eitaa logo
ویلای نفرین شده💀
2.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
619 ویدیو
4 فایل
ابتدای رمان ویلای نفرین شده👇 https://eitaa.com/rohe_sara/18093 #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍉"شب همیشه جاودانی است🌸 🍉زمستان را بهــار زنـدگانی اسـت 🌸 🍉شب یلدا شب فـر و کـیان است 🌸 🍉نشان از سنت ایرانیــان اسـت 🌸 🍉 پیشاپیش یلدا مبارک 🍉
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
شوهرم که مرد ماها به عشق بچه ای که ازش بدنیا میاوردم زندگی کردم شبها باهاش حرف میزدم و روزها منتظر تولدش بودم بلاخره وقت زایمانم شد برف تا نیمه های دیوار بالا اومده بود و حتی قابله هم نمیتونست برای کمک بهم بیاد مادر شوهرم گفت: خودم بالای سرت میمونم زایمان سختی داشتم اونقدر که چشمام نمیدید.. با صدای گریه نوزادم از هوش رفتم. و چند ساعت بعد وقتی بهوش اومدم مادر شوهرم با ناراحتی گفت: قسمت نبود بچت یتیم بمونه اونم رفت پیش پدر مرحومش زندگیم تبره و تار شد. اما سالها بعد توی مجلسی جاری مو دیدم کنارش دختری نشسته بود که انگار سیبی باشه که با من نصف کرده بودن و... ادامه👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3161588085Ce231875584
🕸 شالم رو انداختم روسرم.نفس هم همینطور. نیلو وقتی چهره ی بهت زده ی من رو دید همونجور که پلاستیکا رو می ذاشت زمین گفت:چی شده؟ چرا مث جن زده ها نگام می کنی. نفس:تلفن زنگ خورد. نیلو با خوشحالی گفت:جدی میگی؟ یعنی آنتن اومده؟ نفس:نه.تلفن اینجا! آراد هم چشاش گرد شد. هیراد مثل همیشه اخم کرد و گفت:مگه میشه؟ نفس:منم همین الان اینو پرسیدم. آراد:خب کی بود؟ گفتم:هیچ کس! هیراد:یعنی چی هیچ کس؟ نفس: وا آقا هیراد انگار بار اولیه یه چیز عجیب می شنویا. هیراد: مگه من از شما سوال کردم؟ نفس:اینو قبلا هم گفتم. من و بهار نداریم. کلافه گفتم:ای خدا الان وقت این حرفاس؟ آراد:ولشون کن اینا رو. یعنی کسی حرف نزد؟ _نه.هیچ صدایی نمیومد. آراد اومد سمت تلفن....
هدایت شده از عــــشق ممنـــوعه؛
آیا حسرت صورتی تو پر و گونه دار داری؟😭 آیا از محصولات زیادی استفاده کردین جواب نگرفتی؟😒 نگران نباشید من بهترین وتضمینی ترین پک چاقی صورت را بهت معرفی میکنم😄😄 بدون افزایش وزن صورتتو چاق و تپل کن💓 با محصول وپکیج کاملا گیاهی ☘☘☘ بدون هرگونه عوارض❌❌❌ ✅بدون بازگشت دارای تاییدیه سازمان غذا و دارو وسیب سلامت 🍏🍏🍏 ۰۹۱۰۵۸۲۹۴۱۱تماس جهت مشاوره وثبت سفارش به آیدی زیر پیام بدید @Darvan_1 https://eitaa.com/cilnic_chaghiesoorat
بخش دوم بغلم ایستاده بود.گوشی رو برداشت و گذاشت دم گوشش.یکم باهاش ور رفت اما به نتیجه ای نرسید و گذاشتش سر جاش آراد:اصلا بوق نمی خوره. هیراد کلافه خودشو پرت کرد روی مبل و گفت:اه این مسخره بازیا چیه.عجب غلطی کردم پاشدم اومدما. اونا هم الکی الکی گیر افتاده بودن. همه ساکت بودن .خیلی محکم گفتم:شما همتون می تونین برین. اول از همه هیراد،بعد هم بقیه خیره شدن بهم. نیلو:وا یعنی چی؟دیدی که نتونستیم بریم. _منظورم اینه همتون جز من.اگه من باهاتون نیام می تونین از اینجا برین. نفس:بهار چرت و پرت نگو.یه خواب که نمی تونه تعیین کننده باشه. _چرا می تونه.امتحانش ضرر نداره.پاشین برین. آراد:قضیه خواب چیه؟ نفس خوابم رو واسشون تعریف کرد.نگاه های هیراد اذیتم می کرد.سرم رو انداختم پایین تا باهاش چشم تو چشم نشم. آراد:چرا فقط تو اینا رو می بینی و می شنوی؟
