فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 بــِســْم اللــّهِ الـرَّحـْمـَن الـرَّحـيم🍃🌸
پروردگارا !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ لحظات زیبا و
ناب صبحگاهی
و ﻟﺒﺮﯾﺰ از حضورت،
ﻣا را ﺑﺎ ﺍﺷﺮﺍﻗﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ بیآﻣﯿﺰ
ﻭ ﭼﺸﻢﻫﺎیمان ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﯿﻆ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ
ﺭﻫﺎیی بخش!
ﺗﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺟﺎﻥ،
ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮیم
با نام او دفتر پنج شنبه را میگشاییم
"لا اله الا الله الملک الحق المبین "
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
اشک مرا به غربت مولا زیاد کن
سوز مرا به روضه زهرا زیاد کن
یافاطرُ به عمر کم فاطمه قسم
روزیِ #فاطمیه ما را زیاد کن
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
خدا کند که کسی بیهوا زمین نخورد
به ضرب پا وسط شعلهها زمین نخورد
هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه...
ولی زنی وسط کوچهها زمین نخورد
در ازدحام هجوم ستم ، در خانه
خدا کند که زنی پا به ما زمین نخورد...
به آن عبا که علی روی همسرش انداخت
زنی مقابل نامردها زمین نخورد
به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر
که مادری جلوی بچهها زمین نخورد
زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت
که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن
خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد
خدا کند که کسی نیزه بیهوا نزند
خدا کند که دگر بیهوا زمین نخورد
خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر
سر برادری از نیزهها زمین نخورد
سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد
رقیهام ز روی ناقهها زمین نخورد
رباب هم به روی ناقهها دعا میکرد
علی اصغرم از نیزهها زمین نخورد
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
42.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید این جمعه بیاید شاید| شعرخوانی فراموشنشدنی آقاسی درباره امام زمان عج
خدایا، بارالها، به تحیر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام قسمَت میدهیم در فرج مولای ما تعجیل بفرما.
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد، عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجِ.
یا عالیُ بِحَقِّ علی، عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجِ.
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه، عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجِ.
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن، عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجِ.
یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الْحُسَيْن، عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ.
همه دستها را بالا بیاورید. با همین اشک چَشمِ دعا کننده باشید، هر قدر که آقا را دوست دارید.
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.
به حق زینب کبری سلاماللّهعلیها، اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.
به حق ابالفضل العباس علیهالسّلام، اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.
به حق علی اصغر علیهالسّلام، اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.
خدایا، به حق فاطمهی زهرا سلاماللّهعلیها، به پهلوی شکستهی فاطمهی زهرا سلاماللّهعلیها، عجّل لولیّک الفرج.
به فرق شکافتهی امیرالمؤمنین علیهالسّلام، عجّل لولیّک الفرج.
به جگر پارهپارهی امام مجتبی علیهالسّلام، عجّل لولیّک الفرج.
خدایا، به لبهای بریدهی امام حسین علیهالسّلام، عجّل لولیّک الفرج.
به داغ دل زینب کبری سلاماللّهعلیها، عجّل لولیّک الفرج.
به سوز دل زینب کبری سلاماللّهعلیها، عجّل لولیّک الفرج.
به اسارت زینب کبری سلاماللّهعلیها، عجّل لمولانا الفرج.
زیارت امام زمان ارواحنافداه را نصیبمان بفرما.
قلوب ما را با معرفت امام زمان ارواحنافداه مزین و معطر بفرما.
محبت امام زمانمان را بیش از پیش به ما مرحمت بفرما.
قلوب ما را در ارتباط با امام زمان ارواحنافداه، در برابر امام زمان ارواحنافداه خاضع و خاشع بفرما.
خدایا، قلوبمان را با اماممان مرتبط بفرما.
قلب نازنین امام زمان ارواحنافداه را از یکایک ما راضی و خوشنود بفرما.
توفیق عمل صالح، عمل امام زمان پسند، به همهی ما مرحمت بفرما.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
02-31-0340.mp3
4.95M
🌹 ﷽ 🌹
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠
السلام علیک یا امیرالمومنین
… درد تنهایی تو را حس کرد
هر که نهج البلاغه را خوانده
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
قسمت 340 از نامه سی و یکم نهج البلاغه
خلاصه ای از درس امروز
1_حضرت علی(ع) در حکمت 273 نهج البلاغه میفرمایند: مطمئن باشید اگر بنده ای تدبیر و نقشه های قوی داشته باشد، باز هم نمیتواند رزق و روزی خود را بیشتر کند از آن چه خداوند عالم برای او مشخص نموده و اگر فردی ناتوان و ضعیف و بی تدبیر باشد ولی خداوند بخواهد رزق او را وسیع کند، همه عالم که جمع شوند نمیتوانند رزق او را کم کنند.
اگر انسان به یقین برسد که رزق و روزی او دست خداست بسیار راحت زندگی میکند.
فکر نکنید هر کس ثروتمند است، حتما خداوند او را دوست دارد.
2_ قرآن کریم میفرماید: آن هایی که اموال یتیمان را خورده، در حقیقت آتش جهنم میخورند ولی نمیدانند.
3_ حضرت علی(ع) در حکمت 106نهج البلاغه میفرمایند: اگر کسی بخواهد دینش را از دست بدهد تا دنیا را بدست بیاورد، ضرری به او وارد میشود که از نفعی که اتتظار او را داشت بسیار بیشتر است.
4_ حضرت علی(ع) در حکمت137نهج البلاغه میفرمایند: با صدقه دادن، رزق خود را وسیع کنید.
5_ حضرت مولا(ع) در حکمت 66 نهج البلاغه میفرمایند: اگر گرفتاری شما حل نشود بسیار بهتر از آن است که به نااهلان تمنا کنید.
6_ امیرالمومنین در حکمت 42 نهج البلاغه میفرمایند: بالاترین ثروت و بی نیازی این است که از آنچه دست مردم هست ناامید شویم و چشممان فقط بدست خدا باشد.
جمعه_ 1403/09/02_ ارسال از اصفهان
خداوند یار و نگهدارتان 🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
ابراهیم می گفت:
اگر می خواهیم کنار هم راحت باشیم، باید تجمل را کنار بگذاریم. باید رفت و آمد ها و صله رحم را مطابق دستورات دین و بدون تجمل انجام دهیم، تا رابطه ی خانواده ها همیشه برقرار باشد.
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
👌 هفته بسیج گرامی باد ❤️
🖤 یاد و خاطره بسیجی لباس خاکی خادم مردم همیشه زنده است.
روح شهیدعزیز رئیسی شاد🌹
#مرگ_بر_فتنه_گر
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
لبنک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شهید #عبدالحسین_برونسی : هر وقت کارتون گیر میکنه امام زمان (عج) رو به فقط مادرش قسم بدید ...
لینککانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
گفتند #شهید گمنامه،
پلاک هم نداشت،
اصلا هیچ نشونه ای نداشت؛
امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه...
نوشته بود :
“اگر برای خداست، بگذار گمنام بمانم”
لینککانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ توصیه شهید تهرانیمقدم به سردار حاجیزاده برای توسل به حضرت زهرا(س)
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
✍ فاطمیه
▪️در حدیث شریف کساء آمده که رسول اکرم صلیاللهعلیهواله (آن عقل کل، آن اول مخلوق خدا، آن اعظم و اشرف و اکبر خلائق، آن حبیب خدا )
وقتی ضعفی بدنشان را میگیرد درِ خانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها میآیند.
(میخواهند به ما و همه خلائق بفرمایند که آن جایی که برای حاجت میخواهید بروید کجاست)
▪️وارد میشوند، میفرمایند: دخترم!
«اِنّي اَجِدُ في بَدَني ضُعْفاً»
بدن مرا ضعف گرفته،
بیبی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نمیفرمایند پدر جان شما خودتان رسول خدا هستید، من که هستم، میفرماید:
«اُعيذُكَ بِاللهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْف»
یعنی من تو را پناه میدهم، من تو را به خدا واسطه میشوم.
ما که دیگر جای خود داریم.
▪️هر کس در هر موردی و در هر جنبهای از زندگیاش ضعف دارد، در بُعد مادّی، در مسائل روحی، تزکیه نفس، غم و غصّه هر چه دارید در خانهی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بروید.
▪️در محضر استاد بزرگوار
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
*راز عجیب کولهپشتی در کلانتری فاش شد!*
روزنامه خراسان: موتورسواری که مورد ظن نیروهای گشت انتظامی قرار گرفته بود، پس از انتقال به کلانتری سپاد مشهد، راز عجیب کوله پشتی را فاش کرد.
چند روز قبل ماموران گشت کلانتری سپاد هنگام انجام وظیفه در حوزه استحفاظی، به رفتارهای موتورسواری مشکوک شدند که کولهپشتی بزرگی را بر دوش داشت. مأموران که او را بهطور غیرمحسوس زیرنظر گرفته بودند، هرلحظه بیشتر به حرکات اضطرابآمیز او ظن میبردند، چرا که احتمال میدادند، موتورسوار مذکور درحال جابهجایی مواد مخدر باشد. به همین دلیل مأموران به او نزدیک شدند و مدارک موتورسیکلت را درخواست کردند، اما موتورسوار که کلاه کاسکت بزرگی بر سر داشت، تلاش میکرد تا حد امکان کمتر سخن بگوید. به این دلیل فقط به گفتن کلمه «ندارم» اکتفا کرد.
این رفتارها در حالی شک مأموران را بیشتر کرد که درون کوله پشتی موتورسوار فقط مقدار زیادی پارچه کهنه بود. بهگزارش خراسان، حالا دیگر فرضیه سرقت موتورسیکلتِ بدون مدارک هم به دیگر احتمالات پلیسی افزوده شده بود، که آنها به ناچار وی را برای بررسیهای بیشتر به کلانتری هدایت کردند.
با آنکه هوای گرم تابستان، شرایط تحملناپذیری را ایجاد کرده بود، اما موتورسوار کلاه کاسکت را حتی درون اتاق اطلاعات کلانتری هم از سرش برنمیداشت و باز هم سعی میکرد بیشتر با ایما و اشاره سخن بگوید. در این هنگام افسر اطلاعات کلانتری از او خواست کلاه کاسکت را از سرش بردارد و به سؤالات پلیس بهدرستی پاسخ دهد. اما ناگهان صحنه عجیبی رقمخورد که همه نیروهای پلیس مات و مبهوت ماندند.
زمانی که موتورسوار در میان شک و تردید کلاه کاسکت را برداشت، مقنعه مشکی او نمایان و مشخص شد که موتورسوار مذکور زن جوانی حدود 30 ساله است. او که بغض غریبی گلویش را میفشرد درباره این ماجرا گفت:
۱۶ساله بودم که سر سفره عقد نشستم و با همسرم که کارگر ساختمانی بود زندگی شیرینی را آغاز کردم. اما مدتی بعد پدرم را به دلیل ابتلا به یک بیماری از دست دادم.
او اگرچه با کارگری و زحمتکشی، مخارج زندگی را تأمین میکرد اما نیازی به فرزندانش نداشت، و به هرطریق ممکن مخارج زندگی و مادرم را میپرداخت. با این حال بعد از مرگ پدر، شوهر من به مادرم نیز از نظر مالی کمک میکرد. ولی از بخت بد من و در حالی که صاحب دو فرزند کوچک بودم، همسرم از بالای ساختمانِ درحال احداث سقوط کرد و از دنیا رفت. من دیگر بیکس و بیپناه شدم، بهطوری که نمیتوانستم اجاره خانهام را بپردازم.
به همین دلیل لوازم منزلم را جمع کردم و نزد مادرم رفتم اما از شدت شرم نمیتوانستم به چهره رنجور و بیمار مادرم نگاهکنم! من فرزند بزرگ خانواده بودم و کارگری در منازل مردم نیز پاسخگوی نیازهای مادی خانوادهام نبود. در این شرایط چشمم به تنها دارایی باقی مانده از همسر مرحومم افتاد. موتورسیکلت او را تمیز کردم و تصمیم به مسافرکشی گرفتم. برای آنکه مسائل شرعی را رعایت کنم مجبور شدم لباسهای بیشتری بپوشم!
یک کولهپشتی بزرگ هم تهیهکردم و درون آن پارچههای کهنه ریختم تا از تماس نامحرم دور بمانم. کلاه کاسکت را هم روی سرم گذاشتم و خیلی تمرین میکردم تا با مسافران صحبت نکنم چراکه خیلی زود لو میرفتم. خلاصه به این ترتیب روزی 80 هزار تومان کار میکردم تا مادرم را خوشحال ببینم. او نمیدانست من با موتور مسافرکشی میکنم. ولی زمانی که داروهایش را میگرفتم لبخندی میزد که دنیا را به فراموشی میسپردم.
اگرچه این مبلغ برای هزینههای فرزندان و خواهر و برادرانم کافی نبود ولی هرروز خدا را شکر میکردم که نان حلال سر سفره میبرم و مادرم را شاد میکنم! با این حال امروز که توسط پلیس به کلانتری هدایت شدم، از چشمان مادرم خجالت میکشم. اگرچه فرزندانم نیز چشم به در دوختهاند تا با شکلاتی طعم عشق مادر را بچشند و ...
هنوز سخنان این زن جوان به پایان نرسیده بود که اشک از چشمان رئیس اطلاعات کلانتری سرازیر شد. او به آرامی و به بهانه بازرسی کولهپشتی مبلغ 80 هزار تومان را درون آن گذاشت و سپس با هماهنگی قاضی «فرهمندنیا» موتورسیکلت زن جوان را تحویل داد، تا او به دنبال شغلی برود که منع قانونی نداشته باشد و ... آن لحظه بود که با خود گفتم آیا مسئولان هم با درد و رنج آشنا هستند؟ آیا قلب آن ها، گهگاه در تاریکیهای احساسات مدفون میشود؟ آیا این صحنههای دردناک را میبینند و فقط اشک میریزند؟! خلاصه این ماجرا را نگاشتم نه این که فقط مردم بخوانند. برای آنکه مسئولان بدانند و اشک بریزند!
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
❣بسم ربّ الشّهدا و الصّدیقین❣
9⃣هشتمین دوره چله ی؛صلوات
هرروز به نیت هرشهید ۱۰۰ صلوات
🌤کانال رفقای شهدا🌤
📌#روزبیست ونهم. چله توسل به شهدا
🌻به کانال رفقای شهدایی بپوندید👇👇
🌷https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔰زندگینامه شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی
°•[🌤🌿🕊]•°
💐🍃شهید سید محمد مصطفوی در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در شهرستان بهار استان همدان دیده به جهان گشود. از خانواده مذهبی بودند. پدرش سید هاشم نام داشت و با شغل رانندگی کامیون اهمیت زیادی به روزی حلال می داد. مادرش مدرس قرآن بود و مسئول هیئت مذهبی و یک سال قبل از شهادت سید میلاد دارفانی را وداع گفت. نام مستعارش سید میلاد بود و یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.
🦋سید میلاد تحصیلاتش را در شهر بهار گذراند و از همان دوران ابتدایی از نماز و روزه اش غافل نبود و هر چه خود را بیشتر می شناخت اعتقاداتش بیشتر می شد. در سن نوجوانی وارد عرصه ورزش شد. در رشته کشتی شروع به فعالیت کرد و توانست در این مدت به مقام هایی در سطح شهر و استان و کشوری نائل گردد. سید میلاد فردی بسیار شوخ طبع و مردم دار بود.
از سال ۱۳۸۰ هر هفته یک هفته قبل از شروع سال جدید تا یک ماه ابتدا سال جدید در راهیان نور خادم زائران راهیان نور بود. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته مهندسی عمران در دانشگاه همدان گذراند و از همان ابتدا در بسیج دانشجویی مشغول فعالیت بود.
🌹🍃در دوران جوانی نماز شب را به برنامه هایش افزوده بود. سرکشی به خانواده شهدا از برنامه های اصلی اش در زندگی بود خادم الشهدایی تا جایی در وجودش رفته بود که شهادت بزرگترین آرزویش شده بود و همیشه از مادرش التماس دعای شهادت میکرد.
در سال ۱۳۸۸ و پس از گرفتن مدرک کارشناسی از دانشگاه همدان در سال ۱۳۸۹ بخدمت سربازی اعزام گردید. سپس به شهرش باز گشت و در عمران و شهرسازی و همکاری با وزارت راه و ترابری مشغول بکار شد.
🌺🍃حضور در مساجد و هیئت های مذهبی را از وظایفش می دانست. از سوابقش می توان به همکاری و فعالیت در هیئت های مذهبی شهرستان و فعالیت در گردان ۱۶۵ امام حسین (ع) بهار و همکاری با کانون های جوانان در عرصه فرهنگی و علمی اشاره کرد .
🥀🕊 وی پس از انجام پروژه های ساختمانی و شرکت در رزمایش های بیت المقدس و آموزش های سپاه در منطقه در ۱۴ مهر ماه سال ۱۳۹۴ بهمراه جمعی از رزمندگان اسلام و مدافعان حرم حضرت زینب کبری (س) عازم کشور سوریه و وارد استان حلب از مناطق سوری گردید و در تاریخ ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۴ در منطقه ازگله (روستای شقیدله) در بیست کیلومتری شهر حلب در حین عملیات آزاد سازی حلب و در درگیری با گروهک های تکفیری و النصره به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از بیست روز به کشور بازگشت و در گلزار شهدای شهر آیت الله شیخ محمد بهاری در کنار مزار مادرش آرام گرفت.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لینک کانال رفقای شهدا👇👇
https://eitaa.com/rofaghayshohada1831