📜 #متن |🔰 در میان دعوت ها
👥 دعوت ها گاهى دشمنى است كه مى خواهد در معبد دوستى، تو را قربانى كند و گاهى، نيازمندى است كه مى خواهد با پشيزى تو را، خريدارى كند.
👥 دعوت ها گاهى بى خبرى است كه در عين بى طرفى، تو را به آنجايى مى برد كه تو را مى بلعد و حتى خودش هم در كام حادثه مى افتد.
👥 اين دعوت ها همه اش باطل است، محو است، كم كردن تو و نيست كردن توست.
👥 گاهى دعوت به زياد شدن، بارور شدن و هماهنگ با رشد كردن توست.
👥 مى خواهد خود تو زياد شوى، نه فقط علم تو يا ثروت تو يا قدرت تو.
👥 اگر خود تو؛ يعنى تمام وجود تو، هماهنگ، رشد كند ديگر بحرانى نيست و فاجعه اى نيست.
👥 مادام كه خود تو، هماهنگ رشد نكنى، مادام كه تو زياد نشده باشى، هر چيزى كه زياد كنى و هر چيزى كه در تو زياد شود، جز رنج و درد تو نيست.
👥 دعوت حق، دعوتى است كه تو را زياد مى كند و هماهنگ و در تمام ابعاد رشد مى دهد.
❛❛ عینصاد
📚 #روش_نقد_جلد_اول | ص ۹۲
#⃣ #بریده_کتاب #دین_شناسی
———🌻⃟————
@rkhanjani
# ظرفیت، برای حرکت
👥 گاهی اوقات، انسان، فکر بزرگ دارد، ولی خودش از فکرش بزرگتر است. در نتیجه، فکرهای بزرگ، او را خُرد نمی کند.
👥 گاهی حتی احساس عقب ماندگی، باعث پیشرفت است. انسان می داند عقب افتاده است ولی این عقب ماندگی باعث حرکتش می شود.
👥 انگار وسیله و مرکبی با قدرت حرکت بالا زیر پایش است که هرچه گاز دهد، سرعتش بیشتر می شود. در نتیجه هرچه بیشتر خودش را عقب افتاده بداند، بیشتر گاز می دهد و بیشتر پیش می رود.
👥 یک موقع هیچ مرکبی ندارد؛ در چاله هم افتاده و رفیقان هم همه رفته اند؛ احساس عقب افتادگی چه نتیجه ای برایش دارد؟
👥 مگر اینکه او بزرگتر از این احساس باشد و بتواند این احساس را به یک عمل تبدیل کند و با آن، مرکبی بسازد تا به هدف برسد.
👥 دور هم جمع شدن و فقط مطلب شنیدن، ما را به جایی نمی رساند. ما تا حرکت نکنیم، به جایی نمی رسیم.
👥 یکی از مشکلات ما این است که مطالبی را می دانیم، ولی نمی توانیم به آنها عمل کنیم. دلیلش این است که عشق به بردن بار هست، ولی بار را نمی توانیم تحمل کنیم و بیش از ظرفیت ماست.
👥 این است که هرچه هم دور هم جمع شویم، مطالب هم روشن شود، بارها هم دسته بندی شود، بدانیم که این بارها را باید برداشت، عشق به برداشتن هم داشته باشیم، ولی تا تحصیل قدرت نکرده باشیم، بی فایده است.
❛❛ عینصاد
📚 #جمع_ها_و_حاصل_جمع_ها | ص ۱۱۶
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
╭✤✤
———🌻⃟————
@rkhanjani
مهره ها و بهره ها در حوزه و دانشگاه
🌱 در حالت هاى طبيعى، در راه هاى هموار، هر راننده اى خوب رانندگى مى كند.
🌱 در پيچ و خم و درگيرى هاست كه تعادل از دست مى رود و درست لحظه اى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مى دهيم.
🌱 لحظه اى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سخت گيرى مى بينيم. لحظه اى كه دست خود را دراز مى كنيم تا ميوه اى بچينيم يا دست را مى برند و يا درخت را مى سوزانند.
🌱 بايد مهره هايى را انتخاب كنيم كه در حادثه ها متزلزل نشوند.
🌱 اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقف هاى سنگين بر دوش آنها ترک بر نخواهد داشت.
🌱 منى كه در جايگاه و در ام القرى؛ چه در دانشگاه، چه در حوزه كار خود را شروع كرده ام بايد وجودهاى تمام وقت يا نيمه وقت و يا حتى عشقى و تنوع طلب را كه براى تنوع كار مى كنند، پيدا كنم كه از همين تنوع طلبها هم، مى توان بهره گرفت.
🌱 از اين چنين آدم هايى، آن هم اگر زمينه اى باشد، فقط مى توان لبى تر كرد.
