✨﷽✨
💠بخشش حضرت امام حسین علیه السلام
✍️مردی از انصار محضر حضرت امام حسین علیه السلام رسید، خواست نیاز خود را مطرح کند، امام فرمودند: «برادر انصاری آبرویت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه میخواهی در نامه ای بنویس و بیاور که من به خواست خداوند بقدری به تو خواهم داد که تو را خوشحال کند.»
آن مرد نوشت؛یا ابا عبدالله! فلان شخص پانصد دینار از من طلبکار است و به من فشار آورده و من اکنون امکان پرداخت ندارم، خواهش میکنم با او صحبت کن که به من مهلت دهد تا روزی که وضع مالیم بهتر شود.
امام علیه السلام پس از خواندن نامه داخل منزل شدند و کیسه ای همراه خود آوردند که هزار دینار در آن بود به او دادند و فرمودند: «پانصد دینار آن را به قرضت بده و پانصد دینار آن را خرج زندگیت کن!»
سپس فرمودند:
حاجت خود را جز به سه نفر مگو؛
1) آدم دیندار.
2) با مروت.
3) آبرودار.
چون شخص دیندار به خاطر دینداریش به تو کمک خواهد کرد. انسان با مروت از مروتش حیا کرده به تو کمک خواهد نمود. و انسان آبرودار میفهمد که تو آبرویت را در راه این حاجتت گذارده ای و بدون جهت این کار را نکرده ای، حتما مشکلی برایت پیش آمده است از این رو آبرویت را حفظ نموده و حاجت تو را بر میآورد.
📚 بحار، ج 78، ص 118.
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبر ميگذارند.
شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع)فرمودند:
زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
ََ🔸آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📚 منبع: کتاب آخرین گفتار
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
💗 امام موسى کاظم علیه السلام:
🍃کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده می شود این است که تمام گناهان بخشوده می شود. به شرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.🌺
📚مستدرک الوسائل،ج۱۰ ،ص۲۳۶🌾
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
✨﷽✨
🌼مقام حضرت عباس علیه السلام در کلام حضرت امام سجاد علیه السلام
✍️از ثابت بن ابى صفيت نقل است كه سرور عابدان، امام سجاد عليه السلام نگاهی به عبيدالله پسر اباالفضل العباس كرد و گريست. سپس فرمود: بر رسول خدا صلى الله عليه و آله، روزی سخت تر از روز جنگ اُحد نبود كه در آن عمويش حمزه بن عبدالمطلب شير خدا و شيرمردِ رسول خدا کشته شد و پس از آن سختترين روز پيامبر، روز جنگ موته بود كه در آن پسر عمويش جعفر بن ابی طالب كشته شد. اما هرگز روزی چون روز حسين عليه السلام نیست. در آن روز سی هزار مرد بر او گِرد آمدند كه خود را از اين امت میپنداشتند و همگی با ريختن خون او، بخدای عزوجل تقرب میجستند و او هر چه خدا را به يادشان میآورد پندی نمیگرفتند تا اينكه او را از سر عداوت و ستم و سركشی كشتند.
💥سپس فرمود: خدا عباس را رحمت كند كه ايثار كرد، آزموده شد و جانش را فدای برادرش ساخت، تا آنجا که دو دستش از تن جدا شد و خدای عزيز و جليل بجای دو دستش، به او دو بال داد تا با آنها در بهشت همراه فرشتهها پرواز كند، همان طوری كه براى جعفر بن ابی طالب (جعفر طيار) مقرر ساخت. براستی كه عباس را پيش خدای تبارك و تعالی جايگاهی ويژه است كه همه شهيدان در روز رستاخيز به آن غبطه میخورند و رشك میبرند.
📚الأمالي (شيخ صدوق ره) ،ص547
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
🔴 چه کسی بدن مطهر امام حسین(ع) را دفن کرد؟
🔸یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
🔸در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(ع) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(ع) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛ یعنی امام سجاد(ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(ع) به حکم این که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمیکند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
🔸امامرضا(ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(ع) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت. امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[۱]
🔸با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (ع) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
پی نوشت:
[۱] . موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص ۵۷۸؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج ۱، ص۲۴۳ .
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
✨﷽✨
🔰امام صادق عليه السلام:
في طِينِ قَبرِ الحُسَينِ الشِّفاءُ مِن كُلِّ داءٍ و هُوَ الدَّواءُ الأكبَرُ ؛
💬
امام صادق عليه السلام: شفاى هر دردى در تربت مزار حسين است، و آن بزرگ ترين درمان است.
📚كامل الزيارات، ص ۴۶۲
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
✅پرسمان 🔴🌒 چگونه یک قطره اشک باعث بخشش گناهان میشود؟
🌕🌒 آقا امام محمّد باقر علیهالسّلام میفرمایند: کسی که چشمانش در مصیبت امام حسین علیه السلام اشک بریزد و لو اینکه به اندازه بال یک مگس باشد، خداوند مهربان گناهان او را میآمرزد و لو اینکه به اندازه کف دریا باشند، و او را در بهشت جای میهد.
⭕️ حال سوال پیش میآید چرا یک قطره اشک بر سیدالشهدا علیه السلام همه گناهان را محو میکند؟
اینکه حضرت آقا امام باقر علیهالسلام فرمودهاند : اگر کسی به اندازه پر مگسی بر عزای جدم حضرت سیدالشهدا ع اشک بریزد تمام گناهانش بخشیده میشود ، منظور حضرت ازین حدیث چیست؟
آیا عفو گناهان حق الناس نیز، این محبت الهی را شامل میشوند یا نه؟
این حدیث به جز کفر و شرک تمامی گناهان را شامل میشود اما اگر شیعهای در گناه کردن اسراف کند به طوری که فقط یک اسم از شیعه بودن را یدک بکشد؛ خداوند توفیق شیعه بودن و شیعه مردن را از او میگیرد و او در این دنیا ولایت امیرالمومنین علیهالسلام را انکار کرده و کافر میشود.
و یا اینکه در امر امامت، کسان دیگری را شریک امامت و ولایت امام زمان «عج» میکند. مانند طرفداران دجال بصره و پیروان دیگر امامان ساختگی و... که اینها اگر در عزای امام حسین علیهالسلام خون هم گریه کنند بازهم به اندازه بال مگسی از بار گناهانشان کاسته نخواهد شد و ایمانشان نیز به اندازه بال مگس ارزش ندارد.
پس شرط شامل شدن این حدیث کسب معرفت از مقام امامت میباشد!
(کلام ائمه هدی علیهمالسلام را بفهمید و سپس اظهار نظر کنید)
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
🔴 #غفلت_عامل_سقوط
✅شما زیارت جامعة کبیره را در مفاتیح دیده اید این زیارت متعلق به امام هادی است، چرا امام هادی این زیارت را تعلیم کرده؟ چرا امام هادی با این کلمات بلند ائمه را ستوده؟ زیارت جامعة کبیره، یک دوره امام شناسی است. – می خواهد بگوید اگر کسی امامش را نشناخت و حجت خدا را نشناخت، خدا را نشناخته است، این روایت ماست.
🔹چرا امام حسین در روز عاشورا این قدر می گوید من پسر پیغمبرم؟؛ «انا ابن رسول الله» من پسر علی ام، من پسر زهرای مرضیه ام، مدام تکرار می کند. آنها دیدند اما وقتی غفلت انسان را بگیرد چشم حق بین نباشد:
خشم و شهوت مرد را احول کند استقامت روح را بی بر کند
غفلت ؛ عامل سقوط انسان است
♦️حجت الاسلام #رفیعی
کانال استاد رفیعی
@ostadrafieii313
خادم المهدی:
ببخشید حضرت رقیه ۳ ساله بودن یا ۴ساله؟
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
سلام علیکم
طبق نقل معتبر ۴ سال
🏴 روضه حضرت رقیه
📃متن اصلی روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین طبری از عالمان شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى حال مردان كه در كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه يزيد آوردند،
دختركى بود چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.»
📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین این مطلب را از آن نقل کرده است.
