🔰 #عالمانه
#آیت_الله_جوادی آملی :
✬ استغفار یا برای دفع است یا برای رفع ،
✩ ما یک بهداشت داریم یک درمان.
↫ بهداشت برای این است که کسی مریض نشود
↫ و درمان برای این است که اگر کسی مریض شد سلامت خود را بازیابد.
✬ استغفار اولیای الهی این است که استغفار می کنند تا بیماری به طرف آنها نرود
✩ و استغفار ما درمانی است ؛ طلب مغفرت می کنیم تا مشکل ما حل شود.
📖 جلسه درس اخلاق 95/09/11
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#چهارشنبہهایامامرضایـے
همہ ردم ڪنن
امام رضا رو دارم..:)💛
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💠 #مهارتهای_زیبا
#آدمهای_سمی (۷)
❂ همه را متهم میکند
✫ در شرايطي ساختارها و ديگران را دليل ناكاميها ميدانند
↫ كه تلاشي براي بهبود اوضاع نمیکنند.
❂ آنها درحالي بهخاطر كثيفي خيابانها شهرداري و مردم را متهم ميكنند
✫ كه خودشان به راحتي قوطي نوشابهشان را در جوي آب پرت ميكند.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#استادپناهیاڹ
خداچجوریبہپدیدههای
عالمنگاهڪنہ؟
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🔰 #کلام_استاد
#حاجآقادولابی:
❈ هرجا حدیثی، آیهای، دعایی بھ
دلت خورد، بایست؛
↫ مبادا یک وقت بگذری و بروی، صبر کن؛
❈ رزقِمعنوی خیلی مخفیتر از رزق مادی است؛
↫ یک نفر از دری، دیواری میگوید
↫ ودر حقیقت خداست؛
↫ کھ با زبان دیگران با شما حرف میزند...!
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🔰 #کلام_استاد
#امامخمینے(ره):
✾ هیچگاه
↫ از ڪارها مایوس نشوید
✾ چون
↫ همہچیز یڪدفعہ درست نمےشود
✾ و ڪارهاےبزرگ
↫ باید بہتدریج صورت گیرد.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🔆 #خانواده_ولایی
✵ اگر بخواهید زندگی، زندگی خوبی باشد
↫ باید آن را از تشریفات و زوائد زندگی خالی کنید.
✵این که میگوئیم ۱۴ سکه مهریه بیشتر نباشد،
↫ نه برای این است که ۱۴ سکه بیشتر اشکالی ایجاد می کند
↫ نه،۱۴ هزار سکه هم باشد ازدواج اشکالی ندارد. فرقی ندارد.
【اما این برای این است که جنبه معنوی ازدواج غلبه پیدا کند بر جنبه مادی.】
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_قبلہ_ی_من
💠 #قسمت_۹۳
ازقبل بہ فڪر بوده!...یڪ دفعہ اے ڪہ نمے شود. یلدا باچشمهاے سرخ از اتاقش بیرون مے اید، روے مبل میشیند و بق میڪند. وابستگےاش بہ یحیے اخر ڪار دستش میدهد!! نیم ساعت نگذشتہ همسر یسنا از اتاق بیرون مے اید و بالبخندمقابل عمو مے ایستد. اذر گل از گلش میشڪفد و میپرسد: چے شد؟ راضے شد؟!
_ نہ!... ماراضے شدیم!.. اگر بره...چے میشہ؟!
عمو پوزخند میزند
_ بہ!...پسرتورو فرستادم اونو از خرشیطون پایین بیارید!
_ خرشیطون چیہ اقاجواد؟!... هرڪس رفت جنگ ڪہ شهید نشد! بزارید بره...براش دعاے سلامتے و عافیت ڪنید.
عمو_ قربونت !...لطف عالے زیاد!
و بعدسرش را باتاسف تڪان میدهد.
اذر ارام بہ پاے راستش میزند و مینالد ڪہ: بگو چرااین پسره هرڪیو بهش معرفے میڪنیم نہ و نو میاره !.... نگو توڪلش قرمہ بار گذاشتہ!... اے خدا!! خودت درستش ڪن!..
هردخترے رو نشونش دادیم اخم ڪرد و یہ ایراد روش گذاشت!...معلومہ! اقااصلا توخیال ازدواج نبوده!!..
بے اراده لبخند میزنم... دردوره اے ڪہ عموم...یاحداقل پسرانے ڪہ من دیده ام، فڪر و ذڪرشان دختر و نامحرم است.... یحیے آمالش را شهادت مینویسد!!... یاد لبخندش مےافتم...دلم ضعف میرود. ڪاش ازاتاق بیرون بیاید...دلم برایش تنگ شد!