#حرکت | ص ۲۴۶
#بریده_کتاب #تربیت
@rkhanjani
🔰 ما همه فرعونیم!
▫️ گاهى از حرف يك دسته و زبان يك دسته و شماتت يك دسته مى گذرى تا توجه يك دسته ى ديگر و نگاه و زبان آنها را بدست بياورى و با خود همراه كنى.
▫️دنيا با اين وسعت و با اين پيچ و تاب، مى تواند تمامى غريزه ها و هوس ها را تحريك كند و شيخ و شاب و عارف و عابد و زاهد، را به اسارت بكشاند.
▫️قدرت و لذت و ثروت و رياست و مقبوليت و عنوان و وجاهيت، همه شعبه هايى از دنياست كه هر سالِكى را با هر ذوق و در هر مرتبه از سلوك مى لغزاند و با ديگران به حسادت و يا عداوت وا مى دارد.
▫️ و اين عداوت تا آنجا مى رسد كه احتمال مزاحمت براى درگيرى و دشمنى كافى است، احتمال، كافى است تا چشم هاى عزيزانت را بيرون بياورى.
▫️داستان هر كدام از ما هم همين است. ما هم فرعون هايى هستيم ولى در اطاق و منزل و محل و شهر و محدوده اى كه به دست مى آوريم.
▫️نمى توانيم كسى را بالاتر از خودمان در اطاق تحمل كنيم و نمى توانيم حرف ديگرى و انتقاد ديگرى را كه فرزند و يا همسر ما هستند، بپذيريم، ناچار در فرداى روزگار هم همين غرور، همين قدرت طلبى و همين رياست بازى هاى كم رنگ و پر رنگ سراغمان مى آيد و معيار دوستى و دشمنى و قطع و وصلمان مى شود.
#قیام | ص ۷۶
#بریده_کتاب #دین_شناسی
@rkhanjani
#خورشید در خاک نشسته
▪️مى توانيم صداى حزن آلود على (ع) را از مدينه ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مى گويد:
«اما حزنى فسرمد و اما ليلى فمسهد»؛" اندوه من همیشگی شد و شب من به بیداری می گذرد."
▪️ راستى اين فاطمه (س) در كجا ايستاده كه على (ع) اين گونه از او مى گويد؟
▪️ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مى آورد؟
اين چه خورشيد در خاك نشستهاى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مى كشد؟
▪️من از فرزندان فاطمه (س)، از آن كهكشانهاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانهى مبارك، حرفى نمى زنم. من فقط از فاطمه (س) مى پرسم!
▪️راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشمها و دلهاى ما نشسته است و راهها را نشانه مى زند؟
▪️ اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته است؟
❛❛ عینصاد
📚 #روز_های_فاطمه | ص ۱۴
#⃣ #بریده_کتاب #امامت
@rkhanjani
حجاب و پاکیِ دل
🔍مسأله اين نيست كه من پاكم، مسأله اين است كه اگر كسى با عمل من گنديد، ناچار گند او به من هم سرايت مى كند، كه من در جامعه ى مرتبط زندگى مى كنم.
🔍 مسأله اين است كه من از محدوده ى حصارها و ديوارهاى من و خودم گذشته ام و در من تمام خلق گنجانده شده و عشق آنها در دل من هم نشسته است.
🔍مادرهايى كه داروهاى سمى را از دسترس بچه هاى فضول دور نگه مى دارند، از همين عشق سرشار شده اند و اين است كه بريز و بپاش نمى كنند.
🔍اين عشق و آن ارتباط و پيوستگى، اين دو عامل مانع اين است كه تو به گنديدگى و آلودگى ديگران بى اعتنا باشى؛ كه در هستى نظام يافته و در جامعه ى مرتبط نمى توان ولنگار و بى تفاوت بود.
🔍 پاكى دل، ناچار پاكى عمل را به دنبال خواهد آورد، كه درخت زنده بار خواهد داد و دل پاك، عمل پاك خواهد آورد.
🔍اما كنجكاوى ها، هنگامى از درون با شناختها و بينش ها، ارضاء شده باشد، آنوقت نبايد از بيرون، تحريك ها در ميان باشند و سنگ ها مانع حركت شوند.
🔍 آنچه كنجكاوى را تحريك مى كند، همان به خويش خواندن هاست،چه در حجاب و چه بدون حجاب!
🔍كنجكاوى هنگامى بيشتر خواهد بود كه، جلوى استعدادها را گرفته باشند، اما اگر رهبرى كرده باشند و جهت داده باشند، ديگر مسأله اى نيست.
