باران که تو بوسه بر دهانش زدهای
هی رنگ به سقف آسمانش زدهای
مست است و به باغ و کوه و در میکوبد
شاید که تو لب به استکانش زدهای
#نفیسه_نعمتی
@robaee
از جانب تو سلام میخواست دلم
از صوت تو التیام میخواست دلم
گفتم که فقط بخند بیحرف و حدیث
موسیقی بیکلام میخواست دلم
#نفیسه_نعمتی
@robaee
قابیست که غرق آه کردهست مرا
بیمهری او تباه کردهست مرا
هر بار که خندیده و حرفی زدەام
عکس پدرم نگاه کردهست مرا
#نفیسه_نعمتی
@robaee
افسوس که گریهی شبم را نشناخت
اسباب همیشهی تبم را نشناخت
دیروز سر قرار آمد لبخند
زل زد به دهان من لبم را نشناخت
#نفیسه_نعمتی
@robaee
در سینه، زمانه خون چکاندن بلد است
بر چهرهی دل، داغ نشاندن بلد است
این تازه شروع هفتخوان مرگ است
بیچاره کسی که زنده ماندن بلد است
#نفیسه_نعمتی
@robaee
غم نقطهی ضعف شادیام را بلد است
انگار که ساکن دلم تا ابد است
امروز هزار ساله شد در قلبم
خندید به من که سن فقط یک عدد است!
#نفیسه_نعمتی
@robaee
پر میشود از میوهی لبخند درخت
دلتنگ و نحیف و آرزومند درخت
با دیدنت از امید سرشارم کن
آنگونه که با دیدن اسفند درخت...
#نفیسه_نعمتی
@robaee
ای روی تو روشنای دامان پگاه
از چشم تو روزگار یک شهر، سیاه
هر وقت که چشم میگشایی انگار
خورشید، طلوع میکند در دل ماه
#نفیسه_نعمتی
@robaee
تا چلّه کشید، خامهٔ شعرش سوخت
پاکت نگشوده نامهٔ شعرش سوخت
زن زیر اجاق را که پایین آورد
برگشت ولی ادامهٔ شعرش سوخت
#نفیسه_نعمتی
@robaee
پر داده بهار، بلبل غمگین را
وقعی ننهاده گریهی نسرین را
هم زیر قرار با درختان زده است
هم قال گذاشتهست فروردین را
#نفیسه_نعمتی
@robaee
قلبیست شکستخوردهی ترسیدن
دستیست شکسته بر رواق چیدن
عشق آمد و ناامید از ما برگشت
من لال ز گفتن و تو کور از دیدن
#نفیسه_نعمتی
@robaee
داغی به دل زمانهی پست بزن
جامی به سلامتیّ این مست بزن
برآمدم از پس جنونم بی تو
ای عشق! به افتخار من دست بزن!
#نفیسه_نعمتی
@robaee