Sapp.ir/roman_mazhabi
قراراست دوروز دیگر بہ اصفهان برگردم. سہ هفته تعطیلات بہ دانشگاه خورده. مادرم زنگ زد و گفت ڪہ با اولین پرواز بہ خانہ بروم. یحیے هرروز ساعتها باعمو صحبت میڪرد. براے اذر گل میخرید و قربان صدقہ اش میرفت. دستش را میبوسید و التماس میڪرد. حس میڪردم ڪارش را سخت و راهش راتنگ ترمیڪند. اینطور دلبرے جدایے راسخت تر میڪند!..اخرسر بہ روحانے پایگاهشان متوسل شد تا با عمو صحبت ڪند.
هیچوقت نفهمیدیم ان مرد سالخوره و بانمڪ باعینڪ گرد و محاسنے چون برف درگوش عمو چہ سحرے خواند ڪہ یڪ شبه رضایت و اذر را دق داد!! غروب ان روزدیدنے بود...
❀✿
آذر روے مبل میفتد و بہ پایش میزند
_ اے واے...خدایا منو بڪش... ببین این مردم خام شد!!...اے خدا....اے واے...
یلدا ڪنارش میشیند و با شانہ هایش رامیمالد...
_ مامان حرص نخور اینقد...تروخدا...
اذراما مثل اب بهار اشڪ میریزد. یحیے گوشہ اے ایستاده و باناراحتے تنها تماشا میڪند. بہ اشپزخانہ مے روم و یڪ لیوان رااز اب شیر پر میڪنم ، چند حبہ قند داخلش میریزم و باقاشق دستہ بلند هم میزنم. باعجلہ بہ پذیرایے برمیگردم و لیوان را دم دهان اذر میگیرم. بادست پسش میزند و نالہ میڪند: این چیہ؟...اینو نمیخوام... بزارید بمیرم...
اے واے...
یلدا_ مامان جون تروخدا اروم باش تو!
یحیے دست بہ سینہ میشود و بہ من نگاه میڪند. درعمق چشمانش چیزے است ڪہ تنم را میلرزاند. شانہ بالا میندازد و مستاسل بہ چپ و راست سر تڪان میدهد. عمو دستے بہ سیبیل پرپشتش میڪشد و زیرلب لااللہ الا اللہ میگوید...
_ خانوم! این چہ ڪاریہ!!..ماشاءاللہ صاف صاف فلا جلوت وایساده!! چیزے نشده ڪہ...یڪم انصاف داشتہ باش زن!...
اذر مثل اسفند روے اتیش یڪ دفعہ ازجا میپرد
_ من؟! من انصاف داشته باشم یاتو؟! پسر بزرگ نڪردم ڪہ دستے دستے بدم بره!چرا نمیفهمے اقا!.. بہ قدو بالاش نگاه میڪنم حالم بدمیشہ!!..
و بعد بایقہ پیرهن گلدارش اشڪش راپاڪ میڪند
عمو_ دستے دستے ڪجابره!؟ اولا رفتنش ڪہ حتما باشهادت تموم نمیشہ...دوما همہ یروز میمیریم.. ممڪنہ خدایے نڪرده باهمین قدو بالا شب بخوابہ صبح پانشہ ها!
#ادامہ_دارد...
✍نویسنده:میم سادات هاشمی✨
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
📚Sapp.ir/roman_mazhabi
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی کانال مجاز است❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸🍃
🌸به نامت و باتوڪّل بہ اسم اعظمت💕
میگشایم
دفترامروزم را
باشد کہ پایان روز
مُهر تایید بندگی زینت 🌸
دفترم باشد🌸
سلام✋
روزتون پراز نگاهِ مهربونِ
خدا 💖
سهمِ دلتون آرامش و شادے😊
-------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#پنجشنبہهایامامحسینے
عــزیــزم حــســیــن...💚
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💠 #حدیث_زندگی
✍🏻 امام علی علیه السلام:
خوش بینی اندوه را میکاهد و از افتادن در بند گناه میرهاند.
📖 میزان الحکمة
✬ خوش بینی یک تصمیم است.
✩ در هر لحظه از روز میتوانید تصمیم بگیرید
↫ عینک خوش بینی به چشمانتان داشته باشید
✬ در اطرافتان زیباییهای آفرینش خداوند و نعمت های بیشمار را کشف کنید
↫ به آنها توجه کنید
↫ لبخند بزنید
↫ و شکر گزار باشید
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#پنجشنبہهایامامحسینے
گنهڪارم...✋🏻😔
ولےٺوروقلبا آقادوست دارم❤️
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