#شهیدانه
حسین در حفظ قرآن خیلی کار میکرد
روزی یک صفحه ثبت و حفظ میکرد
او علاوه بر این که یک ذاکر با اخلاص بود،
در خانواده نیز خصوصیات ویژهای داشت.
حسین همیشه دست و پای من و مادرش را
میبوسید تا ثواب ببرد.. :)
#پدرشهید
#شهید_حسینمعزغلامی
#سلیمانی_ها
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
.☆∞🦋∞☆
بســـــمهتعالـــــے
یـــــقین داشتـــــہ باشـــــید
هـــــرقدمـــــے ڪـــــہ بـــــراے شـــــهدا بـــــر مـــــےداریــــــد
جبران خـــــواهند ڪـــــرد و اجـــــازه نمـــــےدهـــــند
دِیْنـــــے بـــــہ گـــــردنشان باقـــــے بماند..:)
.
#پـــــدرشـــــهید🌷
#شـــــهید_محمدحسینحـــــدادیان
#سلیمانی_ها
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#گریه_شهید
#در_قبر_شهدا
#شهید_والامقام
#رسول_خلیلی
#رسول ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت ، به همین خاطر پهلو ، دست و صورت سمت راستش در آن انفجار هدیه شد . به طوری که من در شناسایی #رسول مشکل داشتم .
#رسول خودش خواسته بود ، یک عمری خدا گفته اینها #گوش کردند ، یک بار هم اینها در #خلوت به خدا گفته اند و خدا #استجابت کرده است .
در ۱۷ سالگی #رسول با ما به راهیان نور آمد .
با هم به سمت گردان تخریب رفته بودیم ، به #رسول گفتم ببین اینجا #حسینیه ما بود ، دراین سمت #قبرهایی میبینی که #شهدا برای خود کنده بودند ، حالا #شهدا رفته اند و اینجا غریب مانده است.
هم زمان با صحبتهای من #اذان ظهر شد ، رفتیم #نماز جماعت و بعد آن متوجه شدیم #رسول نیست .
وقتی پی او گشتیم دیدیم داخل یکی از #قبرها رفته ، #چفیه را روی سرش کشیده وهای های #گریه میکند در حالی که #سجده کرده است.
این صحنه برای ما تبدیل به #روضه شد .
من همان موقع تنها کاری که توانستم انجام دهم ثبت آن لحظه توسط #دوربین عکاسی بود .
#عکسی که الان به دیوار اتاقش که به موزه تبدیل شده، #نصب است .
راوی :
#پدرشهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🥀🕊
این خالکوبی یا فردا پاک میشود یا خاک میشود🚫
🔹شهید مجید قربانخانی به خاطر خالکوبیهایش طوری در سوریه وضو میگرفته که معلوم نباشد. اما شب آخر بی خیال میشود و راحت #وضو میگیرد. یکی از بچهها که تازه مجید را در #سوریه شناخته بود به او میگوید: مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ مجید هم در جوابش میگوید: این خالکوبی یا فردا پاک میشود، یا خاک میشود.
🔹#پدرشهید میگوید: «مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را میدید، هرچه داشت به او میبخشید. فکر هم نمیکند که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی در یک روز کلی با #نیسانش کار میکرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من میگرفت! ته توی کارش را که در میآوردی میفهمیدی کل #درآمد روزش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت و همیشه تکه کلامش این بود که «خدای بزرگ میرساند»
.
#معرفی_شهید••[📜🦋]••
#شهید_مدافع_حرم~~|🕌🌱|~~