eitaa logo
مسجد حضرت رقیه «س»
220 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
139 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دم من از آب سوالے دارم آب!دیدے چقدر کام حسین عطشان است؟ تشنه اے ماند و سپاهے که همه سیراب اند دشنه هم‌ سوخت دلش!شمر ولے خندان است @paygaheameneh ♥️ ♥️
1_48990328.mp3
1.6M
💖محبت شیرین! 👈🏻 با این نیت باید رفت مجلس روضه ... @paygaheameneh ♥️ ♥️
طبیبا وا مکن زخم سرم را مسوزان قلب زینب دخترم را ببند آنگونه فرقم را که در قبر نبیند فاطمه زخم سرم را من آن یارم که شستم در دل شب تن خونین تنها یاورم را درود زندگی را گفتم آنروز که زد در کوچه قنفذ همسرم را طبیبم را بگو زینب که من دارو نمی خواهم زخاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن بدان ای کوفه هر چه خواستی برمن جفا کردی گذشت آب از سرم اما تو با زینب مدارا کن @paygaheameneh ♥️ ♥️
سردار من.... در سال پیش از خدا چه خواستی که تو را کرد سردار؟ خدا را به کدامین رکن خلقت دادی که اینگونه تورا در آغوش گرفت...؟ به قنداقه خونین علی اصغر😭 یا فرق شکافته علی اکبر😭 به چادر خاکی مادر سادات😭 یا به محراب خونین مسجد کوفه😭 امشب که همراه به سر میگیری، ما اسیران زندان خاک را هم دعا کن، که راه را گم نکنیم و تا آخرین در مسیری که تو نشانمان دادی بایستیم... @paygaheameneh ♥️ ♥️
4_5783037038722810543.mp3
9.87M
داستان عجیب و تکان دهنده درباره نماز شب... مقدس اردبیلی و پوست خربزه نماز_شب نماز شب فراموش نشود ♥️ @paygaheameneh
|رهـــــبـ😍ـــــر| نذر «سَـیِّد علی» و هرچه فدایی صـلوات تا ڪہ امسال شویم کرب و بلایی صلوات بهر آن‌که شود اسبـاب ظهورش برپا و به پایان برسد درد جدایی صـلوات 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @paygaheameneh
🌷🍃🌸 رفیق شهـیـد کہ داشتـه بـاشی❣ یڪ قـدم بـہ خـدا نـزدیڪ تـری😇 دل هـایـی بـا رفـاقت بـہ خـدا...💞 هـردلی قـدر ایـن ارزش را نمـیدانـد کـاش دل مـا بـی معـرفـت نبـاشـد😔 هــادےدلهـای مـابـاش رفیـق💝 💚 🌸🌹 ♥️ ♥️ @paygaheameneh
همسرش میگفت: صورت جذابے داشت عاشق صورتش بودمـْ تو سوریه کہِ بود زنگ میزدم میگفتم علیرضا صورتت مال منہ مراقب امانتے من باش پیکرشو کہ دیدم گفتم اینطورے مُراقب امانتیم بودے؟💔 ♥️ ♥️ @paygaheameneh ❣❄️❣❄️یازهرا❄️❣❄️❣
‍ ‍ شهیدی که حاجت‌ها را برآورده می‌کند به یاد سردار شهید "عبدالمهدی مغفوری" شهید "عبدالمهدی مغفوری" سال 1335 درشهر کرمان به دنیا آمد. پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از دار قالی بافی فراهم می کرد . آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرده بود پایبندی اش به دینداری بود. او پس از پایان دوره دبیرستان در دانشسرا پذیرفته شد و در رشته برق فوق دیپلم گرفت. مدتی در کردستان بود. بعد از آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدان های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخت. در موقعیت های مختلف فرماندهی در سطح لشکر 41 ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد. عملیات کربلای (4) آخرین عملیاتی بود که عطر نفس های این پیرو حقیقی ائمه اطهار(ع) و امام راحل را استشمام می کرد. عبدالمهدی در جزیره ام الرصاص پاداش جهاداکبر و اصغر خود را گرفت و ساکن کوچه پروانه ها شد. خاطره‌ای از زبان مادر شهید"حسین انجم شعاع ": برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبر شهید «حسین انجم شعاع» که نزدیک شهید "علی شفیعی" و در همسایگی شهید"عبدالمهدی مغفوری" قرار دارد، نشستم و فاتحه‌ای خواندم. مادر شهید شفیعی هم حضور داشت. به من گفت: می‌بینی که مزار شهید مغفوری چقدر شلوغ است؟ اول احساس کردم که می‌خواهد از این بابت گلایه کند و بگوید که چرا قبر فرزند من اینقدر شلوغ نیست. اما او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: یک روز که این جا نشسته بودم، نوه‌ام نزد من آمد و گفت: می‌گویند شهید مغفوری حاجت‌ها را برآورده می‌کند. به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن، اگر برآورده شد، من ۵۰۰ هزار تومان اینجا خرج می‌کنم. همان شب، حسین شهیدم( انجم‌شعاع) را در خواب دیدم. من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد. زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد. به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟ چرا قهر کردی؟ گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری اینگونه سخن نگو. از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم! از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم.... ♥️ ♥️ @roghaiiehkhoor 🍃🌸🍃🌸 یازهرا 🌸🍃🌸🍃
1_432716577.mp3
4.53M
یه کسانی هستند خیلی مرد تر از شهدا هستند... شهدا در مقابل این ها زانو می زنند! بشنو... مدیونیم اگر بشنویم و حقشون رو ادا نکنیم! ♥️ ♥️ @roghaiiehkhoor 🍃🌸🍃🌸 یازهرا 🌸🍃🌸🍃