ماییم به همرکاب شمشیر زنت
ماییم هوا خواه تو و سینه زنت
۵۲ جمعه ثبت شد هر ساله
خسته شده تقویم هم از آمدنت
حسین جعفری:
@hosein_jafarii2 کانال تلگرام
Jfry2164
اینستاگرام حسین جعفری
Hosein Jafari:
ای چشم سیاه تو دل انگیزترین
موهای تو نقش فرش تبریزترین
شیراز لبت مست تر از صد باده
تیغ مژه ات خنجر چنگیزترین
ا
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
Hosein Jafari:
به محتبی تاجیک شاعر انجمن عصر انتظار
ورامین
از مدح و غزل ها شده پر زنبیلت
الهام فرشته شد سحر تحویلت
فخر تو لباس ،،ساده،، ی نوکری است
شادیم ز لبخند تو و تجلیلت
حسین جعفری
در وقت غروب می شود صحبت ماه
با چادر مشکی برسد حضرت ماه
خورشید خانوم ۸ ساعت تابید
شد شیفت شب باز شده نوبت ماه
حسین جعفری
نان و رطب و چای و غزل آوردم
صد بوسه به تو بغل بغل آوردم
خورشید طلوع کرده برخیز و بیا
گلپونه و چایی و عسل آوردم
#حسین جعفری
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
هرچند که گرگ منطقه درّنده ست
این دهکده بر عهد خودش پابند است
از قول و قرار رؤسا فهمیدم
چوپان دروغگو نمرده زنده است
#حسین_جعفری
ای وای اگر گدا به یک جا برسد
سارای فقیر هم به دارا برسد
به گنج اگر رسیدی آقای مدیر
یک جور بخور تا به همه ما برسد
حسین جعفری:
@hosein_jafarii2 کانال تلگرام
Jfry2164
اینیستاگرام حسین جعفری
محمدرضا آقاسی ۲۴ فروردین ۱۳۳۸ در تهران چشم به جهان گشود. پدر او معلم قرآن بود و خانوادهاش از علاقهمندان به اشعار مذهبی بودند. پس از اخذ مدرک سیکل به دلایلی ادامهٔ تحصیل نداد و به همان بسنده کرد. آقاسی سرودن را از سال ۱۳۵۱ آغاز کرد و در مسیر شاعری از تجربیات اساتیدی مانند مهرداد اوستا بهره برد. وی در مناطق جنگی حضور پیدا کرد و با اشعارش باعث تهییج رزمندگان میشد. او از شاعرانی است که سبک شعر سرودن و نوع شعر خوانیاش بسیار مورد اقبال عموم مردم قرار گرفت. آقاسی در ۳ خرداد ۱۳۸۴ از دنیا رفت. رهبر انقلاب در پیامی درگذشتش را تسلیت گفتند. «شیعهنامه»، «بر مدار عشق» و «حق نمک» دربردارنده اشعار او است.
#معرفی_شاعر #محمد_رضا_آقاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رائفی پور
اصلا قصه، قصهی حجاب نبود...
@MOJAHEDAN_14
🔹باب اول در سیرت پادشاهات: حکایت ۳۶
دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی.
باری این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفتهاند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا
#گلستان_سعدی
مردی فقیر چشمش به مغازه خوراک پزی افتاد تکه نانی را بالای بخاری که از سر دیگ بلند می شد، می گرفت و می خورد. هنگام رفتن صاحب مغازه گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کرده ای، باید پولش را بدهی. مردم جمع شدند و مرد از همه جا درمانده، بهلول را دید و او را به قضاوت دعوت کرد.
