✅ وقتي از خونه خارج ميشم با بسم الله و صلوات و آيت الکرسي خارج ميشم و ميرم سر کار به حرام و حلالم اعتقاد دارم، تا جاييم که امکان داره ميزارم از حقم کم بشه ولي از حق کسي کم نشه ولي هميشم توي مشکلات غرقم
امروزم يه اتفاقي افتاد که کلا از اعتقاد افتادم
چون هر چقد سمت خوبي ميرم مشکلات و گرفتاري و زيادتر ميشه لطفا کمکم کنيد؟
چرا بدها هميشه روزگارشون خوبه و حق آدمارو ميخرن ،اتفاقي براشون نمیوفته؟
✅با نگاهي گذرا به زندگي مردم در مي يابيم کم و بيش همه مردم در زندگي خود دچار مشکلاتي مي شوند و بايد با سختي هاي مختلف دست و پنجه نرم کنند.
بعضي از اين مشکلات و سختي هاي حاصل عملکرد خود انسان است و برخي ديگر به صورت طبيعي ايجاد مي گردد.
آن دسته از مشکلاتي که حاصل عملکرد خود انسان است مانند عدم دقت در برنامه ريزي و سردرگمي در کارها و شکست در رسيدن به اهداف که دراين مورد فقط بايد فرد خود را سرزنش کند که چرا دراين موضوع جوانب را نسنجيده و از ديگران مشورت نطلبيده و خودسرانه دست به کاري زده است و آن دسته که بصورت طبيعي ايجاد مي شود مانند برخي بيماري ها و آزمايشات الهي است.
حال بايد بگوييم که زندگي ما مردم توأم با مشکلات و سختي ها و خوشي و نا خوشي و... شده است و نمي توان زندگيمان را بدون آنها فرض کنيم.
با نگاهي گذرا به آيات و روايات در مي يابيم که مشکلات و بلاهاي طبيعي و آزمايشات الهي که انسان با آن مواجه مي شود در واقع مقوله انسان سازي و کسب تجربه و راه هاي رسيدن به موفقيت هاي بعدي است .
آدمي که در اين مسير از ابتدا بدون سختي و مشقت به جايي برسد و به هدفي دست يابد قدر آن داشته هاي خود را نمي داند.
روزي شاگردان يک استاد از مشکلات خود گله مي کردند و از رفاه وراحتي ديگران غمگين بودند .استاد به شاگردانش خطاب کرد که هر کسي مي خواهد مشکلاتش را با مشکل ديگري عوض کند، مشکلاتش را بر کاغذي بنويسد و در گويي بياندازند و هر کس هر مشکلي را خواست بردارد
همه جمع شدند و مشکلات خود را در گوي ريختند هر کس هر مشکلي را بر ميداشت مي ديد بسيار پيچيده و سخت و دشوار است و فقط بدنيال مشکل خود مي گشتند زيرا آن را راحت تر از بقيه مي ديدند.
زندگي ما نيز چنين است . اين را بدانيم که خداوند همانطور که در قرآن فرموده لايکلف الله نفسا الا وسعها... يعني خداوند تکليفي فراتر از وسع بنده اش نميخواهد و نمي طلبد.
پس: اگر در همه مراحل زندگي به خداوند تکيه کنيد مطمئنا پيروز خواهيد شد و اين را فراموش نکنيد رسيدن به بالاي قله همت و تلاش و کوشش مضاعف و آمادگي مواجه با مشکلات و فراز و نشيب را مي طلبد
توسل به اهل بيت عليهم السلام راه ديگر براي عبور از مشکلات و فشار هاي زندگي است
بهره گيري از تجارب تلخ و شيرين ديگران و مشورت با اهل فن در مشکلات و گذرگاه هاي زندگي راه ديگر برخورد با مشکلات است.
مطالعه و سرگذشت زندگي افراد مختلف، اميد را در شما زنده مي کند. افراد مختلف در سخت ترين وضعيت با همت و توکل بر خدا به نتيجه رسيده اند
نيمه پر ليوان را ببينيد . موفقيت ها و پيروزي هايي که درزندگي داشته ايد را به ياد بياوريد. روزها و لحظات خوش را يادآور شويد. مطمئنا سکه زندگيروي ديگري داشته برايتان و اين فکر که همواره در سختي بوده ايد فکر درستي نيست
تلقين مثبت به خود نماييد. چه بسا بسياري از اين تفکراتي که در ذهنتان استو منجر به تحقق در عالم خارج مي شود ريشه اش بخاطر همين تلقين منفي باشد
درروايات فراوان آمده است مومن در اين دنيا سختي فراوان متحمل مي شود تا در آخرت در بهشت برين باشد.
