eitaa logo
یک جرعه شعر... حسین جعفری
414 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
1 فایل
غزل. ادبیات. جوک. رباعی. آموزش شعر. ویراستاری.سفارش.مطالب روز. هجو طنز مصاحبه ها. عکس های انجمن ادبی. تبلیغات ...سرود. ترانه. افتخارات. معرفی کتاب های شعر چاپ شده و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از این بیگانه باید گشت با هر آشنا زان که با هر کس که گشتم آشنا بیگانه شد
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
صد برگه‌ی سفید پسش داده‌ام، بس است ‏کِی خسته می‌شود فلک از امتحانِ من..؟! @robaiiyat_takbait
🌺با چهار نفر مهربان باش پدر، مادر، خواهر، برادر 🌺با چهار نفر معاشرت نکن حسود، خودخواه، دروغگو، دو رو 🌺چهار چیز کمش خوبه پرحرفی، خواب، خوراک، تنبلی 🌺چهار چیزو داشته باشه صبر، علم، بخشش، اعتماد بنفس
تو شمع انجمن آرای عالم جانی. بیا که بی تو نشستن به انجمن سخت است☺️
هدایت شده از کاربر
26.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم از آرشیو محرمانه حوزه علمیه قم توسط طلبه ها به بیرون درز کرده و منتشر شده. مصباح یزدی ، ازتمام دریافت تجربه اش فاتحه اسلام وحجاب را خوند و خیلی شفاف به ناکارآمدی اسلام اشاره میکند  .* *قویا پیشنهاد میکنم این رو تا آخر ببینید*    ایشان مریدان خطرناکی داشت.. که تا زنده بود، هرگز پخش نشد! چون به منافع باندهای قدرت صدمه میزد..🏴
شخصی نزد شیخی رفت تا از زبان‌ درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد شیخ گفت بابت هر کاری که زنت برایت انجام می‌دهد از او تعریف و تمجید کن هنگام شام زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمه‌ای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف ‌کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام. زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی حال که خواهرت برای اولین بار غذا برایمان فرستاده، تعریف و تمجید میکنی!😂 👳 @molla 👳
ناﻫﺎر ﻛﻪ می آوردﻧﺪ ، ﮔﺮبه ﻛﻮری می آﻣـﺪ ﭘـﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮه اﺗﺎق و ﺷﺮوع می ﻛﺮد ﺑﻪ ﻣﻴﻮ ﻣﻴﻮ ﻛﺮدن . یکی از ﺑﭽﻪ ﻫﺎ، ﻫﻤﺎن سهمیه ﻛﻢ ﮔﻮﺷـﺘﺶ را ﻣـی ﺑـﺮد و می‌داد ﺑﻪ ﮔﺮﺑﻪ . اﻳﻦ ﻛﺎر ﻫﺮ روزش ﺷﺪه ﺑﻮد . ﻳﻚ روز، ﺗﺎ ﻧﺎﻫﺎر را آوردﻧﺪ و ﺻﺪای ﮔﺮﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، سهمیه ﮔﻮﺷﺘﺶ را ﺟـﺪا ﻛـﺮد ﻛـﻪ ﺑﺒـﺮد ﺑـﺮای ﮔﺮﺑﻪ. ﺳﻴﺪﺑﺼﻴﺮ اﻟﺪﻳﻦ ﺑِﻬِﺶ ﮔﻔـﺖ "ﻓﻼنی، ﻓـﺮضﻛﻦ ﻣﺎ ﻫﻢ ﮔﺮﺑﻪ اﻳﻢ. ﻳﻪ روز ﻫﻢ سهمیه ﮔﻮﺷـﺘﺖ رو ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪه ". اﻳﻦ را ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻪ زدﻧﺪ زﻳﺮ ﺧﻨﺪه. 👳 @molla 👳
در طالعِ من نیست که نزدیکِ تو باشم ؛ می‌گویمت از دور دعا ، گر برسانند🕊 . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهم : چند نکته امنیتی به این چند در خواست نه! بگویید و گر نه ممکن است تا پای چوبه دار هم بروید!!! لطفا نشردهید،ابوعلی
39.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوان نخبه و با استعداد اهل ایذه ببینید چه ماشینی طراحی کرده ولی هیچ کدام از مسئولین کشور حمایتش نکردن واقعا جای تآسف داره..هرجا باند وباند بازی وبند پ باشه مسؤلان مربوطه حمایت می‌کنند. به بزرگترین گروه مطالبه گران کشوری بپیوندید. https://eitaa.com/joinchat/607060724C4e6078d0b5
امام جماعت دزد! 🔷یکی از دوستان نقل می‌کرد که در یکی از کشورهای خارجی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسئولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام، میهمان خانه‌ی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان، از جمله یکی از مقتدیان در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود. امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بی‌نهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد. 🔷زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که در طاقچه سالن مقداری پول گذاشته بود، فورا وارد سالن شد ولی پولی ندید, تمام اطراف سالن را جستجو کرد اما پول را نیافت. 🔷وقتی که شوهرش از مسجد برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه! بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانه‌ی شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهواره‌اش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانه‌ی خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد! با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، مواجهه و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود. 