eitaa logo
روحانی کاروان
953 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
9 فایل
تولید محتوا برای روحانیون کاروان عتبات عالیات ارتباط: @ymirani اگر مفید دیدید به دوستان روحانی کاروان معرفی فرمایید. دستم از توشه خالیست محتاج دعای تو هستم
مشاهده در ایتا
دانلود
ان اکرمکم عند الله اتقاکم یک وقتی دنبال مطلبی می‌گشتم، به این یک روایت بسیار زیبا و باارزش هست که پیغمبر اکرم تنها در نشسته بودند، مسجد زمان ایشان هم خیلی معمولی بود، حتی بی در و پیکر بود، سقف و پنجره نداشت، فرش نداشت، یک چهاردیواری بود که پیغمبر طرحش را داده بودند، دیوارها را آورده بودند بالا آن هم نه خیلی دیوار بلند که روزهای گرم مردم عبایشان را پهن می‌کردند که روی این ریگ‌های کف مسجد دستشان زانویشان نسوزد. آن زمان پول نداشتند، ثروتمندی در مدینه نبود، ثروتمند در قلعه‌های خیبر بود، چهار تا هم که ثروتمند بودند دین نداشتند، پیغمبر عزیز اسلام بودند و یک جمعیت از نظر مالی ضعیف و ناتوان. خدا می‌داند که پیغمبر اکرم در این مسجد با آن وضعی که نه سقف، نه فرش، نه در و پنجره داشت چه انسان‌هایی را تربیت کرد. امر به و انتخاب مؤذن در مدینه مسیحی‌ها کلیسا داشتند که روزهای یکشنبه ناقوسشان را به صدا درمی‌آوردند، حالا هم سر کلیساها هست، هم در داخل هم در خارج. یک روز مسلمان‌ها به پیغمبر اکرم گفتند: اینها می‌خواهند مردم را جمع کنند در کلیسا ناقوس می‌زنند ولی ما هیچ علامت و نشانه و شعاری نداریم که وقت نماز صبح و ظهر و مغرب و عشا را به گوش مردم برسانیم؛ این پیکره الهی و ملکوتی اذان نازل شد. پیامبر مأموریت اذان گفتن را دادند به بلال که عرب هم نبود، اهل مکه مدینه نبود، اهل همین حبشه بود، آن وقت به ایشان می‌گفتند برود اذن بگوید. بلال لهجۀ خیلی روشنی هم نداشت و کلمات را خیلی خوب نمی‌توانست ادا بکند، مثلاً نمی‌توانست شین بگوید، نمی‌توانست راحت بگوید «اشهد ان لا اله الا الله» ایشان مأمور شد که اوقات نماز را با اذان اعلام بکند. اسلام یک درخت تازه‌ای بود، هنوز خیلی پا نگرفته بود، مردم هنوز کاملاً به آداب الهی مؤدب نشده بودند، آمدند به پیغمبر گفتند که غیر از این کلاغ سیاه که می‌فرستی بالای پشت بام قارقار می‌کند کسی دیگر نبود؟ این نگاه مردم بود، فکر می‌کردند یک نفر باید برود اذان بگوید که دوازده دستگاه موسیقی را کلاس دیده باشد، تحریر بلد باشد، صدایش خیلی پرجاذبه باشد. پیغمبر اکرم اصلاً هیچ کاری از پیش خودشان نمی‌کردند، تصمیمی از پیش خودشان نمی‌گرفتند، تسلیم خدا بودند که حالا جواب این مردم یاوه‌گو را پروردگار عالم چه می‌دهد. پروردگار در سورۀ حجرات جواب مردم را داد که شما اگر این کلاغ سیاه را نمی‌خواهید من این انسان مؤمن الهی ملکوتی را می‌خواهم، شما اگر از صدای این خوشتان نمی‌آید من صدایش را دوست دارم. شما اگر برای بلال ارزش قائل نیستید، این ملاک ارزش که اعلام شد: «انَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ»(حجرات، 13) این آیه دربارۀ بلال نازل شد که فکر می‌کنید خوش قیافه‌ها پیش من ارزش دارند یا پولدارها پیش من ارزش دارند یا آنهایی که خیلی قیافه زیبای بدنی دارند پیش من ارزش دارند؟ پیش من آنهایی ارزش دارند که اهل تقوا هستند، من به صدا و قیافه کاری ندارم. خدا بلال را این‌طور تأیید کرد، این شکل مسجد و اوضاع مسجد و مؤذن مسجد. بخشی از سخنران زید عزه