هر که در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مي دهند
@khanjanidroos
🔴اینم خاطره ای از دوست شهیدمان #ابراهیم_هادی
🌷 شکستن نفس 🌷
یکبار وارد مسجد شدم. می خواستم به دستشویی بروم.
دو نفر از زیر زمین آمدند و گفتند به خانه می روند، چون چاه دستشویی گرفته است.
💐 من هم تصمیم گرفتم برای نماز به خانه بروم که ابراهیم وارد شد.
✳️ وقتی ماجرا را فهمید که چاه دستشویی گرفته، آستینش را بالا زد و در را بست و بعد از ربع ساعت بیرون آمد.
✅ بعد دیدیم که توی این ربع ساعت چاه را باز کرده و همه جا را تمیز شسته و... بعد هم مشغول شستن دستان خودش شد.
🌸 ابراهیم برای رضای خدا نفس خودش را می شکست. هیچگاه در این موارد برای خودش شخصیتی قائل نبود.
📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2
@khanjanidroos
چيکارکنم عصباني نشم يعني خودمو کنترل کنم?
✅عصبانيت، جلوه خشم و غضب است و غضب در واقع يك حالت نفسانى و درونى است كه آدمى را وادار به رفتارى پرخاشگرانه وغلبه و انتقام نسبت به ديگرى مىكند. البته اصل «قوه غضب» در حفظ و بقاى انسان نقش به سزايى ايفا مىكند؛ اما اين قوه نيز مانند ساير قواى نفسانى بايد كنترل و در جهت صحيح از آن استفاده شود و از افراط و تفريط نسبت به آن اجتناب گردد؛ زيرا افراط در آن موجب ناكارآمدى فكر و عقل مىشود و خطرات و خسارات جبران ناپذيرى را در پى دارد. تفريط در آن نيز موجب جبن و خوارى مىشود و از پيامدهاى بد آن بى غيرتى و بى تفاوتى نسبت به مسئوليتهاى فردى و اجتماعى است.
در ادامه راهکارهاي کنترل عصبانيت را تقديم مي نماييم و از شما مي خواهيم به آنها عمل نماييد تا مرحله به مرحله پيشرفت کنيد و تغييرات نيز ريشه اي شود.
براي درمان عصبانيت راهكارهايي وجود دارد از جمله:
1. حتما در ساعات كاري خود تامل كنيد . در صورت امكان از آن بكاهيد. در صورت عدم امكان، سعي كنيد فواصلي را در بين كار به استراحت بپردازيد تا از خستگي شديد، بكاهيد.
2. رفتارهاي عادي و روزمره خود را نيز با تسلط كامل بر رفتار و بدون شتابزدگي انجام دهيد. آن ها را آرام آرام تعقيب كنيد تا نرمخويي و پرحوصلگي برتمام رفتارهاي شما حاكميت پيدا كند.
3. از حساسيت بيش از حد در هر زمينه بپرهيزيد. كاملاً به خود مطمئن باشيد كه ميتوانيد روحيه خود را تغيير دهيد، ولي براي نتيجه گيري عجول نباشيد، بلكه با خود فكر كنيد بايد حداقل به طور مثال يك سال بر رفتارهاي خود كار كنيد. اگر چنين نموديد، حتماً پس از آن، دگرگوني رفتاري خواهيد داشت.
4. همواره در هر مسألهاي ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيد. خود را براي پذيرش آن آماده كنيد. اين مسئله باعث ميشود برخوردهاي بهتر از مورد انتظار در شما ايجاد خشنودي نمايد. در حالي كه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد، چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت.
5. از تفريحات سالم و تقويت كننده اراده مانند كوهنوردي، شنا، دو و پيادهروي و گردش در طبيعت و... استفاده كنيد.
6. در تصميمگيريها حتيالإمكان با افراد عاقل و پخته مشورت نماييد. از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهيزيد.
7. بيش تر با افراد خوش اخلاق معاشرت كنيد.
8. از موقعيتهايي كه زمينه تندخويي در آن فراوان است، دوري كنيد. در موقعيتهايي حضور يابيد كه رفتار پرخاشگرانه در آن جا ديده نميشود.
