eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.3هزار دنبال‌کننده
205 عکس
6 ویدیو
0 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
زرد است که لبریز حقایق شده است تلخ است که با درد موافق شده است عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی پاییز بهاری است که عاشق شده است @robaiiyat_takbait
در کوچه،خیابان چه کنم بعداز تو با تلخیِ فنجان چه کنم بعدازتو از خش‌خش پاییز گذر کردم و حال با آه زمستان چه کنم بعد از تو @robaiiyat_takbait
دل یک شهر به چشمان تو آویزان است پلک برهم بزنی شهر به هم می ریزد @robaiiyat_takbait
ای روزگار! از چه کسی می‌توان گرفت ‏تاوان این جوانی از دست رفته را؟ @robaiiyat_takbait
ای کاش در مراتبِ کفرم ثبات بود من خسته ام از این منِ دیندار پاره وقت! @golchine_sher
مردم به هر که آینه شد، سنگ می‌زنند از طعنه‌های عالم و آدم غمت مباد... @robaiiyat_takbait
نمی گردد دل آگاه شاد از عشرت دنیا در این ماتم‌سرا یا طفل یا دیوانه می‌خندد @robaiiyat_takbait
ما بوی پیرهن را در جان ذخیره داریم شاید نیاید از مصر هر روز کاروانی @robaiiyat_takbait
کسی سوال می‌کند به خاطر چه زنده‌ای؟ و من برایِ زندگی تو را بهانه می‌کنم @robaiiyat_takbait
حال دل من کاش که بهتر گردد ایام پر از دلهره‌ام سر گردد دلخسته‌ از این شهر پر از غوغایم ای‌کاش که تنهایی من بر گردد @robaiiyat_takbait
آگاه نگشتيم كه دل را كه زِ ما بُرد ديديم همين زلفِ سياهى و دگر هيچ @robaiiyat_takbait
بریز بار تعلّق که شاخه‌های درخت نمی ‌شوند سبکبار تا ثمر ندهند @robaiiyat_takbait
یک‌شب نزدی سری به تنهایی‌هام تا باز شود دری به تنهایی‌هام هر روز اضافه می‌شود با هر شعر تنهاییِ دیگری به تنهایی‌هام @robaiiyat_takbait
با پنجره‌اي شيفته ی نور شديم با پنجره‌اي که بسته شد کور شديم با يک فنجان چاي، رسيديم به هم با يک فنجان قهوه، ز هم دور شديم @robaiiyat_takbait
در وقت قرار می رسیدی ای کاش با سوت قطار می رسیدی ای کاش بعد از تو در آغوش زمستان ماندم همراه بهار می رسیدی ای کاش @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
📣یه کانال پییییییییدا کردم پر از های دوبیتی و غزلهای ناب‼️ ❌لنگشو هیچ کجا نمیکنی💯 https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0 گلچین شده از غزلها و دوبیتی های عاشقانه
دل به دل راه ندارد که اگر داشت، دلت لحظه ای یادِ من و این همه دلتنگی بود... @robaiiyat_takbait
خارم، ولی گلاب زِ من می‌توان گرفت از بَس‌که بوی همدمیِ گل گرفته‌ام @robaiiyat_takbait
گیسو افشان میکنی آیینه حیران می شود اینقدر خون در دل آیینه کردن خوب نیست @robaiiyat_takbait
به راهِ چشمِ پُر آشوب و فتنه انگیزش نرو ! که می خورد آخر، سرت به سنگِ ای دل @robaiiyat_takbait
تو را این قطره‌های اشک روزی نرم خواهد کرد که آب آهسته و آرام می‌پوسانَد آهن را... @robaiiyat_takbait
ای روزگار! جنگ من و تو تمام شد... موی سپید، پرچم صلح است بر سرم @robaiiyat_takbait
دستورِ عشق غیر همین حرفِ ساده نیست با فعلِ سوختن همه ی عُمر ساختَن... @robaiiyat_takbait
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجایی که جز تو پناهی ندارم چگونه کِشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت برگ کاهی ندارم @robaiiyat_takbait
به روی پنجره ی مِه گرفته در شب باران چقدر شعر نوشتم، چقدر شعر نخواندی @robaiiyat_takbait