بهلول به آشپز گفت: این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به زمین انداخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با تعجب گفت: این چه قسم پول دادن است؟
بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
ام البنین س
چون ذره به پیشگاه خورشید رسید
در خانه ی فاطمه به جز عشق ندید
هم مفتخر همسری مولا است
هم مفتخر است مادر چار شهید
حسین جعفری
دلسرد کشید خط زیر لب را
بی ماه کشید آسمان شب را
میخواند عروض تا که از بر بکند
بحر رمل مسدس اخرب را
حسین جعفری:
@hosein_jafarii2 کانال تلگرام
Jfry2164
اینیستاگرام حسین جعفری
ام البنین س
شده تقدیر اینکه خوش جمال و مه جبین باشی
گل باغ وفای عشق ، در این سرزمین باشی
تو از روی ادب در محضرش سایه نشین باشی
"خدا می خواست تا مانند زهرا بهترین باشی
فدایی حسین و حضرت ام البنین باشی"
دلم با یاد تو همواره زوار حرم باشد
برای زایرین سقا شدن کار دلم باشد
حدیث فضل، از شعر تو گفتن محترم باشد
"خدا می خواست تا دستان فرزندت علم باشد
خدا می خواست مثل زینبش شور آفرین باشی"
مقرب هستی از سوی خدا بر تو نظر باشد
به شوق تو مرا در (کف العباس) ت گذر باشد
ابوالفضل است ذکر لب به هر جا که خطر باشد
"خدا می خواست تا دنیاست فرزندت قمر باشد
خدا می خواست این که مادر سقای دین باشی"
نشان معرفت داری که نور مهر رب در توست
تویی ام البنین نسل دلیریِ (کعب) در توست
شجاعت در تو و آوازه ی شیر عرب در توست
"تویی آن بانویی که روح اعجاز ادب در توست
تو باید میزبان زائرین اربعین باشی"
چه خوشبختی تو که در خانه ی خورشید می آیی
تو مهر فاطمه داری ارادتمند مولایی
عروس خانه ی مولا ، کنیز بیت زهرایی
"به گوش حضرت عباس می خواندی تو لالایی
که یادت باشد ای مادر به انگشتش نگین باشی"
درون خانه ی مولا سراپا شور و احساسم
میان گلشن طاها کنیز حضرت یاسم
به اهل بیت آل حضرت خورشید حساسم
"در آن لالایی جانبخش می گفتی که عباسم
همیشه پیش مولایت تو باید کمترین باشی"
نشان دادی که در قلب تو عشق حضرت زهراست
ابوالفضلت علمدار است و پرچمدار عاشوراست
اگر بی آب، مشکش هست اما پرچمش بالاست
به او گفتی که روی بازوانت بوسه ی مولاست
به بازویت بگو در کربلا او را معین باشی"
نشو دور از حسین فاطمه در ظهر عاشورا
به مشک خود نما یاری بیاور آب ای سقا
مبادا تا که بگذاری دمی مولای خود تنها
"ابوالفضلم عمویی کن برای دختر آقا
برایش سعی کن در هر کجا حبل المتین باشی"
اگر افتاد دست او ولی هر بار او پا شد
هزاران نیزه و شمشیر امد سهم سقا شد
به سوی آسمان کربلا بال و پرش وا شد
"نصیحت کردی و عباس تو عباس زهرا شد
ادب کردی که بین مادران تو بهترین باشی"
میان موج خون عاشقی دریا به ساحل گفت
سرش را روی دامانش گرفت و در مقابل گفت
اناالحق را به پای دار معشوقه چه کامل گفت
به روی چشم ...عباست ولی با گریه در دل گفت
تو بعد کربلا هم مادرم ام البنین باشی"
به استقبال از بانو حسامی
شاعر حسین جعفری
در بزم ما به باده و جام احتیاج نیست
ما را بس است
مستی ذکر مدام دوست ..!!!
#صائب_تبریزی
🪴
40.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شعرطنز بسیار زیبا با لهجه افغانی
😂😂یه دختر تو دانشگاهمون بود هرچه بهش تنه میزدم جزوه هاش بریزه دو نفری جمع کنیم عاشق هم بشیم اونقدر جزوه هاش محکم میگرفت نمیریخت
😜😜
یه روز یه تکل از پشت رفتم زیر پاش راهی بیمارستان شد
الان دارم دیشو میدم سالهاست