9. پيش از هر عملي در مورد پيامد آن تفكر و انديشه كنيد و آن گاه اقدام نماييد. با تمرين اين راهكار و به كارگيري آن در مورد تمام رفتارها، اندك اندك كنترل خويش را بر تمام رفتارها توسعه بخشيد.
10. به برخي رفتارها و حالاتي كه از افراد سر ميزند و شما را عصباني ميكند ،توجه نكنيد، مثلاً اگر كسي با حرف ناروا شما را ناراحت ميكند، از شنيدن وگوش سپردن به سخنان وي دوري كنيد، حتي گوش ندهيد يا محيط را ترك كنيد. به گفتههاي او دقت و توجه نكرده و آن ها را در ذهن خود مرور نكنيد. نسبت به ديگر اعمال فيزيكي و رفتارهاي پرخاشگرانه و تحريك كننده همين طور واكنش نشان دهيد و راه بيتوجهي را پيش گيريد.
11. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفكر از زشتي، ناپسند بودن، غيرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه بالا ببريد. آيات، روايات و داستانهايي راكه در مورد اين نوع رفتارها و آثار آنها نوشته شده است، مطالعه كنيد. بعد در مورد آن ها فكر نماييد، حتي در برخي موارد به آثار رفتار تندي كه مرتكب آن شدهايد، توجه نماييد. آن عمل و زشتي آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفي كنيد، به گونهاي كه به خود هشداري از درون دست يابيد. آثار فردي و اجتماعي و پيامدهاي حيثيتي عمل زشت را در ذهن خود مرور كنيد. زشتي آن را براي خود بزرگ جلوه دهيد تا از درون از آن عمل متنفّر شويد.
12. از خواندن قرآن و در نوبتهاي متعدد در طول 24 ساعت غفلت نورزيد، چه قرآن تأثير زياد در رسيدن به آرامش دروني دارد. عبادتهاي خود مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب به جا آوريد كه تأثير بزرگي در رسيدن به اطمينان خاطر دارد.
13. با خود شرط كنيد كه هيچ گاه و در هيچ وضعي برخورد تند نداشته باشيد. اگر ناگهان از شما برخورد تندي سر زد، خود را جريمه كنيد؛ مثلاً تصميم بگيريدكه مثلاً اگر بر سر كسي فرياد زديد، فلان مبلغ صدقه بدهيد. كارآيي اين روش، بسيار بالا است. بسياري از علماي بزرگ بدين سان تمرين عملي و خودسازي كردهاند.
14. شرح موارد فوق را در جدولي بنويسيد. موارد انجام و يا سرپيچي از آن را يادداشت كنيد. سعي كنيد موارد تخلف را كاهش داده و بيش تر از پيش، خود را به انجام توصيهها مقيد سازيد، حتي پيش از بروز آن موقعيتها و به صورت مستمر، راهكارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهيد. از آن به بعد بايد ميزان پرخاشگري شما كاهش يابد. آن ها را نيز يادداشت كنيد. كم كم از ميزان
آنها در طول روز، هفته و... بكاهيد و خود تنبيهي را به كار بگيريد.
@khanjanidroos
-من دو پسر ۱۳ ساله و ۱۰ ساله دارم و خیلی دوست دارم که آنها تربیت دینی و اخلاقی داشته باشند. مسلما من نمیتوانم همهجا دنبالشان باشم و مواظب کارهایشان باشم. میخواهم بدانم چعه کنم که خودشان بصورت خودجوش به سمت کار خلاف نروند و با وجود زرق و برقهای موجود در جامعه، اهل دین و عفت و خویشتنداری شوند؟
✅ خیلی از ما والدین دغدغه داریم چه کنیم که فرزندانمان در نبود ما سلامت اخلاقی و رفتاریشان را حفظ کنند؟
1⃣ در واقع اگر بچهها حس کنند که خدا هست، از رگ گردن هم به آنها نزدیکتر است و تمام اعمال و کردار ما تحت نظر الهی است و خدا نظارهگر بر اعمال و رفتار ماست؛ قطعا در نبود ما دچار گناه نمیشوند و زرق و برقهای دنیا نمیتواند آنها را جذب کند.
2⃣ یک تربیت کامل از سه بخش تشکیل میشود:
🔻 اعتقادی
🔻اخلاقی
🔻احکامی یا فقهی و شرعی
✴️ والدین باید توازن تربیت را بین این سه مورد داشته باشند.