هدایت شده از عــــشق ممنـــوعه؛
باورتون میشه این جذابای دلبر همشون کار دست هستن🙊🙊 اگه دنبال اکسسوری های جذاب برای خوشگل کردن خونت هستی توی اکسسوری ریحانه میتونی بهترینا رو با بهترین قیمتا تهیه کنی😍😍😍 https://eitaa.com/joinchat/2110915116C91b919d297
بخش سوم سرمو بلند کردم و گفتم:اگه می دونستم الان حال و روزم این نبود. نیلوفر:بهار اصلا فکرشم نکن که ما تو رو ول کنیم و بریم. نفس:منم همینو بهش گفتم. اما کر شده انگار عصبی شدم و گفتم:تا کی می خواین اینجا بمونین؟ می خواین اینقدر بمونین تا بمیرین؟ نفس:آره می خوایم بمیریم. باعث و بانی این سفر منم. حالا میگی ولت کنم برم؟ گفتم:به قول خودت سرزنش کردم دیگه فایده نداره. پس به جای یادآوری عاقلانه فکر کن. هیراد خیلی جدی گفت:هیچ کس هیچ جا نمی ره. ما همه با هم تو این منجلاب افتادیم.با همم از اینجا می ریم. اینقدر محکم و قاطع گفت که هممون لال شدیم. هیراد:حالا هم پاشین یه چیزی بیارین بخوریم مردیم از گشنگی. نیلوفر زودتر رفت سمت وسایلا. من و نفس هم رفتیم کمکش و پلاستیکا رو بردیم تو آشپزخونه.یه ربعی طول کشید تا جاشون بدیم. همه چی خریده بودن. فکر کنم یکی دو هفته ای غذا داشتیم. نیلو سریع چند تا تخم مرغ انداخت و پسرا رو صدا زد. قبل از اینکه بشینم پشت میز،یه بار دیگه گوشیم رو چک کردم،بلکه آنتن اومده باشه،اما همچنان قطع بود...
اینجا همه چیز مفتهههه😍✔️ بیا اینجا تا با کمترین هزینه💲، شیک پوش ترین👗باشی!😍 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ فقط تا ساعت ۱۲ شب روی همه اجناس ۱۰ درصد تخفیف هست!🤩کاااافیه بیای تو کانال و اگر دروغ بود لفت بدییی!👇🏻😍 https://eitaa.com/joinchat/842203700C2abee0a2f5
سه نفر زود برید پارت بعدیو بدم😍☝️
یه نفر دیگ زووود❌☝️
🕷 با حالی زار نشستم پیش بقیه. گرسنم بود اما نمی دونم چرا چیزی از گلوم پایین نمی رفت. به زور سه چهار تا لقمه خوردم. وقتی همه غذاشون رو خوردن آراد یهو گفت:ما چقدر خنگیم! همه با چشای گرد نگاش کردیم. آراد:اینجا آنتن نمی ده.بیرون از اینجا که هست. ما می تونیم وقتی واسه خرید یا هرچیز دیگه ای می ریم با خانواده هامون تماس بگیریم. نفس:راس میگی. اما خبر بدیم که چی بشه؟چه جوری می خوان کمکمون کنن؟ بدتر نگران می شن. هیراد:حداقل به خانواده هاتون بگین که حالتون خوبه. یکم از نگرانی در بیان. گفتم:من که نمی تونم از اینجا برم.هرکدومتون رفتین،با خانواده ی من هم تماس بگیرین. هیراد:کی گفته نمی تونی از اینجا بری؟ _هرسری که من همراهتون بودم نشد. اولین بار هم که می خواستم برم هی می خوردم زمین و نتونستم برم. هیراد:به خوابت اعتنا نکن. با حرص گفتم:خواب نیس. دارم به چش خودم می بینم. نیلوفر:ول کنین بچها. همینجوری حال همه بد هست. اگه قرار باشه همش باهم درگیری باشیم اعصاب واسه کسی نمی مونه. آراد:موافقم.به جای این بحثا یه فکر درست حسابی کنین.
درمان شپش 😭 🌺قطره ضد شپش کیمیا🌺 بهترین و تنها کار برای از بین بردن رشک و شپشها و خلاصی از شر این موجودات مزاحم قطره گیاهی کیمیاست😍 🛑شاید الان شپش نداشته باشید اما بعدا به این قطره ضد شپش نیاز پیدا میکنید ♨️♨️ برای سفارش قطره کیمیا من اینجام👇 @t64bahar ما را اینجا دنبال کنید😊 👇👇 ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈ https://eitaa.com/joinchat/2225341060Cbda364042f ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