ا.س:
سلام
سوالم این بود سلام آخر در #زیارت_عاشورا علی بن الحسین.منظور #علی_اکبر میباشد
سلام اگرچه از زیارتنامهها، دعای توسل، صلوات بر حجج طاهره، روایات و رجزنامهای که از امام زین العابدین و علی اکبر(ع)، برجای است استفاده میشود که علی بن الحسین نام مشترکی برای آن دو بزرگوار بوده است، امّا از شأن زمانی و مکانی زیارت عاشورا، که اشاره به روز عاشورا و سرزمین کربلا و کشتهشدگان در آنروز دارد، و همینطور از زیارت عاشورای غیر معروفه، زیارت وارث و زیارت مطلقهی امام حسین(ع) که لقب شهید، پس از علی بن الحسین دارد، میشود اطمینان حاصل کرد که مراد از علی بن الحسین، در «السلام علی الحسین و علی ابن الحسین»، همان علی اکبر است که در روز عاشورا در سرزمین کربلا به شهادت رسید.
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3264
در تاریخ نقل شده، ابن زیاد لعین در دارالاماره از امام سجاد علیه السلام پرسید چه نام داری؟
حضرت فرمودند : علی بن الحسین،
ابن زیاد گفت : مگر خدا علی بن الحسین را نکشت ؟
امام سجاد علیه السلام فرمود:
کان لی اخ اکبر منی یسمی علیاََ َ قتله الناس .
البته مرحوم شیخ مفید امام سجاد علیه السلام را علی اکبر دانسته اند .
منظور از علی بن الحسین در زیارت عاشورا علی جوان و شهید در صحرای کربلا می باشد (۲)
حضرت آیه الله العظمی زنجانی از اساتید و نیز بسیاری از محققین محترم بر اساس سیاق زیارت عاشورا ، منظور از علی بن الحسین، در این زیارت معتبر را حضرت علی اکبر علیه السلام دانسته و نظر معارضی وجود ندارد .
منابع :
۱- الارشاد ، شیخ مفید ، متوفی ۳۱۳ .
۲- تحقیقی در نهضت عاشورا، تحقیق مرکز مطالعات و پژوهش های حوزه علمیه ،ص ۸۹ و۹۰
برگرفته :
اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
مداحی آنلاین - مال توییم حسین جان.mp3
3.02M
♨️مال تواییم حسین جان
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #انصاریان
🎤 #سید_مهدی_حسینی
💽 @kotahshenidanie 💽
✍️امام صادق (ع) به جناب زراره فرمود:
هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکی نيست كه برای حسین علیه السلام بگِريد و جاری گردد؛ و هيچ گريه كنندهاى نيست كه بر آن جناب بگِريد مگر آنكه اشکش به حضرت فاطمه عليهاالسّلام رسيده و آن بانو را يارى مىكند و نيز اشکش به حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيده و بدين وسيله حقِّ ما را ادا كرده....
📓کامل الزیارات، باب ٢٦، حدیث ٦
▪️السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ
▪️ على اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
✍️#کنیز_زیبا
آورده اند: معاویه کنیز بسیار زیبایی را به صد هزار درهم خرید و به اطرافیان خود گفت: این کنیز برای چه کسی شایسته است؟ گفتند: برای شما. معاویه گفت: درست نگفتید؛ بلکه این بانو برای حسین بن علی(ع) شایسته است؛ زیرا این زن هم دارای شرافت و شخصیت است و هم بین من و پدر حسین اختلافاتی وجود داشت، امید آن که با اهدای این کنیز، اختلاف ما برطرف شود. معاویه با طرح این دسیسه ی سیاسی، کنیز را همراه اموال بسیار و لباسهای فاخر به حضور امام حسین (ع) فرستاد. امام حسین دید کنیز زیبایی است، پرسید: اسمت چیست؟ کنیز گفت: «هون»، (آرزو و عشق). امام حسین فرمود: خودت هم مثل نامت هستی. سپس امام حسین از او پرسید: چیزی حفظ هستی؟ کنیز گفت: آری! قرآن بخوانم یا شعر؟! امام فرمود: قرآن بخوان. کنیز این آیه را خواند: «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ » کلیدهای غیب، تنها نزد خدا است و جز او کسی آن را نمیداند. او آنچه در خشکی و دریا است میداند. هیچ برگی از درختی نمی افتد، مگر این که از آن آگاه است، نه هیچ دانه ای در مخفیگاه زمین و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز این که در کتاب آشکار (کتاب علم خدا) ثبت است. امام حسین از او خواست شعری بخواند. کنیز این شعر عبرت انگیز را خواند: أنت نعم الفتی لو کنت تبقی غیر أن لا بقاء للانسان یعنی: تو جوان نیک و زیبایی، اگر بقاء داشته باشی؛ ولی بقایی برای انسان نیست. امام حسین بر سخت تحت تأثیر قرار گرفت و گریه کرد. آن گاه به آن کنیز با معرفت رو کرد و فرمود: تو را آزاد کردم، هر چه معاویه فرستاده مال خودت باشد.
📙فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه 81/1 - 83؛ به نقل از: دراسات وبحوث فی التاریخ و الاسلام 1 / 155.
💚زیارت، فریضه الهى
قال ابوعبدالله علیه السلام: لو ان احدکم حج دهره ثم لم یزرالحسین بن على علیهماالسلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسین فریضة من الله تعالى واجبه على کل مسلم.
🕊امام صادق (علیه السلام) فرمود:
اگر یکى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد، اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند حقى از حقوق رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) را ترک کرده است؛ چرا که حق امام حسین (علیه السلام) فریضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.
📗 وسائل الشيعه، ج10، ص333
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🏴
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
⬅️ امام صادق (علیه السلام):
يَا حُسَيْنُ إِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع إِنْ كَانَ مَاشِياً كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ مُحِيَ عَنْهُ سَيِّئَةٌ فَإِنْ كَانَ رَاكِباً كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِكُلِّ حَافِرٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ بِهَا عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي اَلْحَائِرِ كَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُفْلِحِينَ اَلْمُنْجِحِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ اَلاِنْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ ص يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ اِسْتَأْنِفِ اَلْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اَللَّهُ لَكَ مَا مَضَى.
🔸حسين بن ثوير گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: اي حسين به راستي، هر كه از خانهاش درآيد و آهنگ زيارت امام حسين عليه السلام كند، چون پياده ره سپارد، خداوند به هر گامي كه نهد حسنهاي بر او نويسد و گناهي از او پاك سازد
🔸و اگر سواره باشد، خداوند بر هر گامي كه مركبش بر ميدارد، حسنهاي براي او نويسد و گناهي از او پاك نمايد تا آنگاه كه به كربلا رسد
🔸كه در اين صورت خداوند او را در زمره رستگاران كامياب نويسد و آن هنگام كه اعمال زيارت را به جا آورد، خداوند او را در زمره پيروزمندان نويسد و چون بر آن شود كه باز گردد، فرشتهاي به نزد او آيد و گويد:
⬅️ به راستي، پيامبر صلي الله عليه و آله تو را سلام رسانيده و فرموده است: كردارت را از سر گير كه بيگمان خداوند گناهان پيشين تو را بخشيد.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج 2، ص 91
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
📚داستان ائمه: امام حسن(ع): ايثار پيرزن و عكس العمل امام
روزى امام حسن مجتبى و برادرش حسين عليهمالسلام به همراهى شوهر خواهرشان - عبداللّه بن جعفر - به قصد مكّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدينه خارج شدند.
در مسير راه آذوقه خوراكى آن ها پايان يافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همين طور به راه خويش ادامه دادند تا به سياه چادرى نزديك شدند، پيرزنى را در كنار آن مشاهده كردند، به او گفتند: ما تشنه ايم ، آيا نوشيدنى دارى ؟
پيرزن عرضه داشت : بلى ، بعد از آن هر سه نفر از مَركب هاى خود پياده شدند؛ و پيرزن بُزى را كه جلوى سياه چادر خود بسته بود، به ميهمانان نشان داد و گفت : خودتان شير آن را بدوشيد و استفاده نمائيد.