مثلا: بعضی از #والدین فقط تربیت اخلاقی دارند که ممکن است بچهها سر بزنگاه کم بیاورند یا اگر ما فقط بچهها را با مسائل شرعی آشنا کنیم ممکن است یکجا سر بزنگاه کم بیاورند. نیاز به یک باورهای عمیق الهی وجود دارد. باید این تربیتها باهم باشند. و به سه رکن هم توجه کنیم.
@khanjanidroos
اينکه ميگويند سفيد شدن مو، از زمان حضرت ابراهيم عليه السلام بوده، صحت دارد؟
از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «اوّل كسى كه موى سفيد در محاسنش ظاهر شد حضرت ابراهيم علیه السلام بود. به ريش سفيد خود نگاهى كرد وگفت: پروردگارا، اين چيست؟ وحى آمد كه اين باعث وقار انسان است. عرض كرد: پروردگارا، بر وقار من بيفزا»
از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «پيش از زمان حضرت ابراهيم علیه السلام موى سر وصورت سفيد نمىشد؛ ازاينرو، هرگاه پدر وفرزندى در مجلسى حضور داشتند كسى متوجّه نمىشد كدام فرزند وكداميك پدر است، پس ناچار بود بپرسد. حضرت ابراهيم علیه السلام چنين دعا كرد: «خداوندا، براى من موى سپيدى قرار ده كه از فرزندان خود ممتاز شوم» خداوند دعايش را اجابت كرد وموى سر وصورتش (تدريجاً) سفيد شد»
@khanjanidroos
دهساله عروس خانواده اي شدم.سه خواهرشوهر و دو جاري دارم طي اين سالها با همه شان مهربان بودم و در سختيها کنارشان،خواهرشوهرم که زايمان کرد سه روز ازش پرستاري کردم
جاريهايم که بيمار ميشدند حتما عيادت ميرفتم و غذاهاي مقوي ميبردم و تماس داشتم
براي همشون کارهاي زيادي کردم ميدونم نبايد چشم داشت داشته باشم اصلا تاحالا فکرم نکرده بودم بهش،ولي يکماه پيش عمل کردم هيچکدام به ديدنم نيامدند،حتي وقتي يک هفته بعدعمل من را در مجلسي ديدند،اصلا انگار نه انگار من مريضم خيلي دلم شکست و خودم را سرزنش ميکنم چرا کمکشان ميکردم بااين حس تحقير چه کنم؟
✅متاسفیم که دچار احساسات آزاردهنده و منفی شدهاید. احتمالا در کنار حس تحقیر، حس تنهایی، اینکه مورد سوء استفاده قرار گرفتهاید یا اینکه شاید دیگران شما را دوست نداشته باشند نیز به شما دست داده است.
نکته مهم چرایی دست دادن حس تحقیر به شما است. بروز چنین حسی ناشی از افکاری است که در ذهن شما گذشته است. همیشه احساسات ما تابع افکار ما هستند. بنابراین بایستی افکار خود را در این زمینه صید کنید. آیا فکر کردهاید که آنها عمدا چنین رفتاری کردهاند؟ آیا فکر کردهاید که آنها از شما متنفرند؟ آیا فکر کردهاید آنها قصد اذیت شما را دارند؟ آیا فکر کردهاید که برایشان بیارزش هستید؟ و ....
برای این افکار چه دلایلی دارید که آن فکر را صد در صد تایید کنند؟ آیا نمیتوان اینگونه فکر کرد که دوره و زمانه آنقدر سخت شده و سختیها و دغدغهها و مشکلات اطرافیان آنقدر زیاد شده که اصلا وقت نکردند به شما سر بزنند؟ یا اینکه شاید احساس نکردهاند که عمل شما خیلی جدی بوده؟ یا اینکه احوال شما را از همسر یا مادر یا ... پرسیده و خیالشان راحت شده است؟ اصلا شاید آنها افرادی خشک و کمجوش باشند؟ یا شاید خصوصیات شخصیتیشان اینگونه باشد. بنابراین شما نباید این رفتار را به خودتان اسناد دهید. اگر بتوانید این افکار آزاردهنده را اصلاح کنید حالتان بسیار بهتر خواهد شد.
