موفقیت مبلغ دینی، از پهلوی تا انقلاب
▪️یادم هست که در زمان رژیم [پهلوی]، من طلبه جوانی بودم، یک منبری رفته بود در یکی از استانهای شمال، یک ماه رمضان آنجا تبلیغ کرده بود. از منبریهای درجه اول آن زمان بود.
▪️[بعد از تبلیغ،] افتخار میکرد که «در طول دوران تبلیغم در این سفر، خیلی موفق بودم». پرسیدیم چه موفقیت ممتازی داشتید؟ گفت: «یک ماهی که در فلان شهر، منبر رفتم، شخص «تارک الصلاتی» آمد، توبه کرد، نماز خوان شد، این در طول تبیلغ من سابقه نداشت.»
▪️منبری درجه اول کشور بزرگترین موفقیتش هم این است که یک نفر نماز خوان شده...منظورم این است که وضع تبلیغ، در زمان پهلوی برای مردم اینچنین بود که [وقتی] منبری [تبلیغ] میرفت، باید از جیبش پول قند و چایی میداد تا مردم جمع شوند و دوتا مسئله به آنها یاد بدهد یا دو کلمه روضه بخواند شاید گریه کنند.
▪️وضع [گذشته] را با وضعیت اکنون مقایسه کنید [که] دانشگاهها و اساتید دانشگاه، [تقاضا میکنند] برای آموزش معارف اسلام و طرح ولایت، [و افراد، تشنه آشنایی با این معارف هستند.]
🔺️ حکایتی از مسیرِ سخت تبلیغ دین در دوران پهلوی و مقایسه آن با شرایط هموار کنونی؛ علامه مصباح یزدی قدس سره، ۱۳۹۳/۰۵/۱۹
#حکایت_ها
#امام_حسین
آیت الله مصباح یزدی (قدس سره)
❇️ کانال نسیم فقاهت و توحید
🔷🔸💠🔸🔷
🆔 @rkhanjani
نخ و سوزن داری؟
در یک مراسم جشن عقدی در کنار آقایی از سادات نشسته بودیم. خودش برای من نقل کرد و گفت:
➖️ «اين آقای بهجت قدسسره خيلی عجيب است.»
گفتم:
➖️چطور؟
گفت:
➖️من چند روز پيش نماز ايشان رفته بودم. بعد از نماز به دلم خطور کرد مقداری بیشتر بنشينم.
آقای بهجت قدس سره مشغول تعقیبات بعد از نماز بودند. کارهایشان که تمام شد، به سمت من آمدند و بعد از احوالپرسی گفتند:
➖️«نخ و سوزن داری؟»
بهت زده شدم ؛گفتم:
➖️آقا نخ و سوزن میخواهيد چهکار کنيد؟ [به لبها اشاره کردند و]
گفتند:
➖️«میخواهم اينها را بدوزم.»
اين را گفتند و رفتند. بعد متوجه شدم در جایی يک حرف بيجايی زدم، ايشان میدانند ولی نمیخواهند به روی من بیاورند که چرا اينها را گفتی؟!
🔺️حکایتی از تربیت معنوی مرحوم آیت الله بهجت قدس سره از بیان آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)، ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
#حکایت_ها
سالروز آیت الله بهجت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 کانال نسیم فقاهت و توحید
❇️ @rkhanjani