میترسم ماتِ شبِ مهتاب شوی
من قصه بگویم و تو بیخواب شوی
تو برفِ دی و من تبِ تابستانم
میترسم در آغوشم آب شوی
#جواد_زهتاب
@robaee
تا سر به تن است، خم مکن گردن را
از یاد ببر فکرِ کمآوردن را
با خونِ دلِ شکسته میپردازیم
تاوانِ درست زندگی کردن را
#جواد_زهتاب
@robaee
گفتم جگرم، کباب منظورم بود
گفتم که لبت، شراب منظورم بود
گفتم که به یک بوسهٔ مست از دو لبت
آبادم کن!... خراب منظورم بود
#جواد_زهتاب
@robaee