نکته بعدی این است که دلیل شما برای محبتهای بیدریغتان به آنها چه بوده است؟ شما در سوال اشاره کردید که درست نیست انسان چشمداشت داشته باشد، اما آیا واقعا به این عبارت معتقد هستید؟ آیا این احتمال وجود دارد که برای چنین روزی آن خدمات را رسانده باشید؟ یا اینکه برای جلب مهر و محبت و توجه آنها اینگونه مایه گذاشته باشید؟
شما میتوانید در صورت صلاحدید خودتان و برای اینکه حالتان بهتر شود این ناراحتی را با آنها مطرح و پیرامونش گفتگو کنید. اما شرایط گفتگو را رعایت کنید:
- ابتدا از خصوصیات مثبت شروع کنید.
- کلام یکدیگر را قطع نکنید.
- عینا آنچه که در دلتان هست را بیان و توصیف کنید.
- از هرگونه عبارات تند، پرخاشگرانه، قضاوتگونه و .... پرهیز کرده و صرفا ناراحتیتان را توصیف کنید.
- اگر شرایط پیرامونی مناسب نیست بایستی گفتگو را به زمانی انتقال دهید که شرایط آماده و ناراحتی، عجله، خستگی و ... در کار نباشد.
@khanjanidroos
چه کار کنم که فکر مردم در مورد خودم برام مهم نباشه؟
✅همه انسانها از یکسری نقاط قوت و یکسری نقاط ضعف برخوردارند.
امکان ندارد که انسانی یافت شود که فکر مردم درباره خودش مهم نباشد. آدمیزاد به دلیل برخورداری از صفاتی مانند دوست داشتن خود، داشتن وجهه اجتماعی، قدرت نفوذ و اثرگذاری بر دیگران، همیشه کوشه نگاه و گوشه چشمی به فکر دیگران در مورد خود دارد. اما مسئله زمانی سخت و پیچیده میشود که در توجه به افکار دیگران دچار افراط، زیادهروی و دور شدن از خود شویم. در اینصورت در واقع این ما نیستیم که تصمیم میگیریم بلکه دیگران در قالب ما نفوذ کردهاند و هرگونه که آنها بخواهند عمل خواهیم کرد. افکار دیگران تاثیری در زندگی ما نخواهد داشت مگر اینکه ما خودمان این افکار را بزرگ کرده و به آنها اهمیت دهیم.
برای اینکه افکار دیگران در مورد ما از اهمیت افراطی برخوردار نشوند باید به چند نکته دقت کرد:
- به خودتان و تشخیصهایی که در مورد خودتان میگیرید اطمینان داشته باشید. در اینصورت خواهید فهمید که فکر دیگران در مورد شما چقدر اشتباه است و از این طریق خواهید توانست به میزان و درصد کمدانایی آنان پی ببرید.
- افکار و حرفهای دیگران در مورد خودتان را فقط بشنوید و روی آنها متوقف نشوید.
- اینرا بدانید که حرف و افکار مردم در زندگی شما هیچ تاثیر و دخالتی ندارد مگر اینکه خودتان بخواهید. تا خودتان چیزی را در این زمینه نخواهید رخ نخواهد داد.
- از افکار و گفتههای مردم پیرامون خودتان به این مسئله پی ببرید که نگاه و نظر آنها پیرامون مسائل گوناگون چگونه است.
- همیشه به این نکته توجه داشته باشید که دیگران نیز مانند شما دارای نقاط ضعف و اشتباه در زندگی و تصمیمگیریها هستند. بنابراین خودتان را از آنها کمتر ندانید.
- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و خودتان را همانگونه هستید بپذیرید نه آنگونه که دیگران فکر می کنند یا میخواهند.
- فهرستی از ویژگیهای مثبت خود تهیه کنید و آن را مرور نمایید.
- سعی کنید آگاهیتان از خودتان را بالا ببرید یعنی به خودشناسی برسید. کشف کنید چه استعدادهایی دارید، از جه چیزهایی خوشتان میآید، از چه چیزهایی بدتان میآید، تمایلتان بیشتر سمت چیست و از چه چیزهایی پرهیز دارید. ویژگیهای شخصیتی و علایق خود را درک کنید.
- بر اساس ارزشهای شخصیتان زندگی کنید نه ارزشهای دیگران. چرا که شما پاسخگوی اعمال تان هستید نه دیگران.
- تلاش کنید تا بر مهارتهای خود در زندگی شخصی و اجتماعی بیفزایید و از خود هنری داشته باشید.
@khanjanidroos