ميهمانان گفتند: آيا خوراكى دارى كه ما را از گرسنگى نجات دهى ؟
پاسخ داد: من فقط همين حيوان را دارم ، يكى از خودتان آن را ذبح نمايد و آماده كند تا برايتان كباب نمايم ؛ و آن را ميل كنيد. لذا يكى از آن سه نفر گوسفند را سر بريد و پوست آن را كَنْدْ؛ و پس از آماده شدن تحويل پيرزن داد؛ و او هم آن را طبخ نمود و جلوى ميهمانان عزيز نهاد؛ و آن ها تناول نمودند.
و هنگامى كه خواستند خداحافظى نمايند و بروند گفتند: ما از خانواده قريش هستيم ؛ و اكنون قصد مكّه داريم ، چنانچه از اين مسير بازگشتيم ، حتما جبران لطف تو را خواهيم كرد.
پس از رفتن ميهمانان ناخوانده ، شوهر پيرزن آمد؛ و چون از جريان آگاه شد، همسر خود را مورد سرزنش و توبيخ قرار داد كه چرا از كسانى كه نمى شناختى ، پذيرائى كردى ؟!
و اين جريان گذشت ، تا آن كه سخت در مضيقه قرار گرفتند؛ و به شهر مدينه رفتند، پيرزن از كوچه بنى هاشم حركت مى كرد، امام حسن مجتبى عليه السلام جلوى خانه اش روى سكّوئى نشسته بود، پيرزن را شناخت .
حضرت مجتبى عليه السلام فورا غلام خود را به دنبال آن پيرزن فرستاد، وقتى پيرزن نزد حضرت آمد فرمود: آيا مرا مى شناسى ؟ عرضه داشت : خير.
امام عليه السلام اظهار نمود: من آن ميهمان تو هستم كه در فلان روز به همراه دو نفر ديگر بر تو وارد شديم ؛ و تو به ما خدمت كردى و ما را از گرسنگى و تشنگى نجات دادى .
پيرزن عرضه داشت : پدر و مادرم فداى تو باد! من به جهت خوشنودى خدا به شما خدمت كردم ؛ و انتظار چيزى نداشتم .
حضرت دستور داد تا تعدادى گوسفند و يك هزار دينار به پاس ايثار پيرزن تحويلش گردد و سپس او را به برادر خود - حسين عليه السلام - و شوهر خواهرش - عبداللّه - معرّفى نمود؛ و آن ها هم به همان مقدار به پيرزن كمك نمودند.(1)
📚بحار الا نوار: ج 43، ص 341، ح 15، و ص 348، اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 565.
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
شیخ رجبعلی خیاط میفرمود در روزهای اوایل هیئت مایل بودم تمام کارهای"مجلس" را خودم انجام دهم، خودم چای می دادم ، "مداحی" می کردم و اغلب کارهای دیگر...
شبی در"جلسه" مشغول دادن چای به عزاداران بودم ، دیدم جوانی کهاصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد شد و "گوشهای" نشست ، " یغه" اش باز بود و گردنبندی هم به گردن داشت، لباس مناسبی هم نداشت
به همه چای "تعارف" کردم تا رسیدم به "جوان"، چشمم که به پایش افتاد، دیدم جورابی نازک شبیه جوراب زنانه بهپا دارد، غیظ کردم و با ناراحتی سینی جلوی او گرفتم
یکی از "استکان"ها برگشت و چایی روی "پای"من ریخت و سوخت. خیلی طول کشید تا خوب بشود.! برایم این سوال پیش آمده بود که چرا "زخم" پایم خوب نمی شود
شبی به من گفتند: "شیخ" آن جوانی که با عصبانیت "چای" به او تعارف کردی، هر چه که بود مهمان حسین علیهالسلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی
کشکول کشمیری، صفحه ۱۲۳
وقتیکه نوح نبی علیهالسلام سوار کشتی شد ، همه دنیا را سیر کرد ، تا به سرزمین کربلا رسید، طوفانیشد وکشتی به تلاطم افتاد و حضرت نوح از غرق شدن ترسید
دست ها را به "دعا" و نیایش برداشتو خداوند را خواند و عرض کرد خداوندا من همهی دنیا را گشتم، "مشکلی" برایم پیدا نشد ولی بهاین سرزمین که رسیدم " ترس " و وحشت عجیبی بر من ظاهر گشته و "خوف" شدید تمام وجودم را گرفت، که تا به حال اینگونه نشده بودم علت چیست؟
جبرئیل نازل شد و فرمود ای نوح! در این "سرزمین" فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود.
