#فلسطین_مظلوم #مقاومت_اسلامی
#طوفان_الاقصی
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است
غریب در وطنم، آه... درد من این است
غذای کودک من ترکش است و خمپاره
برای مردم من، مرگ مثل تمرین است
عروس و داماد، اینجا حنا نمیبندند
دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است
ولی زمان تولد به گوش ما خواندند
که مرگِ سرخ «بِه» از زندگی ننگین است
هزاربار سرِ از تن جدا شرف دارد
به آن سری که به تن مانده است و پایین است
چه سنگها که زدیم و کسی دری نگشود
دریغ! بعضیها خوابشان چه سنگین است
شهادت است دعامان، به چشم ما موشک
نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است
بزن که آن چه به پاخاست، آه مظلوم است
بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است
بزن که تلختر از قبل میشود کامت
بزن که آخر این شاهنامه شیرین است
گرفتنیست همین آه اگر خداست خدا
لوای ظلم میافتد اگر که دین دین است
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان