eitaa logo
🌹رفقای شهدا 🌹
477 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
9 فایل
🌹اتفاقی اینجا نیومدی شهدا دعوتت کردند با حضور خانواده های بزرگوار شهدا🌹 🌹سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم ربّ الشّهدا و الصّدیقین❣ 9⃣نهمین دوره چله ی؛صلوات هرروز به نیت هرشهید ۱۰۰ صلوات 🌤کانال رفقای شهدا🌤 📌.. چله توسل به شهدا 🌻لینک‌کانال رفقای شهدا👇👇 🌷https://eitaa.com/rofaghayshohada1831 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤🍃🌤🍃🌤🍃🌤🍃🌤 🔰زندگینامه شهید علی آخوندی قرقی 💐🍃شهید علی آخوندی هفتمین فرزند حاج حسین ملا، در 25 مرداد ماه سال 1342 در روستای قرقی شهر مشهد متولد شد. دوران کودکی خود را در روستا و خانواده‌ای کشاورز و مقنی پشت سر گذاشت.  بسیار مهربان، خوش ‌برخورد، شوخ‌طبع، ساده و مظلوم بود. 🌹🍃 نسبت به وضع موجود متواضع و قانع بود. هیچ گاه درخواستی از پدر و مادرش نداشت. از مشکلات موجود هیچ زمان گله نکرد.  دوران ابتدایی را در همان روستای محل زندگی‌اش به تحصیل مشغول بود و بعد از آن به علت عدم امکانات و به منظور کمک به خانواده‌اش در تأمین معاش درس را رها نمود. 🌸🌿 اوقات فراغتش را به مطالعه، ورزش، رفتن به کلاس خطاطی و نوشتن خط و کمک به پدر در کارهای کشاورزی و حفر قنات می‌گذراند.  علی شغل شیشه‌ بری را انتخاب کرد. با دستمزد روزی 2 تومان و بعدها 5 تومان کار می‌کرد. حتی از شهر شیشه می‌گرفت و زیر بغلش می‌آورد و برای کسانی که وضع مالی خوبی نداشتند، کار می‌گذاشت و به مادرش می‌گفت: «از آن‌ها پول قبول نکنی.»  ☘🕊در دوران انقلاب با این که سن کمی داشت، اولین بار در تاسوعا و عاشورای حسینی همراه برادرش اصغر و شهید محمدی، در راهپیمایی و تظاهرات شرکت کرد و علیه رژیم طاغوت و شاهنشاهی شعار می‌داد.  حتی وقتی که مادرش از او سؤال کرد که در تظاهرات چه شعارهایی می‌دهید آن‌ها را بلند بلند برای مادرش تکرار می‌کرد. 🌷🌿 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که فعالیت گروهک منافقین به اوج خود رسیده بود در خیابان کوهسنگی یک منافق دست به ترور زد و فرار کرد.  علی با دوچرخه او را تعقیب کرد و در یک کوچه بن‌بست با دوچرخه‌اش به او زد و با کمک مردم او را دستگیر کرد و تحویل کمیته داد. در این رابطه وی از ناحیه سر و صورت و پاها مجروح شده بود. 🦋 اگر کسی حرف غیرمنطقی یا بر ضد نظام جمهوری اسلامی می‌زد، خیلی ناراحت و عصبانی می‌شد و بسیار بی‌تابی می‌کرد.  ایشان نماز و روزه‌اش را از سن تکلیف به جا می‌آورد. هنگامی که صدای بلندگوی مسجد را می‌شنید برای شرکت در مراسم مذهبی به آن‌جا می‌رفت. 🔸 علی برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی عضو بسیج شد. برای رفتن به جبهه اصرار می‌ورزید و تاریخ تولد در شناسنامه‌اش را بزرگ نمود.  بسیار مشتاق و عاشق جبهه و شهادت بود. 🌱🌻 علی قبل از این که به جبهه برود، عکسش را بزرگ کرد و در خانه گذاشت.  همیشه می‌گفت: «اگر به جبهه بروم با جعبه برمی‌گردم.» و آرزوی شهادت داشت.  هنگامی که مادر می‌گفت: «صبر کن تا برادرانت از جبهه برگردند بعد تو برو.» می‌گفت: «آن‌ها برای خودشان رفته‌اند و من هم وظیفه دارم که بروم.»  در کشیک‌های شبانه بسیج محله شرکت داشت و 3 ماه جهت آموزش‌های نظامی به بجنورد رفت.  🕊🥀سرانجام اولین بار در 19 سالگی و از طریق فرمانده بسیج منطقه شهید حاج رضا محمدی به همراه بیست نفر دیگر از جوانان قرقی به همراه مسن گروه، حاج علی جمالی اواخر سال 60 عازم جبهه شدند.  🌷علی آخوندی در جبهه آرپی‌جی‌زن بود و مدت 14 روز در جبهه شوش حضور داشت.  در عملیات فتح‌المبین در غرب دزفول در 8 فروردین 1361 در حین عملیات محاصره شدند و علی در 19 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گشت. ❣ پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای قرقی مشهد مقدس به خاک سپردند.  🥀🌿همچنین برادرانش شهید حسن آخوندی بعد از سه ماه و جانباز سرافراز حاج علی اکبر آخوندی بعد از سی و چهار سال در کنار مزار مطهرش آرام گرفتند. 🕊🕊🕊🕊🕊 🌹 اما خبر شهادت از زبان مادر شهید :  یک روز در خانه نشسته بودیم که بچه ها به درب خانه ی ما آمدند و گفتند یک ماشین آمده و با شما کار دارند.  وقتی به آنجا رفتیم از طرف بنیاد شهید آمده بودند و گفتند شوهرتان کجاست؟  🔸گفتم رفته سر زمین کشاورزی.  در حال صحبت بودیم که پدر علی از آن طرف آمد بعد از احوالپرسی، آنها به پدرش گفتند که علی شهید شده است.  او هم بلند گفت انالله و انا الیه راجعون.  و من مثل این که عروسی علی باشد برای او شاباش کشیدم. 🕊🕊🕊🕊🕊 🌷 گلواژه شهید: «راه امام را ادامه دهید و گوش به حرف دیگران نکنید زیرا ما راه خودمان را انتخاب کردیم.» «به جبهه می‌روم با جعبه برمی گردم.»  روحش شاد و راهش پر رهرو باد  شادی ارواح طیبه شهدا صلوات  الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم🌹 لینک‌کانال رفقای شهدا👇👇 https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟 🔰زندگینامه شهید حسن آخوندی قرقی 💐🍃شهید حسن آخوندی در سال 37 خورشیدی در یک خانواده مذهبی و پرجمعیت ولی باصفا در روستای قرقی چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در همان روستا گذارند و پس از سپری نمودن مقطع راهنمایی تصمیم گرفت به پدر متدین و پا به سن گذاشته اش که یکی از افراد خبره در زمینه ی حفر قنات بود، کمک نماید. 🌹🍃با اینکه کمک حال پدرش بود تصمیم گرفت در همان هنرستان در رشته ی مکانیک خودرو ادامه تحصیل دهد. بعد از مدتی از طرف مدیریت هنرستان سید جمال الدین اسد آبادی فعلی مشغول به کار در آن هنرستان شدند. سال 56 با یکی از بستگان نزدیکش ازدواج نمود و بدلیل علاقه به پدر و مادرش در کنار منزل ایشان ساکن گردید. 🌻🌱 با این که خدمت سربازی‌اش بخشیده شده بود، داوطلبانه در دوران جنگ تحمیلی به جبهه رفت.  هنگامی که به مرخصی می‌آمد به زیارت امام رضا علیه السلام می‌رفت و برای پسرش سوغاتی می‌گرفت ولی ابتدا به دیدن پدر و مادرش می‌رفت. ❣ حسن در سومین روز شهادت برادر کوچکترش، علی آخوندی و بدون اطلاع قبلی به مرخصی آمد.  هنگامی که خبر شهادت را شنید، مادرش را بوسید و گفت: «خوشا به حالت، مبادا که بی‌قراری کنی و ناراحت شوی.» 💥ایشان تا مراسم هفتم برادرش در روستای قرقی بود و بعد از آن دوباره به جبهه رفت و قرار شد یک هفته بعد برگردد چون می‌گفت: «مادرم تنهاست و نیاز به روحیه دارد.» 🥀🕊حسن آخوندی در عملیات بیت‌المقدس در خرمشهر و در سن 24 سالگی (سال 1361) به درجه رفیع شهادت نائل گردید و بدن مطهرش در گلزار شهدای روستای قرقی مشهد آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد. 🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊 🌷بقیه ماجرا از زبان پدر شهید :  وقتی که علی برادر حسن شهید شده بود حسن به مرخصی آمد و تا هفتم علی اینجا ماند. هر چه اصرار کردیم که تا چهلم او بماند قبول نکرد و به منطقه برگشت. 🥀 ✨اما بیش از دو ماه از او خبری نشد. دو ماهی از او خبر نداشتیم تا این که به یکی از اقوامان که در اهواز مشغول کار بود تماس گرفتیم تا او خبری از حسن برایمان بیاورد بعد از چند روز با ما تماس گرفت و گفت بعد از یک جستجوی طولانی متوجه شدم که او مجروح شده و او را اشتباها به تبریز برده و بر اثر ترکشی که به چشمشان اصابت نموده در همان بیمارستان شهید شده اند. 🕊🌷 لذا برادرانش به تبریز رفتند و پس از تحویل گرفتن پیکر مطهرش او را به شهر خودمان انتقال داده و در این جا دفن نمودیم. لینک کانال رفقای شهدا👇👇 https://eitaa.com/rofaghayshohada1831 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️ 📝✨وصیت نامه شهید والامقام حسن آخوندی   🌷درود بر شهدای خونین کفنان اسلام از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران.  