eitaa logo
📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
2.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
31 فایل
🌸 💌رمان های #عـاشــــ‌مذهبی‌ـــقانه💝 💌کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 💕 💌کانال دوم ما↓ @im_princess 💕
مشاهده در ایتا
دانلود
1_672040188.attheme
133.5K
۲۵ • 📲 • 😍 📌سفارشی 🔰تنوع حق شماست👇👇 با ما خاص باشید😌😎👇🏻👇🏻 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍂🍁🍂 💚 ‌ 👌همسران بدانند که👇 برای دوام زندگی تون همیشه به همسرتون "حال و احساس خوب " بدید ! ❣ حال و احساس خوب یعنی چی❓❓❓❓❓ یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید . حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه . احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره . ♥زوج های بهشتی ♥ ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💚 ♥یا ࢪب بہ علے ومیثم وتماࢪش یاࢪب بہ حسین ع و تشنہ لب انصاࢪش هرڪس ڪہ بد°•سید علے•° میخواهد با نسل وࢪیشه اززمیڹ بࢪداش...🤲🏻   ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💚 💠هر کس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس را به او بدهید ... 🌻خدایا بال پرواز می‌خواهم تا آسمان شهدا ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈 صد و یکم ✨ خنده ای کرد و گفت: _آره.مخصوصا اگه مثل محمد باشه.😜 مثلا اخم کردم: _درمورد داداش من درست صحبت کن.😌😠 هلش دادم سمت در و گفتم: _برو.مهمونتو تنها گذاشتی اومدی اینجا بدگویی داداش خوب منو میکنی.😬😄 -آها!! داداش خوب!!😁 قبل از اینکه درو باز کنه گفت: _زهرا مطمئنی؟ دو ماهه...وقتی برگردم دیگه دخترهامون به دنیا اومدن ها😥😒 -بله آقا،مطمئنم.برو تا من از دستت راحت بشم.هی بشین،نکن،بخور،نرو...یه نفسی میکشم وقتی بری.😌😉 -باشه.خودت خواستی.😎 رفت تو هال.... من همونجا رو تخت نشستم.غم دلمو گرفت ولی راضی بودم. چادرمو مرتب کردم و رفتم تو هال. حاجی ایستاده بود و میخواست بره. گفتم: _تشریف داشته باشید.شام میل کردید؟ -بله.ممنون دخترم.برم که وحید خوب استراحت کنه.صبح باید بره.😊 وحید خواب بود... کنار تخت ایستاده بودم و نگاهش میکردم.وقتی وحید کنارم باشه سخت ترین مشکلات رو هم میتونم تحمل کنم.وقتی وحید باشه نبودن همه رو میتونم تحمل کنم.وقتی لبخند بزنه اخم برام مهم نیست. داشتم خیره نگاهش میکردم و تو دلم قربون صدقه ش میرفتم. تکان نمیخوردم.حتی سعی میکردم آروم نفس بکشم که بیدارش نکنم. چشمهاش بسته بود ولی لبخند میزد.فکر کردم خواب خوبی داره میبینه.با صدای خواب آلودی گفت: _بگیر بخواب خانم جان.😴 فکر کردم داره تو خواب حرف میزنه. گفت: _زهرا جان،بذار بخوابم.فردا کلی کار دارم.😴 میخواستم یه مشت بهش بزنم 😬👊دستمو گرفت که نزنم.چشمهاشو باز کرد.گفت: _چرا میزنی؟!!😁 -بیداری؟!!😳 بالبخند گفت: _نخیر خواب بودم.بیدارم کردی. -داشتی میخندیدی!☹️ -اینجا ایستادی،اینجوری نگاهم میکنی انتظار داری بیدار نشم؟😍 -شما که چشمهات بسته بود.از کجا فهمیدی نگاهت میکنم؟😳 -إ خانم جان.منو دست کم گرفتی؟ من با چشمهای بسته هم میتونم ببینم.بیخود نیست که حاجی با اون درجه و مقام میاد اینجا که منو راضی کنه برم مأموریت.😁 لبخند زدم.گفتم: _جدا خواب بودی با نگاه من بیدار شدی؟!!☺️ -آره واقعا.باور کن. بالبخند نگاهم میکرد.