خدا کُناد که ای دوست! بینِ ما چیزی
به هم اگر بخورَد، استکانِ ما باشد!
#حسین_جنتی
ای کاش در مراتبِ کفرم ثبات بود
من خسته ام از این #منِ دیندار پاره وقت!
#حسین_جنتی
من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست!
دل بسته ام ، به همهمه ی لشکری که نیست!
در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهر
سر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست!
هر روز بر فراز یقین، مژده می دهم
از احتمال آتیه ی بهتری که نیست!
بو برده است لشکر من، بس که گفته ام
از فتنه های دشمن ویرانگری ، که نیست!
من! باورم شده ست که در من، فرشته ها،
پیغام می برند ، به پیغمبری که نیست!
من! باورم شده ست ، که در من رسیده است،
موسای من، به خدمت جادوگری که نیست!
باید ، برای اینهمه ناباوری که هست،
روشن شود، دلایل این باوری که نیست!
هرچند ، از هراس هجومی که ممکن است،
دربان گذاشتم به هوای دری که نیست
فهمیده ام ، که کار صدف های ابله است،
تا پای جان محافظت از گوهری که نیست!!
#حسین_جنتی
دل، در گروِ چند هنر داشتم، این شد...
ای بیسپران! من که سپر داشتم این شد!
رودی که به سَد خورد، زِ اندوه ورم کرد...
یعنی عطشِ سیر و سفر داشتم این شد!
خاکسترِ گردوبُنِ پیری به چناری،
میگفت که بسیار ثمر داشتم این شد!
با خاکِ سیه، جمجمهی خالیِ جمشید،
فرمود زِ افلاک خبر داشتم این شد!
نی گفت که تلخ است جهان، گفتمش این نیست...
نالید که من بارِ شِکَر داشتم این شد!!
#حسین_جنتی
❄️
نشانِ لکّهی مِی ، مانده بر عبای تو هستم
مرا قبول کُن ای شیخ! من خطای تو هستم
#حسین_جنتی
🌿
صد برگهی سفید پسش دادهام، بس است
کِی خسته میشود فلک از امتحانِ من؟
#حسین_جنتی
@robai
که رازِ عشق برونمیزند به ناچاری،
چنانکه بوی خوش از حجرههای عطاران!
#حسین_جنتی
چون کفش کهنه،
بیکس و تنها مرا گذاشت
روز نیاز ، همسفرم را شناختم!
#حسین_جنتی
صد برگهی سفید پسش دادهام، بس است
کِی خسته میشود فلک از امتحانِ من..؟!
#حسین_جنتی
@robaiiyat_takbait