و داستان کربلا رابرای ایشان خواند. حضرت نوح "منقلب" شد و اشکهایش سرازیر شد سوال کرد: یا جبرئیل قاتل او
کیست که اینگونه ناجوانمرد حسینرا بهشهادت میرساند؟
جبرئیل فرمود او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد. حضرت "نوح" علیهالسلام در حالی که ناراحت و گریان بود قاتلین امام حسین را "لعنت" کرد و کشتی راه افتاد
بحارالانوار ، ج۴۴ ، صفحه ۲۴
روز "عاشورا" مردم در کربلا "عزاداری" را زود تمام کرده و به استقبال " هیئت طویریج" می روند. من علمای زیادی را دیدم که پابرهنه دراین هیئت شرکت کرده و به سر و سینه می زدند ، مثل شهید محراب آیت اللّه مدنی "ره"
از ایشان سوال کردم: راز این قصه چیست؟ فرمودند: سید بحرالعلوم"ره" برای زیارت به کربلا آمدهبود، در مسیر حرم، به تماشای " هیئت" عزادارای طویریج می ایستد
ناگهان مردم میبینند که سید بحرالعلوم "عبا و عمّامه"را به کناریگذاشت وداخل جمعیت رفته و صدا میزند یا حسین یا حسین. "طلبه" ها می روند آقا را از داخل جمعیت نجات دهند تا زیر دست و پا نرود ؛ امّا اجازه نمیدهد. سید حتی در حال غش کردن بود...
علّت این حرکت را میپرسند؟ سید می گوید: همین که نگاه میکردم ، حضرت مهدی علیه السلامرا دیدم کهبا پایبرهنه، بدون عمامه، دربین عزاداران به "سر و سینه" می زند ، من شرم کردم تماشاچی باشم.
نقل از : استاد محسن قرائتی
حر بن یزید ریاحی که رحمت خدا بر او باد ، بعد از شنیدن فریاد یاریطلبی امام حسین علیه السلام خطاب به عمربن سعد لعنت الله علیه گفت: آیا تو واقعا میخواهی با حسین علیه السلام بجنگی؟
گفت آری. "حر" با شنیدن این سخن از آن ملعونجدا شد در حالی که بدنش می لرزید
مهاجر بناوس با دیدن رعشه بر بدن حر به او گفت ای حر! کار تو مرا شگفت زده نموده ، اگر زمانی فردی از من درباره شجاع ترین فرد کوفه سوال میپرسید، من فقط تو را نام می بردم، پس اینک چه حالی است که داری؟
حر گفت به خداوند قسم می خورم که خویشتن را میاندو راهی بهشتو دوزخسرگردان می بینم، و به خدا سوگند که جز بهشت را برنگزینم هرچند که در این راه تکه تکه شده و جسدم را با آتش بسوزانند
پس از گفتن این کلام ، سوار بر اسب شده و بهسوی خیام حسینی رفت. دستان خویش را بر سر نهاده بود و میگفت خدایا بهسوی تو باز میگردم، توبه مرا قبول نما
زیرا من دل اولیایتو و فرزند دختر پیامبر تو را لرزاندم، به "امام حسین" علیهالسلام نیز عرض کرد: فدایتان شوم! من همان کسیهستم که همراهتو میآمدم و کار را بر تو دشوار گرفتم. من توبه کردم آیا خدا می پذیرد؟ امام فرمود: آری! خداوند توبه تو را می پذیرد، حال از اسب پیاده شو
لهوف سیدابنطاووسص۱۴۳
استاد قرائتی میفرمودند: در ایام محرم "هندوستان"بودم، خانمی با چند بچه کنار کوچه بودند ، محلهی شیعه ها ، من اردو بلد نبودم
به مترجم گفتم: میخواهم با این خانم"صحبت" کنم. رفتم پیش او و سوال کردم کهچرا اینجا خوابیدید؟ این بچه ها چرا بیرون خانه هستند؟ مگر خانه ندارید؟! گفت چرا ، این خانه ، خانه ماست