گفتم: _وحید خیلی دوست دارم...خیلی خندید و گفت: _اینو که دو دقیقه پیش هم گفتی.یه چیز جدید بگو.😌 -کی گفتم؟!!😳 -با همون نگاهات که بیدارم کردی.با همون مشتت.😉 باهم خندیدیم... 😂😁 صبح داشت میرفت بهم گفت: _به همه بگو خودت مجبورم کردی برم. من مقاومت کردم ولی تو اصرار کردی. یادت نره ها.😁☝️ -چشم.به همه میگم من چه زن خوبی هستم.😃 لبخند زد و گفت: _آره،خیلی خوبی.از همین الان که دارم نگاهت میکنم دلم برات تنگ شده.آه کشید....بیچاره من.😫😁 داشت گریه م میگرفت.قرآن رو آوردم بالا و گفتم: _برو دیگه.اشک ما رو در آوردی.😢😅 جدی گفت: _یه وقت گریه نکنی ها.باشه؟😁 -باشه. ساعت شش🕕 بود وحید رفت... ساعت شش و پنج دقیقه مامانم زنگ زد.تعجب کردم.😳گفت: _سریع آماده شو.الان بابات میاد دنبالت بیای اینجا. -چرا؟ -چون نباید تنها بمونی. -کی گفته تنهام؟😳 -آقا وحید زنگ زد.گفت به زور فرستادیش مأموریت. گفت نذاریم تنها بمونی.😐 خنده م گرفت... 😁سر صبحی زنگ زده گفته به زور فرستادمش.باخنده گفتم: _چشم..... 😁 ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤قسمت‌هایی رو که دوست دارید لایک کنید❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 _________________ وقتی که این سریال رو میدیدم فکر نمی کردیم یه روزی این سکانس برامون انقدر غمناک باشه...(:💔 🎥 ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 🌹بعد از سخنرانی، وسط نیروها گفت: کاغذ بدهید، می‌خواهم چیزی بنویسم... 🕜١:٢٠ 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 ▫️ ▪️ -----♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🍃🍁پـروردگارا ! بہ مـا بـردبـاری، فروتنـی و تسلیم و رضا در برابر خواست خودت عـطا فرما و بر ما منت گذار و تمام گرفتاری‌ها، سختی‌ها و غـم‌ها را از ما و همهٔ بنـدگانت دور بگـردان 💫شبتون در پناه الهی💫 ‌─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تو یک بار زندگی می‌کنی 🌸حق نداری غصه بخوری 🌷حق نداری نخندی 🌸حق نداری نرقصی 🌷حق نداری نگردی 🌸حق نداری بترسی 🌷حق نداری اشتباه نکنی 🌸روزتون مملو از شادی بــفرمــایــیــد صبــحــانه😋🍳
💚 حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرف سرزمینی حتما باید اول آن را بگیره ╔.♥.═•💙•═°💛°╗ ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 ╚°💛°═.♥.═•💙•╝
💚 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: 🌸 ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ اسْتَكْمَلَ خِصَالَ الْإِيمَانِ إِذَا رَضِیَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ الْغَضَبُ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ لَهُ 🌸 🌺 هر كس سه ویژگی داشته باشد خصلت‌هاى ايمان را كامل دارد: 🍀 هرگاه خشنود و راضی مى‌شود 🍂خشنودى‌اش او را به باطل نكشاند 🍀 وقتی خشمگين مى‌‌شود 🍂خشمش او را از حق بیرون نبرد 🍀 هنگامی که قدرت مى‌يابد 🍂به آنچه از او نيست، دست درازی نكند 📚 الكافی، ج‏لد۲، صفحه۲۳۹ ♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💚 ✨ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾ ✨كافى است كه خدا سرپرست شما باشد ✨و كافى است كه خدا ياور شما باشد (۴۵) 📚سوره مبارکه النساء ✍بخشی از آیه ۴۵ 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