🔷بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه‌ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟ از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالح و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد. 🔷 او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده؟ امام گفت: بلی، ولی من فراموش کردم علت آنرا جویا شوم؛ زیرا بسیار مشغول کار و تلاش بودم. آن شخص گفت: امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید، یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بود که آن‌را بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم. حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ 🔷امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم. صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پول‌ها را زیر فرش و یا روی طاقچه بگذارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و یا باز باد آنها را پراکنده کند ... در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد ... و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟ 🔷حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه ‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحه‌ای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید، البته پول را در آن پیدا می‌کردید. صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید...!!!😥 این است حال برخی از ما مسلمانان که قرآن کریم را در طول یک سال، یکبار هم باز نمی‌کنیم ولی در عین حال خود را مسلمان هم می‌دانیم الهی! مارا از مسلمانان غافل و دور از قرآن‌کریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان.آمین یا رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی که دلم هوای دریا را داشت چشمان تو را بحر عمیقی پنداشت این شاعری و عاشقی و در به دری نانی ست که در سفره ی من عشق گذاشت جعفری دل
نزدیک دارد می شود آغوش و محبت هر دو گشته نوش پاییز بداهه حسین جعفری
یادش به خیر پسرم شعر کلاس اولی میخواست سال ها پیش بعد از به نام خدا میگم سلام بچه ها سلام به ماه و خورشید سلام به نور و امّید سلام به صبح صادق به گلهای شقایق من (پارسا جعفری ام) کلاس اولی ام تازه میرم مدرسه یاد بگیرم هندسه مدرسه مون تهرانه اسمش شهید (چمرانه) خیابون اردستانی با خانوم (وشتانی) میریم و درس می خونیم تا همه چی بدونیم معلم نازنین مشقای من رو ببین خوبه به ما یاد می دی برنامه ی شاد می دی ما همه درس می خونیم قدر تورو می دونیم بیا با من کن دعا تا زود بره کرونا جعفری
پیموده دلت راه فداکاری را بر شانه کشیده بار دشواری را در مدرسه ی عشق تو آموخته است مشق شب اول وفاداری را حسین جعفری جواد آباد
جواب را نتوان فکر کرد روز سوال چو هست فرصتی ، آماده کن جواب اینجا
حسین جعفری هدیه به استاد ..... چشم میدوزم سحرها بر گل پیراهنت مست میگردم ز جام چشمهای روشنت روز با شوق وصالت درخیالم بگذرد عصرها سر میگذارم باز روی دامنت چون بهاران میرسی از راه ,سرسبزم کنی آسمان بغضش بگیرد لحظه های رفتنت ...(آمدی جانم به قربانت)... ولی دیگر نرو خون این شاعر بیفتد باز هم بر گردنت فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن شعرهم افتاده در رقص از نوای تن تنت پیش چشم عاشقم آسان شدی سهم رقیب سخت باشد که در آغوشت بگیرد دشمنت @hosein_jafarii2 روز شعر و ادب فارسی ۲۷ شهریور جواد آباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌷فوق العاده آموزندست. لطفا همه عزیزان کانال، ملاحظه فرمائید🌷🌹https://eitaa.com/Darrehmorad🥀 حسین جعفری: کس نیست که دمخورش شود با صحبت نور است و نشسته گوشه ای در ظلمت هرچند قرایت فرج باید و نیست در طاقچه خاک میخورد از غربت حسین جعفری: @hosein_jafarii2 کانال تلگرام ‌ Jfry2164 اینیستاگرام حسین جعفری
حرفی نداشتم بزنم، خواستم فقط خاطرنشان کُنَم که تو در خاطری هنوز..!
خار تَرم که تازه زِ باغی بریده‌اند محروم بوستانم و مردود آتشم.. :)
شرطِ عشق این بود کز دورش ببینم جان دهم گر دمی تأخیر شد جرم از دلِ سنگِ من است
ای کاش امیدی به خوشی‌های جهان بود ای سکّه‌ی اقبال! دریغا که دورویی