سلام بر رهبر عظیم الشان مان امام خمینی.  سلام بر پدر همیشه کارگرم و سلام بر مادرم که آسایش مرا در رنج و مشقت خود خلاصه نمود. 🌷 من یک سرباز حقیر روح الله از سرزمین پاک مشهد مقدس برای همراهی کردن کشتی حق که به دشت لاله خیز خوزستان به یاری خداوند لاشریک و بی همتا سفر نمودم و آنقدر در دریای خون شنا می کنم که تا به ساحل آزادی رسم. 🌷 و شما ای کسانیکه بر سر قبرم اجتماع می کنید، بدانید که آرمانم حسینی و رهبرم خمینی و در خط رهبرم خمینی آنقدر پیمودم که تا امروز به شما بازماندگانم فریاد می زنم که من از این دنیا از این دنیاییکه انسان های زیادی را در گرداب لذات غوطه ور ساخته و هم چون کرم ابریشم بدورشان پیله ساخته و آنان را اسیر ننگین خود در آورده رخت بر می بندم و شما را وداع گویم و به خدای منان می سپارم. 🌷پدر و مادر مهربانم بدانید که این فرزندت مرده بود و امروز زنده شد. مبادا روزی برایم بنالید بلکه باید آنقدر صبور و مقاوم باشید که دشمن ملحد و از خدا بی خبر چشمش کور و نابود شود تا کافران و منافقان بدانند که ما شجاعیم، فرزند حسینیم و در خط رهبرمان همواره جان فشانی می کنیم تا پرچم پر افتخار اسلام در پهنه گیتی به احتزاز درآید و مهدی موعود ظهور کند.   🌷سلام به تو ای همسرم که مرا از همه بهتر می شناسی. تو خود میدانی که اهدافم چه بود و اینک از تو وداع می کنم به امید پیروزی نهایی اسلام. بعد از مرگ من این چند نصیحت را که شاید وصیتم به تو باشد می نویسم هرگز برایم ناله مکن که من به لقاءالله پیوستم و زینب گونه بیندیش و زینب گونه زیست کن و زینب گونه فرزندانم را اداره کن. 🌷به فرزندانم بگو که پدرتان را خمپاره های خانمان سوز آمریکا از پای درآورد که تا هرگز اسیر استعمار نشوند و کینه همیشگی آنان در قلب کوچکشان ریشه بدمد و راه پدرشان را و زندگی پدرشان را که در مبارزه خلاصه نمود ادامه دهند تا خدای تعالی سعادت دنیوی و اخروی نصیبشان گرداند. لینک‌کانال رفقای شهدا👇👇 https://eitaa.com/rofaghayshohada1831 🌹🌿✨🌹🌿✨🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه کسانی قشنگ زندگی می کنند❓❓ استاد پناهیان🌹🌹🌹 لینک‌کانال رفقای شهدا👇👇 https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
‍ ‍ 🔹خال‌های صورتش او را از قیافه انداخته بود. مردم مسخره‌اش می‌کردند. دلش گرفت. با خودش می‌گفت: «آخر چرا خدا مرا این‌جور خلق کرد؟ اصلا انگار حواسش به من نیست!» تصمیم گرفت با خدا قهر کند. 🔹آمد پیش پیامبر صلی الله علیه وآله. گفت: من دیگر فقط واجبات را انجام می‌دهم؛ بدون هیچ کار مستحبی! پیامبر پرسید: آخر چرا؟ گفت: چون خدا مرا زشت آفریده! 🔹جبرئیل نازل شد، با پیغامی از طرف خدا: «سلام مرا به بنده‌ام برسان. به او بگو: (بر این بلا صبر کن) دلت نمی‌خواهد قیامت به زیبایی جبرئیل محشورت کنم؟ دلت نمی‌خواهد قیامت از کسانی باشی که دلشان آرام است؟» پیامبر حرف‌های خدا را به او رساند. شادی در چشمش برق زد! گفت: یعنی خدا یاد من هست؟! پیامبر فرمود: بله. گفت: به خدا دیگر همه عبادت‌ها را انجام می‌دهم. . 🔹برگرفته از علل الشرایع باب222 حدیث9. 🔹 همچنین الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 337. 🔹 خیلی اوقات زیر بار غم‌های دنیا، می‌خواهیم با خدا قهر کنیم. اما به جای قهر با خدا، برویم درِ خانه نماینده او امام زمان علیه السلام. او به ما کمک می‌کند در سختی‌ها بنده خوبی برای خدا باشیم. بندگی خدا سخت‌تر از آن است که تنهایی بتوانیم از پسش بربیاییم. ✋لذا باید به او توسل کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا