماز جماعت رو که خوندیم به سمت مناطق عملیاتی رفتیم خانم عباسی از زندگینامه  شهید آوینی برامون گفت چیزهایی که برای اولین بار می شنیدم 🌷هنوز تو بهت بودم با هر قدمی که برمیداشتم حس و حال عجیبی پیدا می کردم به قول خانم عباسی شهدا یه روزی از همین جا عبور کردند باید بدونیم جا پای چه کسانی میذاریم. 🌸بعضی ها پابرهنه راه می رفتند و تو حال و هوای خودشون بودند. راوی خیلی قشنگ از شهدا یاد می کرد صدای گریه ها بلند شده بود روایتی از جنگ می گفت که دل ادم به درد می اومد زمانی که خانواده ام تو بهترین شرایط درس می خوندند و زندگی می کردند یه عده برای همین ارامش جونشون رو کف دستشون میذاشتند و مردونه می جنگیدند. 🍂همه جا تا چشم کار می کرد انبوه غبار بود و خاک. روی خاک افتادم  از درون خالی شدم برای لحظه ای همه تعلقات دنیایی از دلم رفت من بودم و این زمین پاک و اسمان خدا که حالا به من نزدیک تر بود... 🌿روز بعد به سمت شلمچه حرکت کردیم شلمچه پر از حرف های نگفته بود تنها اسمی که از این سفر زیاد شنیده بودم و عطر خوش و حس  قشنگی که هنوز نرسیده وجودم رو پر کرد 🌻با حرف های راوی انگار به گذشته پرتاب می شدیم تو دوره ای که نبودیم اما حالا اون لحظه ها برامون زنده میشد... 🌹هر کسی گوشه ای با خدای خودش مشغول راز و نیاز بود عده ای هم مشغول سینه زنی بودند با سربندهای یا حسین ، شعرهای قدیمی رو می خوندند و گریه می کردند  اینجا همه یک دل و یک رنگ شده بودند بوی بهشت رو می شد استشمام کرد 🍃من هم کفش هام رو دراوردم و روی این خاک شوره زار اهسته قدم میزدم یک نفر با فاصله‌ زیادی از بقیه روی خاک ها نشسته بود چفیه ای جلوی صورتش گرفته بود چنان گریه می کرد که تمام وجودم لرزید، دیدن این صحنه اون هم در این فضا طبیعی به نظر می رسید اما نمی دونم چرا توجهم رو جلب کرد نزدیک تر رفتم قلبم تو سینه بی قراری می کرد..... ادامه دارد ... 🌹@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ذکر مناسب برای نگه داشتن توبه 🔵 اللَّهُمَّ تُبْ عَلَیَّ حَتَّی لا أَعْصِیَکَ 🌕 خدایا توبه ای به من عطا کن که آن را نشکنم. 📚 فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی @rkhanjani