eitaa logo
رباعی
37 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
0 فایل
از لذت خواندن #رباعی سرشار شوید
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
خیامِ خل و چلِ رباعی هایم شد کوزه گر گِلِ رباعی هایم عمری لگدم کرد و نیامد بیرون یک کوزه هم از دل رباعی هایم @robaee
رفتی که مگر ز پا بیفتم بی تو اما دل من خوش است با غم بی تو تنهایی‌ام آموخت که در خلوت خویش هم بی همگان به سر شود، هم بی تو @robaee
فرهادم و حال و روز درهم دارم یک تیشه برای خود زنی کم دارم ای تیشه به جای سنگ، من را بتراش اندازه ی چند بیستون غم دارم @robaee
من ماندم و انزوای خاموش خودم با بار غمی که مانده بر دوش خودم دلخسته، شبیه لاک پشتی تنها آرام گرفته‌ام در آغوش خودم @robaee
من‌ بودم‌ و جستجوی راهی کوتاه تا وارهم از سیاهی جرم و گناه هی رفتم و رفتم پی یاری صادق تــا ایــنــکــه رســیـدم بـــه ابــاعـبـــدالله @robaee
"مجنون توام اگر، دلیلش این است" عاشق شدنم کنار تو شیرین است تا پل زده عشق درخیال من و تو این جاده پر از اقاقی و نسرین است @robaee
در سینه اگرچه غیر غم حرف نبود اندازۀ حجم گریه‌اش ظرف نبود خورشید تمام نامه‌ها را وا کرد جز اشک درون پاکت برف نبود @robaee
از لذت خواندن سرشار شوید @robaee
آخر به زمین کشاند ما را پاییز در خلوتِ هم نشاند ما را پاییز بر شاخه دو برگِ دور از هم بودیم تا اینکه به هم رساند ما را پاییز... @robaee
ابری شده بود و ساکت و سرد دلت بی تابی  عاشقانه می کرد دلت آنقدر تو از حسرت باران گفتی تا گریه ابر را درآورد دلت @robaee
دلتنگی دیگری رقم زد باران دیدار من و تو را به‌هم زد باران تا صبح به‌روی سر من چتر گرفت جای تو، کنار من قدم زد باران @robaee
از عشق رکب خورده ای و بیماری؟ یا اینکه خیال می‌کنی سرباری! چشمت به کدام خاطره افتاده باران چه شده شبیه من می‌باری؟ @robaee
با دقت و صبر و حوصله همسفرم از کوه بزرگ غصه ها می گذرم انگار که ذره بین به دستم دادند دارم همه را عمیق تر می نگرم @robaee
از غفلت خود درون چاه افتادم اینگونه به این روز سیاه افتادم از دودِ خیال، گُم شد آخر راهم از فکرِ گناه، در گناه افتادم @robaee
در باور تو، خزان قشنگ است رفیق! از منظرمن، فصل درنگ است رفیق! امروز اگر برگ به خاک افتاده است تاوان عوض کردن رنگ است رفیق! @robaee
هم ننگ به پیشانی دنیا مانده هم داغ درون سینه‌ی ما مانده "صدیقه" شهید شد، جهان شاهد باش تاریخ هنوز پشت در جا مانده @robaee
یاسی که برای پدرش، مادر بود معشوق علی و عاشق حیدر بود از ضرب لگد اگر چه از ساقه شکست در آتش بی بصیرتی، پرپر بود... @robaee
کارش شده است رفت و آمد، اتوبوس در بین دو ایستگاه ممتد، اتوبوس یک روز بعید نیست از دلتنگی پرواز کند به سمت مشهد اتوبوس @robaee
این تپه پر از زمزمهٔ فرهاد است این دره پر از تیشه زدن بر باد است یک سلسله کوه روی دوشش دارد این غار پر از مقبرهٔ فریاد است @robaee
هم‌صحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم @robaee
نه جاری چشمه‌ام که رودم بکنی نه شعله‌ی سرکشم که دودم بکنی یک واژه‌ی ساده‌ی بلاتکلیفم بر لب‌هایت کاش سرودم بکنی @robaee
.باران آمد که تو اسیرم کردی بید مجنون سر به زیرم کردی ای عشق! مگر چه کرده بودم با تو؟ سالی دو هزار سال پیرم کردی @robaee