📚 #روابط_متکامل_زن_و_مرد | ص ۴۲
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
@rkhanjani
#جهل و جوانی
⏳️من هنوز براى اين دنيا، براى اين هفتاد سالم كارى نكرده ام، برنامه ريزى نكرده ام حتى موجودى خودم را ارزيابى نكرده ام چه رسد به اين كه بخواهم براى دنياهاى ديگر، برنامه كه هيچ، امكاناتى، بودجه اى و وسائلى فراهم بكنم.
⏳️جوان مشكلش اين است كه تواناست و باكش نيست، اصلًا فكر نمى كند؛ يعنى حساب نمى كند كه نيروى اين چشم تمام مى شود، باطرى او آخرين لحظه هايش را طى مى كند.
⏳️ با چشمش به هر چيزى نگاه مى كند. با گوشش هر چيزى را مى شنود. با دلش هر چيزى را جمع مى كند. به هر چيزى اجازه ورود به لحظه هايش را مى دهد و باكش هم نيست، خيال مى كند چون به همان كه مى خواهد، مى تواند برسد، هميشه هم همينطور خواهد بود.
⏳️ دليل آن هم اين است كه يا توانمندى اش او را مغرور كرده و يا جهلش به دورى راه و به حجم مشكلات و موانع او را مغرور كرده است.
📚 #خط_انتقال_معارف | ص ۱۳۳
#⃣ #بریده_کتاب #تبلیغ
@rkhanjani
|🔰مومن هم عصیان می کند!
به كارهايى كه روزانه انجام مى دهى فكر كن.
همين كارها از چه علاقه هايى منشأ مى گيرند و همين علاقه ها از چه فهم ها و معرفت هايى به دست مى آيند؟
تو، كارهايى را كه انجام مى دهى تحليل كن تا ديگر دنبال اين نگردى كه آيا عمل از علم برمى خيرد يا از ايمان؟
عمل از علم و ايمان و تمرين تو برمى خيزد. ولى در هر حال با تمامى علم و ايمان و تمرين، اين انسان، آزاد است و مى تواند عصيان كند و مى تواند چشم بپوشد.
تنها عالِم نيست كه با علمِ به مضرات مشروب آن را مى نوشد، كه مؤمن هم مبتلا مى شود و عصيان مى كند.
انسان مى تواند كافر شود و مى تواند حتى با وجود يقين چشم بپوشد.انسان در هر مرحله مى تواند چشم بپوشد و شيطان در هر مرحله مى تواند وسوسه كند.
اما اگر چشم نپوشيد او را كمك مى كنند و اگر وسوسه نشد او را جلوتر مى آورند.
در هر حال، انسان در اين جايگاهِ خطرناك ايستاده و هر لحظه برايش احتمال سقوط و انحطاط و يا رفعت و ارتقا هست. اين طور نيست كه مأيوس شود و يا مطمئن گردد.
📚 #انتظار | ص ۱۸۹
#⃣ #بریده_کتاب #سیاست
@rkhanjani
#بهار یا پاییز؟!
🪴در دنيايى كه شب و روز و بهار و پاييز و زمستان و تابستان با هم است، نمى توان از شب رنجيد، كه روز در راه است.
🪴نمى توان به روز دلخوش بود، كه گرفتار شب است.
نمى توان در بهار غزل خوان شد، كه پاييز در راه است.
نمى توان در پاييز غصه دار ماند، كه بهار مى آيد.
🪴پس در اين دنياى بى آرام، نمى توان نشست. نمى توان مغرور و مأيوس بود.
🪴آنها كه شب و روز را و بهار و پاييز را مقصد گرفته اند، هر دو به پوچى مى رسند.
🪴 آنها كه حركت را و كوچ را و رحيل را فهيمده اند و بانگ رحيل را شنيده اند، آماده اند و بهره بردار.
🪴اينها در رنج، راحت هستند و ديگر به انتظار موقعيت هاى خوب نيستند؛ كه فهميده اند بايد در هر موقعيت، كارى كرد و بهره اى برداشت. به جاى موقعيت و امكانات، به موضع گيرى هاى مناسب روى آوردند.
❛❛ عینصاد
#نامه_های_بلوغ | ص ۸۰
#بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
@rkhanjani
#بازی با فرصت ها
▪️بعضى وقت ها ابرى مى آيد، امّا نمى بارد. برق مى زند، امّا نمى بارد.
▪️فرصت ها را مى دهند، امّا ما بهره نمى گيريم. رمضان ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك ها چيزى برايمان باقى نمانده است.
▪️در همين شب هاى ماه رمضان، ما دور هم مى نشينيم و مى گوييم ماه رمضان جديد آمد.
▪️ بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى.
▪️رمضان ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم و جدّى نبوده ايم.
▪️ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۳۱
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
@rkhanjani