گفتم شما که خانه داری! چرا آمدی داخل کوچه خوابیدی؟ گفت آخر "خانه" مان را برای امام حسین علیهالسلام سیاه پوش کردیم ، می خواهم در خانه پایم رو به "سیاه پوش" امام حسین دراز نباشد
والله قسم این اَدَبها در حوزه و دانشگاه نیست. والله قسم! از مغز فطرت می جوشد
حسین جان: ما به جارو زدن خانه تو محتاجیم، تاابد فخر بر این خدمت شاهانه کنیم
آیت الله اراکی (ره) فرمودند شبیخواب امیرکبیر را دیدم، که"جایگاه" متفاوت و رفیعی داشت. از او سوالکردم چون شهیدی، و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت شد؟
با "لبخند" گفت خیر. پرسیدم چون چندین فرقه ی ضاله را نابود کردی؟ گفت خیر
با تعجب سوال کردم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولا حسین علیهالسلام است! گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند. چون "خون" از بدن من میرفت "تشنگی" بر من غلبه کرد . سرم را چرخاندم بگویم قدری آب به من دهید. ناگهان به خود گفتم میرزاتقی! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!
چهکشید عزیز فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم نیزه و شمشیر و تیر بود
از عطش و زخم های آقا امام حسین علیه السلام حیا کردم و اشکاز هر دو دیدهام جاری شد. لحظهای که صورت منرا بر خاک گذاشتند امام حسین علیه السلام را دیدم ، فرمود: به یاد تشنگی من ادب کردی، و اشکریختی، آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ باشد، تا در قیامت جبران کنیم
همیشه این برایم "سوال" بود که امیرکبیر در کاشان"شهید" شد ، چگونه مزارش در کربلا است. جوابش: عشق به امام حسین علیه السلام بوده ...
نقل میکنند که فرد"صالح" و مومنی همسایه ای داشت که از "کودکی"با هم بزرگ شدند، اما درآمد حرامی داشت.
همسایه بد از دنیا رفت، و در قبرستان محل دفنشد. رفیق او که مردصالحی بود، پس از مدت کوتاهیاو را در"خواب" دید که در وضع خوبی به سر میبرد. بهاو گفت شغل تو جز عذاب را نمیطلبد! کدام عمل تو را به این مقام رساند؟
گفتبله. از وقتی که مُردم در بدترین "وضع" بودم. تا اینکه دیروز همسر "اشرفآهنگر" را در قبرستان دفن کردند.. و به محل قبر اشاره کرد.
در شب فوت او ، امام حسین علیهالسلام "سه مرتبه" دیدن او آمد در بار سوم بهبرداشته شدن "عذاب" از این قبرستان امر فرمودند. بعد از آن ، حال ما خوب شد.
مرد صالح از خواب بیدار شد و در حالی که اشرف آهنگر را نمی شناخت ، با پرس و جو ، در بازار آهنگرها او را یافت و پرسید: آیا "همسری" داشتی؟
گفت آری ؛ دیروز فوت کرد و او را دفن کردیم
سوال کرد او به "زیارت" امام حسین علیهالسلام رفته بود؟ گفت خیر . سوال کرد: روضه خوانی میکرد؟ گفت خیر
پرسید مجلس عزا میگرفت؟ گفت نه! برایچه این سوالات را میکنی؟ سپس "خواب" را تعریفکرد. آهنگر گفت همسر من به خواندن زیارت عاشورا هر روز مداومت داشت
حکایاتعنایات حسینی ص۱۱