غزل_سعدی_ما_در_خلوت_به_روی_غیر_ببستیم.mp3
903.2K
غزل ۴۳۴
سعدی
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستیم
مردم هشیار از این معامله دورند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
شاکر نعمت به هر طریق که بودیم
داعی دولت به هر مقام که هستیم
در همه چشمی عزیز و نزد تو خواریم
در همه عالم بلند و پیش تو پستیم
دیده نگه داشتیم تا نرود دل
با همه عیاری از کمند نجستیم
تا تو اجازت دهی که در قدمم ریز
جان گرامی نهاده بر کف دستیم
دوستی آن است سعدیا که بماند
عهد وفا هم بر این قرار که بستیم
#غزلیات_سعدی
#خوانش
#ساعد_باقری
@hafez_adabiyat